سردودمان گورکانیان و نویسنده بیپیرایه
۱۳۹۸ دی ۵, پنجشنبهدر "بابرنامه" مینویسد: "در این سرگذشت، هم از کارهای نیک خود و پدر و برادرانم مینویسم، هم از کارهای بد".
ظهیرالدین محمد بابر Zahir ad-din Muhammad Babur در اندجان در ازبکستان کنونی زاده شد.
تبار مادریاش به چنگیز و پیشینه پدریاش به تیمور لنگ میرسید و مانند همتبارانش زندگی را در چادرها و اردوها و سفر و جنگ بسر برد، به ویژه که دودمان تیموریان در آستانه فروپاشی بود.
او آغازه سیاست و جنگ را نزد پدرش آموخت و جز زبان مادریاش، ترکی جغتایی، بر زبان فارسی نیز مسلط شد.
۱۱ ساله بود که پدرش را از دست داد و فرمانروایی بقایای تیموریان یعنی ازبکستان کنونی به او رسید.
از آنجا که تثبیت موقعیتاش تنها از راه تصرف سرزمینهای تازه به دست میآمد به تسخیر سمرقند و بخارا پرداخت و ۲۱ ساله بود که افغانستان کنونی را گرفت و کابل را پایتخت خود ساخت.
۱۷ ساله بود که به خاطر ادامه دودمانش ازدواج کرد: "لذت از این پیوند میبردم ولی پیوسته اشتیاقم کمتر میشد. البته این تازه نخستین ازدواجم بود".
۲۰ ساله بود که نوشتن "بابرنامه" خاطرات روزانهاش را آغاز کرد و بیپرده و بیپیرایه نکات قوت و ضعفش را در رزم و بزم بازگفت و گاه این خاطرات را با سرودن بیتهایی به ترکی و فارسی آراست:
"زمین شوره سنبل بر نیارد
در او تخم عمل ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن چنان است
که بد کردن به جان نیکمردان"
هنگامی که با بیلطفی برخی از خویشاوندانش در پذیرایی روبرو شد نوشت:
"تو بد کننده خود را به روزگار سپار
که روزگار ترا چاکریست کینهگزار".
تاریخنگاران "بابرنامه" را ارزندهترین و روشنگرترین کتاب در تشریح اوضاع و شرایط یک کشور اسلامی سده ۱۶ میلادی میدانند.
۴۳ ساله بود که دهلی را زیر فرمان خود آورد و پایه فرمانروایی امپراتوری گورکانیان مغول در هند را ریخت که بیش از ۳۰۰ سال برپا بود و باعث بنای آثار تاریخی ماندگاری مانند تاجمحل در آگرا و مسجد جامع در دهلی شد.
ظهیرالدین محمد بابر در ۴۷ سالگی در شمال هند درگذشت.