ضرورت "رویکرد فمینیستی" به سرطان برای نجات هزاران زن
۱۴۰۲ مهر ۱۹, چهارشنبهبر اساس تازهترین گزارشی که در هفتهنامه پزشکی لنست (Lancet Global Health) منتشر شده، نابرابری و تبعیض جنسیتی مانع از تشخیص بهموقع و مراقبت باکیفیت برای زنان مبتلا به انواع سرطان در سراسر جهان میشود.
بهگزارش گاردین به همین دلیل، کارشناسان بهداشت خواستار یک "رویکرد فمینیستی" در مورد سرطان برای ازبینبردن این نابرابریها هستند.
یافتههای گزارش "کمیسیون لنست" براساس مطالعات انجامشده در ۱۸۵ کشور، نشان میدهد که ۸۰۰ هزار زن مبتلا به سرطان در سراسر جهان هر ساله بهدلیل محرومیت از تشخیص بهموقع و مراقبت باکیفیت، جان خود را از دست میدهند.
سرطان پس از بیماریهای قلبی و سکته مغزی، یکی از سه علت اصلی مرگهای زودرس بهشمار میرود.
گفته میشود که در سال ۲۰۲۰، از ۳ میلیون بزرگسال زیر ۵۰ سال مبتلا به سرطان، دو نفر زن بودهاند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
مطالعه دوم منتشرشده در لنست، مرگهای زودرس ناشی از سرطان را در میان زنان ۳۰ تا ۶۹ ساله مورد تجزیهوتحلیل قرار داده و دریافته است که اگر همه زنان به مراقبتهای بهینه سرطان دسترسی داشته باشند، میتوان سالانه جان ۸۰۰ هزار زن را نجات داد.
حدود ۱.۳ میلیون زن در تمام سنین در سال ۲۰۲۰، بهدلیل چهار عامل خطر اصلی سرطان یعنی تنباکو، الکل، چاقی و عفونت جان خود را از دست دادهاند.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ نشان داد که تنها ۱۹ درصد از زنانی که در غربالگری سرطان پستان در بریتانیا شرکت میکنند، میدانند که الکل یک عامل خطر اصلی برای ابتلا به این سرطان است.
دکتر ایزابل سوئرجوماتارام، دیگر عضو کمیسیون لنست، میگوید: «تمرکزها در مورد سرطان در زنان اغلب بر "سرطانهای زنانه" مانند سرطان پستان و دهانه رحم است. اما سالانه در جهان حدود ۳۰۰ هزار زن زیر ۷۰ سال بهدلیل سرطان ریه و ۱۶۰ هزار نفر بهدلیل سرطان روده بزرگ جان خود را از دست میدهند.»
در چند دهه اخیر در بسیاری از کشورهای با درآمد بالا، مرگومیر ناشی از سرطان ریه در زنان بیشتر از مرگومیر ناشی از سرطان پستان بوده است.
بهمنماه ۱۴۰۱ دکتر حمیدرضا دهقان منشادی، متخصص رادیوتراپی در گفتوگو با خبرگزاری مهر، به آمار بالای ابتلای زنان به سرطان در ایران نسبت به آمار جهانی اشاره کرد. به گفته او، امکانات و گستره توزیع خدمات در سطح کشور عادلانه نیست و بیشتر مراکز درمان سرطان در شهرهای بزرگ واقع شده. همین امر دسترسی به متخصصان آنکولوژی بهخصوص متخصصان آنکولوژی زنان در شهرهای کوچکتر را بسیار سخت و حتی غیرممکن میکند. این باعث مراجعه دیرهنگام بیماران به مراکز درمانی مرجع و پیشرفت بیماری میشود.
افزایش خطر سکته مغزی با قرارگیری در معرض آلودگی هوا
یک مطالعه جدید نشان میدهد حتی قرارگیری کوتاهمدت در معرض آلودگی هوا ممکن است خطر سکته مغزی را افزایش دهد.
به گزارش نشریه پزشکیWeb MD و براساس این تحقیقی که توسط دانشکده پزشکی دانشگاه اردن انجام شده، خطر سکته مغزی ظرف پنجروز پس از قرارگرفتن در معرض آلودگی هوا تا ۳۰ درصد افزایش مییابد.
نتایج این متاآنالیز در مجله Neurology منتشر شد. محققان این مطالعه، ۱۱۰ مطالعه مشاهدهای از سراسر جهان را بررسی کردند. این مطالعات میزان بروز سکته مغزی و همچنین ارتباط آن با غلظت آلایندههای رایج از جمله دیاکسید نیتروژن، ازن، مونوکسید کربن و دیاکسید گوگرد در هوا را بررسی کرده بودند.
آنها همچنین قرارگیری در معرض ذرات معلق را مورد بررسی قرار دادند؛ ذرات میکروسکوپی از گرد و غبار، خاک یا دوده که میتوانند هنگام استنشاق مضر باشند. اندازه ذرات معلق میتواند از قطر کمتر از یک میکرون (PM1) تا ۱۰ برابر آن اندازه (PM10) متغیر باشد.
محققان دریافتند که ۵ روز بعد از قرارگیری در معرض دیاکسید نیتروژن، خطر سکته مغزی تقریبا ۳۰ درصد بالا میرود. میزان این خطر هنگام قرارگیری در معرض مونوکسید کربن ۲۶ درصد، برای دی اکسید گوگرد ۱۵درصد و برای قرارگیری در معرض ازن ۵ درصد افزایش مییابد.
این متاآنالیز نشان داد که خطر مرگ ناشی از سکته مغزی با قرارگیری کوتاهمدت در معرض برخی آلایندهها، از جمله دیاکسید نیتروژن و دیاکسید گوگرد بین ۳۳ تا ۶۰ درصد افزایش مییابد.
همچنین براساس نتایج مطالعه فوق، قرارگرفتن در معرض ذرات PM2.5 با افزایش ۱۵ درصدی خطر سکته مغزی مرتبط است.
چندین مطالعه قبلاً نشان دادهاند که تماس مداوم با آلودگی هوا خطر سکته مغزی (هم ایسکمیک و هم خونریزیدهنده) و بیماری قلبی را افزایش میدهد، اما تاکنون هیچ داده قطعی در مورد تماس کوتاهمدت در معرض آلودگی هوا و ارتباط آن با خطر سکته مغزی وجود نداشت.
سکته مغزی میتواند باعث آسیب مغزی پایدار، ناتوانی طولانیمدت یا حتی مرگ شود. علائم سکته مغزی میتواند از ضعف خفیف تا فلج یا بیحسی در یک طرف صورت یا بدن متغیر باشد.
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، سالانه حدود ۱۵ میلیون نفر در سراسر جهان دچار سکته مغزی شده و ۵ میلیون نفر جان خود را در اثر آن از دست میدهند.
درعینحال طبق گزارشی که مرکز پژوهش های مجلس اوایل تابستان سال جاری منتشر کرد، ایران در رتبه ۲۱ آلودهترین کشورهای جهان قرار داشت. این جایگاه به این معناست که غلظت هوای آلوده در ایران، بیش از ۶ برابر دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی و بیش از ۲.۵ برابر استاندارد ملی کشور است.
ورزش در مقابل داروها: کدامیک برای غلبه بر افسردگی بهتر است؟
از دیرباز پزشکان ورزش را "ضدافسردگی طبیعی" نامیدهاند و اکنون یک مطالعه جدید این باور را تأیید میکند.
به نوشته Consumer Healthday، این مطالعه چهارماهه که توسط محققان وریج آمستردام انجام شد، تأثیر دویدن بر بهبود اضطراب و افسردگی در مقایسه با دارویهای ضدافسردگی رایج را بررسی کرد.
محققان این مطالعه، از ۱۴۱ بیمار مبتلا به افسردگی و اضطراب خواستند بین دو تا سهبار در هفته، دویدن گروهی یا مصرف داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین، یکی را انتخاب کنند. پس از ۱۶ هفته، سلامت روانی و جسمی شرکتکنندگان بررسی شد.
بیشتر بخوانید: افزایش دوبرابری خطر زوال عقل در افسردهها
از این تعداد، ۹۶ نفر پیوستن به گروه دویدن را انتخاب کردند و ۴۵ نفر مصرف دارو را ترجیح دادند.
تیم تحقیقاتی دریافت که هر دو مداخله تقریباً به یک میزان به کاهش علایم افسردگی کمک میکند. البته ورزش در گروه اول با مزایای اضافی همراه بود. کسانیکه افسردگی خود را با ورزش درمان کردند، شاهد کاهش سایز کمر، وزن و فشار خون و بهبود عملکرد قلب خود بودند.
احمد ژروم رومن، استادیار دانشکده حرکتشناسی دانشگاه مونترال که در این مطالعه شرکت نداشت، میگوید: «در کانادا فعالیت بدنی در دستورالعملها برای مدیریت افسردگی گنجانده شده است. نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که ورزش عوارض جانبی که یک دارو میتواند داشته باشد را ندارد.»
البته یک جنبه منفی در گروهی که در مطالعه فوق دویدن را بهعنوان درمان افسردگی انتخاب کرده بودند، مشاهده شد: احتمال این که یک بیمار به برنامه تمرین پایبندی داشته باشد، بسیار کمتر از بیمارانی بود که دارو را انتخاب کردند. بین ۵۲ تا ۵۸ درصد از دوندگان روال دویدن خود را در طول دوره مطالعه حفظ کردند، ولی این میزان در گروهی که دارو میگرفتند، ۸۲ تا ۸۵ درصد بود.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
رومن در مورد این که چه چیزی ممکن است باعث ماندگاری تمایل بیماران برای دویدن در طول زمان شود، چند استراتژی پیشنهاد کرد:
- تمرکز بر لذت در حین ورزش؛ زیرا اگر بیماران جلسات ورزشی خود را دوست نداشته باشند، حفظ آن در طول زمان دشوارتر میشود.
- جلب حمایت اجتماعی، مانند داشتن یک همراه هنگام ورزش.
- یادآوریهای ورزشی منظم از طریق دوستان یا خانواده برای پایبندی به هر رژیم ورزشی.
نتایج این یافتهها در نشست ECNP که بر درمان اختلالات مغزی تمرکز دارد، ارائه شد.