زلزله خاموشی به نام فرونشست و فروریزش زمین در ایران
۱۳۹۷ خرداد ۳۱, پنجشنبهمردم تهران تا به حال شاهد تصاویر هولناکی از فروریزش زمین بودهاند. زمین دهان باز کرده، و حفرهای عمیق در آن ایجاد شده و قربانی گرفته است. این نمونهها تکرار خواهد شد، شاید در ابعادی بسیار گستردهتر و با تلفاتی فاجعهبار. تکرار آنها نه در آیندهای دور، که شاید فردا یا ساعتی دیگر رخ دهد چون همه عوامل آن فراهم است.
در کلانشهرها، بویژه تهران ساخت وسازهای بیرویه این شهر را در معرض فروریزشهایی مهیب قرار داده است. به موازات این فروریزش استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی مناطق وسیعی نه فقط از تهران که ایران را با تخریبی غیرقابل ترمیم به نام فرونشست زمین روبرو کرده است.
هیچ اقدام پیشگیرانهای نمیشود
"ایسنا" در گزارشی که اخیرا منتشر کرد، از گسترش فرونشست در مناطق جنوب و جنوب غربی تهران تا میدان انقلاب و فرودگاه مهرآباد و «کجشدن مقبره شاه عبدالعظیم» خبر داده است.
در همین گزارش به تجربه فروریزش زمین در گذشته در خیابانهای شهران، پیامبر، میدان قیام و مولوی اشاره شده و به نقل از علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، گفته شده است: «هیچ اقدام پیشگیرانه برای رفع این معضل اندیشیده نشده است و قانونی برای مقابله با متخلفان حوزه ساختمانسازی که اقدام به هدایت غیر اصولی آب در زیرزمین میکنند، وجود ندارد.»
همین گزارش هشدار میدهد که سست شدن زمین سه منطقه شهر تهران (مناطق ۱۲، ۱۷ و ۱۸ ) را به مناطق «دارای ریسک بالا و کانون خطر در سریال فروریزشهای زمین در پایتخت» تبدیل کرده و «احتمال وقوع فروریزشهای بعدی در صورت عدم چارهاندیشی موثر از سوی نهادهای متولی در شهر تهران در سطح بالایی وجود دارد.»
"قتل سرزمین ایران" بیصدا و در اعماق
فرونشست زمین تخریبی خاموش است که به چشم دیده نمیشود و کمتر رسانهای میشود. تخریبی که حاصل برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی است. پدیدهای غیر قابل بازگشت که به گفته ناصر کرمی، کارشناس آب و محیط زیست، بخشهای بزرگی از ایران را با تهدیدی جدی روبرو کرده است.
ناصر کرمی در گفتوگو با دویچهوله فارسی سیاستهای چهل سال اخیر در احداث سد، نابودی منابع زیرزمینی آب و توسعه ناپایدار کشاورزی را معادل "قتل سرزمین ایران" میداند و میگوید: «بخش بحرانی و خطرناک اتفاقا در استان تهران نیست، بلکه در جاهای دیگر بخصوص استان فارس دارد رخ میدهد.»
به گفته او ۷۰ درصد دشتهای استان فارس با پدیده فرونشست روبرو هستند و مطرح شدن این معضل در تهران تنها به این دلیل است که مسائل این شهر بازتاب رسانهای بیشتری پیدا میکند.
ناصر کرمی تاکید میکند: «مولفههایی که باعث به وجود آمدن چنین وضعی شدهاند بیش از گذشته ادامه دارند و خواهند داشت و به همین دلیل مسئله فرونشست به یکی از بحرانهای پیشرونده و فزاینده محیط زیست ایران تبدیل خواهد شد.»
او میگوید که در خوشبینانهترین حالت حداقل نیمی از دشتهای ایران یا به عبارتی همه دشتهایی که با خطر خشکیدگی روبرو هستند، با این خطر دست به گریباناند و کشاورزی در آنها ممنوع شده است. یعنی در سطح بیش از ۳۰۰ دشت از مجموع ۶۰۰ دشت ایران کشاورزی ممنوع اعلام شده است.
این کارشناس معتقد است که هیچ معضلی بالاتر از ادامه این روند نیست. او میگوید: «اولویت برای مردم و سرزمین ایران توقف این رویه است و بقیه مشکلات اعم از سیاسی و اقتصادی و حتی سایر معضلات زیست محیطی قابل حلاند.»
مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و مسکن نیز فرونشست زمین را پدیدهای میداند که «به صورت خزنده» از چهار دهه قبل در حال شدت گرفتن است و همه دشتها از جمله در ورامین، سمنان، رفسنجان، اردبیل، مهیار اصفهان و مایان تبریز و مناطق شهری از جمله تهران را تحت تاثیر قرار داده است.
کاهش ۳.۵ متری زمین و پیامد آن
به کلانشهر تهران برگردیم و آماری که علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی میدهد. تصویری که او میکشد به شدت نگرانکننده است. این کارشناس از فرونشستی معادل ۳۵ سانتیمتر در سال در مناطق جنوب غربی تهران خبر داده که معنایش کاهش ۳.۵ متری سطح زمین ظرف ۱۰ سال آینده است. ولی معنای کاهش ۳.۵ متری چیست؟ به گفته او آسیب دیدن و تخریب لولههای گاز، فاضلاب، آب در زیر زمین و سازههای مسکونی و اداری و جاده و ریل بر روی زمین.
مقصر اصلی؟
علی بیتاللهی دو ارگان را مقصر اصلی این روند میداند: وزارت نیرو و جهاد کشاورزی. ولی ناصر کرمی مقصر اصلی را خود نظام میداند. او معتقد است که این وزارتخانهها از ابتدا مجری برنامه کلان جمهوری اسلامی بودهاند و نمیتوان گفت که مقصر اصلی آنها هستند.
او به دویچهوله فارسی میگوید که نتیجه سیاست توسعه ناپایدار جمهوری اسلامی این است که «۹۰ درصد آبهای جاری ایران در ۱۰ درصد مساحت ایران استفاده شود. یعنی آبی که باید به همه جای ایران میرسیده است، با سدسازیهای متعدد (۷۶ میلیارد مکعب) به مصرف تنها بخش ناچیزی میرسد».
این کارشناس معتقد است که این سیاستی «خودخواسته» است که برای آن «برنامه ریزی شده و به آن بودجه اختصاص داده شده است که ۹۰ درصد ایران خشکانده شود».