سفر احمدی نژاد به عراق؛ یک تناقض؟
۱۳۸۶ اسفند ۱۱, شنبهاگر اتهاماتی که به ایران در کمک به بیثباتی عراق زده میشود صحت داشته باشند، جمهوری اسلامی چگونه میخواهد با کشوری بیثبات مناسبات گسترده اقتصادی ایجاد کند؟
مصاحبه با دکتر هوشنگ حسن یاری استاد روابط بین الملل و مطالعات نظامی درکانادا
دویچهوله: به نظر شما عراق چه انتظاراتی از سفر آقای محمود احمدینژاد به این کشور دارد؟
هوشنگ حسن یاری : به نظر من عمدتا دو هدف. یکی مسایل امنیتیست و دوم اقتصادی. از نظر امنیتی عراق قطعا علاقمند است به اینکه ایران همکاری بکند در مورد ایجاد امنیت در عراق، کنترل بیشتر مرزها، عدم کمک به گروههای شیعی عراقی، یعنی این جزو اتهاماتی بوده که آمریکاییها به ایران زدند و همینطور ادامهی حمایت از دولت عراق و تمامیت ارضی عراق. این مورد آخری برمیگردد به حملهی اخیری که نیروهای نظامی ترکیه علیه حزب کارگران کردستان در شمال عراق داشتهاند. از نظر اقتصادی، عراق در وضعیت خیلی مناسبی نیست و یکی از کشورهایی که میتواند راهگشا باشد در این مورد ایران است.
مهمترین هدفهایی که آقای احمدینژاد از سفرش به عراق دنبال میکند چیست؟
به نظر من ایران در این سفر سه هدف عمده دنبال میکند. یکسری اهداف سیاسی هستند که در این مورد قطعا باید به همکاری نزدیک بین دو کشور تاکید بنمایند، علیرغم فشارها و اتهاماتی که آمریکا بر ایران وارد میکند. دوم مسئلهی امنیتیست که قطعا در مرزهای دو کشور همکاری بیشتری را بوجود خواهد آورد و یا اینکه حداقل ایده این است که چنین بشود. در ضمن بایستی به بازبینی قرارداد الجزیره در سال ۱۹۷۵ که مرز آبی بین ایران و عراق را تعیین کرد، اشاره بشود که این روزها از جانب برخی مقامات عراقی مورد سوال قرار گرفته است. و بالاخره اهداف اقتصادی هست که ایران در قالب رفتوآمدهایی از این قبیل هرچه بیشتر در فعالیتهای اقتصادی در عراق شریک میشود.
سازمان اطلاعات عراق اعلام کرده است که ایران علیه شوراهای بیداری اقدام میکند. این اتهامات و نظایر آن تا چه اندازه صحت دارند؟
ببینید، خیلی مشکل است که تشخیص داد، چنین حرفهایی که از بغداد بیرون میآیند، نظر دولت عراق است یا اینکه اینها بیشتر نظر اشخاص هستند. دیدیم که در گذشته هرازچندگاهی که اتهاماتی از این قبیل متوجه ایران بود، از جانب مثلا وزیر دفاع سابق عراق و بلافاصله دولت یا نخستوزیر عراق چنین اتهاماتی رد شدند. امروز همه احتمالا در یک چنین قالبی به نظر من بایستی به این مسایل نگاه کرد.
شما این اتهامات را چندان وارد نمیدانید؟
بایستی دید که اگر وضعیت در داخل عراق متشنجتر از این هست بشود، ایران چه سودی از این کار میبرد. به نظر من منافع دولت ایران به خصوص در این هست که دولت عراق به رهبری شیعیان به خصوص ثبات بیشتری پیدا بکند و در نتیجه هر نوع اغتشاش در داخل عراق این دولت را تضعیف خواهد کرد. بنابراین و قطعا به حضور آمریکاییها در عراق مشروعیت بیشتری میبخشد. اگر دربارهی ایران بطور کلی صحبت نکنیم، این دو مورد درست خلاف منافع حتا جمهوری اسلامی ایران هستند.
پافشاری ایران بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق واقعا میتواند به ثبات این کشور منجر بشود؟
جواب این سوال را بارها رهبران مختلف عراق دادهاند. به این معنا که یکی از درخواستکنندگان ادامهی حضور آمریکاییها در عراق رهبران عراق هستند. به نظر من چیزی را که این رهبران بر آن اعتقاد دارند، یعنی لزوم ادامهی حضور آمریکاییها در این کشور همچنان به قوت خود باقی است.
به این ترتیب ایران نمیتواند از یک طرف خواهان ثبات در عراق باشد، از طرف دیگر بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق پافشاری کند. با این تناقض، سفر احمدینژاد به عراق در کدامیک از این مواضع قرار میگیرد؟
به نظر من این نکتهای که شما اشاره کردید، نکتهی خیلی ظریف و مهمی است. اگر نگاه بکنیم، میبینیم تا قبل از سقوط رژیم صدام حسین، دولت عراق ضمن اینکه احجافات زیادی به مردم خودش روا میداشت، منتها از لانهی گروههای تروریستی که امروز تا حد زیادی به آن تبدیل شده، آزاد بوده است. امروز گروههای تروریستی که از مناطق مختلف به عراق رفتهاند، حضور بسیار پررنگی در این کشور دارند. به همین خاطر است که به نظر من به سود ایران هم نیست که امروز عراق در وضعیتی قرار بگیرد که خطر قالبشدن این گروههای تروریستی بر دولت این کشور تقویت پیدا بکند. بنابراین آنچه در عراق میگذرد قطعا بر امنیت در ایران تاثیر خواهد گذاشت و بخش مهمی از این امنیت را در عراق امروز آمریکاییها تامین میکنند. در مورد اینکه این سفر آقای احمدینژاد در چه قالبی صورت میگیرد، به نظر من آقای احمدینژاد نظیر رهبران کشورهای دیگر همسایهی عراق قطعا خواهد پذیرفت سیاستهای دولتمردان عراق را در ادارهی کشور خود، در امور داخلی این کشور از جمله امنیت آن. ایران ضمن اینکه بطور علنی خواهان خروج آمریکاییها از عراق است، منتها در نهایت این آمریکاییها و عراقیها خواهند بود که در این مورد تصمیم خواهند گرفت.
سه مذاکراتی که ایران و آمریکا در مورد ثبات عراق با همدیگر داشتند، به نظر شما تا چه اندازه موفق بوده؟
ببینید، حداقل سودی که این مذاکرات داشت این بود که دو طرف را روبهروی هم قرار داد دور یک میز و مجبور کرد که در مورد مسئلهی مشترکی بنام عراق و امنیت عراق صحبت بکنند. این میتوانست مقدمهی خوبی باشد که بتدریج در صورت ادامه به روابط دو جانبه نیز کشیده بشود که باز اگر نقل بکنیم از رهبران نظامی آمریکا، تا حد زیادی فروکش کردن حملات متعدد در عراق را نسبت میدهند به همکاریهایی که بین آمریکا و ایران صورت گرفته است. بنابراین باز اگر از دید آمریکاییها به مسئله نگاه بکنیم، میبینیم که این مذاکرات تا حدی موفقیتآمیز بوده و توانسته کمک بکند به سیاست آمریکا یا نگاه تازهای که حدود یکسالیست که دولت آمریکا به مسئلهی عراق دارد.
چرا دور چهارم این مذاکرات به تعویق افتاده؟
خب این به مسایل سیاسی برمیگردد. روابط مشکلی که بین ایران و آمریکا وجود دارد و دیدیم که در گذشته هربار که چنین مسایلی مطرح میشده، یعنی مذاکرهی بین دو کشور مطرح میشده، اگر موردی پیش میآمده در داخل ایران، این مذاکرات به دلایل سیاسی قطع میشدند. یعنی ایران در این مذاکرات شرکت نمیکرد. به نظر من امروز هم میشود گفت که یک چنین مسئلهی پیش آمده، ضمن آنکه دلیل خیلی واضحی از جانب دو طرف اعلام نشده است. ولی احتمال دارد که در این سفر آقای احمدینژاد به عراق این مسئله از طرف عراقیها مطرح بشود. پس جای تعجب نخواهد بود اگر بعد از این سفر دو مرتبه اعلام بشود که تاریخی برای دیدار ایرانیها و آمریکاییها در عراق تصمیم گرفته شده است دربارهاش.
مصاحبهگر: مریم انصاری