طرح نمایندگان آمریکا برای اختلال در صادرات بنزین به ایران •مصاحبه
۱۳۸۶ تیر ۸, جمعهنمایندگان دمکرات و جمهوریخواه آمریکا قصد دارند با ارائهی طرحی قانونی در مجلس نمایندگان صادرات بنزین به ایران را مختل کنند. جنبههای مختلف این طرح و نیز علل بحرانیشدن توزیع بنزین در ایران موضوع گفتگوی رادیو دویچهوله با دکتر فریدون خاوند است. دکتر خاوند استاد دانشگاه رنه دکارت پاریس و کارشناس مسائل اقتصادی و روابط بینالملل است.
مصاحبهگر: داود خدابخش
دويچهوله: آقاى دكتر خاوند، اعضاى مجلس نمايندگان آمريكا طرحى را تنظيم كردهاند كه هدفش ايجاد اختلال در صادرات بنزين به ايران است. زیرا از قرار معلوم احساس كردهاند كه پاشنهى آشيل اقتصاد ايران مىتواند همين كمبود سوخت باشد. به نظر شما آيا كانالهايى وجود دارد كه بشود صادرات بنزين به ايران را مختل كرد؟
فريدون خاوند: ببينيد ايالات متحده آمريكا میتواند در اين زمينه از دو راه اقدام بكند. يكى در چارچوب اقدامات يكجانبه، يعنى اقداماتى كه يكجانبه از سوى خود واشنگتن از در مورد ايران اعمال مىشود، و دوم از راه شوراى امنيت سازمان ملل متحد و قطعنامههايى كه در آينده در راه است.
در حال حاضر ايالات متحده فعلا به اين قطعنامهها فكر مىكند، ولى با توجه به اين كه در شوراى امنيت كشورهايى مثل چين يا روسيه ممكن است حاضر نباشند، دستكم در حال حاضر، تا اين حد در زمينهى اعمال مجازاتهاى اقتصادى در مورد ايران پيش بروند، اين امكان وجود دارد كه ايالات متحده آمريكا خودش تصميم بگيرد بهصورت يكجانبه اقداماتى را در زمينهى كاهش صادرات بنزين به ايران انجام بدهد؛ و همين طور از راه تشويق، مشاوره يا حتا اِعمال فشار بر متحدان اروپايى و ژاپنىاش، آنها را هم تشويق بكند كه در اين زمينه با ايالات متحده همكارى بكنند.
آمريكا براى دستيابى به اين هدف اهرمهاى زيادى در اختيار دارد، از جمله اينكه مىتواند به كشورهايى كه به ايران بنزین صادر مىكنند، از جمله امارات متحدهی عربى، هند، هلند، فرانسه، فشار بياورد كه از صدور بنزين به ايران خوددارى كنند. (یا)به شركتهاى بيمهاى كه حمل و نقل بنزين به ايران را زير پوشش بيمهاى مىبرند، فشار بياورد و تهدید کند كه از مبادلات شركتهاى آمريكايى محروم مىشوند. به تمام شركتهايى كه در زمينهى صدور بنزين به ايران دست دارند، ايالات متحده مىتواند فشار بياورد كه در صورت ادامه، از دستيابى به اعتبارات بانكى در آمريكا محروم خواهند شد يا اينكه از داد و ستد با ايالات متحده محروم خواهند شد و يا از ايجاد مراكز توزيع بنزين در آمريكا يا دستيابى به اين مراكز محروم خواهند شد. بهرحال در اين زمينه آمريكا اهرمهايى دارد كه مىتواند از آنها استفاده بكند و طرحى كه در مجلس نمايندگان آمريكا مطرح شده است، با توجه به امكان استفاده از همين اهرمها مورد بررسى قرار خواهد گرفت.
دويچهوله: حالا به نظر شما تا چه اندازه ايران نسبت به اينگونه تهديدها آسيبپذير است؟
فريدون خاوند: مسئلهى بزرگ ايران همان وابستگى به واردات بنزين است. همانطور كه اطلاع داريد، تقريبا حدود نيمى از بنزين مصرفى ايران از طريق شركتهاى خارجى وارد مىشود و هرماه دهها كشتى در بنادر شمالى و بخصوص جنوبى براى تحويل بنزين به ايران پهلو مىگيرند. جمهورى اسلامى براى مقابله با اقداماتى كه ممكن است در چارچوب مجازاتهاى اقتصادى عليهاش انجام بگيرد در گذشته چند راه داشته است. يكى از آنها اين بوده كه ظرفيت پالايش را در ايران بالا ببرد. منتها در شرايط فعلى اين كار امكانپذير نيست، چون ساختن پالايشگاه كار يك روز و دو روز نيست.
بنابراين يكى از دلايل عمدهاى كه باعث شده جمهورى اسلامى متوسل به سهميهبندى بنزين بشود اين هست كه اين امكان را از قدرتهاى غربى در مورد اِعمال فشار بر ايران بگيرد. چون مقامات جمهورى اسلامى بهخوبى مىدانند كه همين مسئلهى بنزين در واقع چشم اسفنديار اقتصاد ايران است، و بخاطر جلوگيرى از مورد استفاده قرارگرفتن اين ضعف از سوى ايالات متحده آمريكا و متحدان غربىاش، اين تصميم را در مورد سهميهبندى بنزين در ايران گرفتهاند.
دويچهوله: حالا به نظر مىآيد واشنگتن چندان گرايشى به گزينهى پرهزينه و دشوار نظامى نشان نمىدهد، ولى در عوض بهشدت به دنبال فروپاشى تدريجى نظام سياسى و اقتصادى ايران است. فكر مىكنيد كه آنها تا چه اندازه موفق بشوند، در حالى كه مىگويند گزينهى نظامى چندان هم منتفى نيست؟
فريدون خاوند: به نظر من ايالات متحده آمريكا در درجهى اول در حال حاضر تلاش مىكند از طريق اعمال فشارهاى اقتصادى و سياسى بر ايران بههدفهاى خودش در مورد ايران دست پيدا بكند، ولى گزينهى نظامى را هم در عينحال منتفى نمىداند، چون اين يك وسيلهى فشار بسيار بسيار موثرى در دستش است. در اين زمينه آمريكا اقدامات زيادى را كرده كه بعضى از آنها هم به نتايجى رسيده است، از جمله راضىكردن بانكهاى بينالمللى كه با ايران مراودات دارند در مورد اعمال تضييقات بر جمهورى اسلامى كه اين امر را در مورد بانكهاى اروپايى، در مورد بانكهاى ژاپنى و حتا در مورد بانكهاى كويتى، براساس گزارشاتى كه در برخى از مطبوعات تهران منتشر شده است، اين نوع فشارها موثر واقع شده و بانكهاى زيادى در اروپا و ژاپن به اين نظر ايالات متحده آمريكا تسليم شدهاند.
از طرف ديگر ايالات متحده آمريكا اِعمال فشارهاى زيادى را هم شروع كرده است در مورد روابط بازرگانى و صنعتى با ايران. و در اين زمينه هم تا اندازهاى موفقيتهايى بهدست آورده است. چون مىبينيم كه شمارى از شركتهاى نفتى خودشان را از طرحهاى نفت و گاز ايران كنار كشيدهاند، حتا، شركتهايى كه بهشدت تاكيد مىكردند كه به همكارى با ايران ادامه مىدهند، در حال حاضر ترديدهاى جدى در مورد ادامهى اين همكارى با ايران ابراز كردهاند، از جمله شركت غول نفتى فرانسوى "توتال".
يك نكتهى ديگرى را هم كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه قدرتهاى اروپايى، با توجه به تحولات سياسىاى كه در اروپا اتفاق افتاده است، گوش شنواترى در مورد درخواستهاى ايالات متحده آمريكا دارند. يعنى با توجه به اينكه خانم مركل در آلمان صدراعظم است و نيكولا سركوزى در فرانسه رئيس جمهور، طبعا اين دو شخصيت به آمريكا بسيار نزديكتر هستند تا گرهارد شرودر يا ژاك شيراك. و به همين علت است كه در حال حاضر در درون اتحاديه اروپا نزديكى به آمريكا در مورد اِعمال فشار بر ايران بهگونهاى واضحتر ديده مىشود.
از طرفى اين نكته را هم بايد در نظر گرفت كه هم فرانسوىها، هم آلمانىها، هم انگليسىها و ديگر قدرتهاى بزرگ اروپايى به اين نتيجه رسيدهاند كه اگر بخواهند از يك اقدام نظامى ايالات متحده آمريكا عليه ايران جلوگيرى بكنند، كه نتايجش به نظر آنها بسيار بسيار حاد خواهد بود، تنها راه چارهاش اين است كه در زمينهى اِعمال فشار بر ايران بهگونهى بسيار نزديك با آمريكا همكارى بكنند و تلاش بكنند كه يك جبههى متحد در غرب در مورد اِعمال فشار عليه ايران بوجود بيايد. اين مسئله را مىشود يك پيروزى ديپلماتيك براى واشنگتن در اروپا بهشمار آورد و در هر صورت دامنهى مانور جمهورى اسلامى از اين نظر در اتحاديه اروپا بسيار بسيار تنگتر شده است.
دويچهوله: حالا اگر بازهم به مسئلهى بنزين برگرديم، فكر مىكنيد ريشهى بحران سوخت در ايران در كجاست؟
فريدون خاوند: ريشهى عمدهى بحران سوخت در ايران اين هست كه دولت جمهورى اسلامى نتوانسته است اصلاحات بنيادى در اقتصاد ايران انجام بدهد. يكى از اين اصلاحات اقتصادى اين بوده كه بتدريج بهاى بنزين را که از ۲۰ سال پيش تا كنون [ثابت بوده]، نمیگویم در حد بهاى بينالمللى، ولى بتدريج به آن حد نزديك بكند.
ببينيد، قيمت بنزين در ايران يكشانزدهم قيمت بنزين در انگلستان است. قيمت بنزين در ايران يكچهاردهم قيمت بنزين در تركيه و حتا يكسوم قيمت بنزين در عربستان سعودى است. بنابراين جمهورى اسلامى با اقدامات بسيار عوامفريبانه تلاش كرد كه از دستزدن به اين اصلاح بنيادى از اواخر دههى ۶۰ خورشيدى به اينسو خوددارى بكند، و اين كار نشد.
در واقع مسئلهى بنزين در ايران لاينحل ماند، همانگونه كه براى مسايل ديگرى مثل اصلاح نظام بانكى، خصوصىسازى يا هدفمندكردن يارانهها و يا تعامل با جهان راهحلى پيدا نشد و چون اين راهحل پيدا نشد، در نتيجه وضعيتى بوجود آمد كه ايران، بعنوان دومين قدرت اوپك و چهارمين توليدكنندهى نفت جهان، به يك كشور بزرگ واردكنندهى بنزين تبديل شد و [مثلا] در سال ۱۳۸۵ ۵/۵ ميليارد دلار ارز براى واردات بنزين هزينه كرد. و امسال هم احتمالا بين ۸ تا ۹ ميليارد دلار بايد براى واردكردن بنزين هزينه بكند. بنابراين ريشهى معضل بنزين در عدم پرداختن به اصلاحات اقتصادى بنيادى هست.
اين نكته را بگويم و با گفتن آن به صحبتام پايان بدهم: همانطور كه مىدانيد در اواخر دورهى آقاى محمد خاتمى وقتى قرار بود بهاى بنزين اندكى افزايش پيدا بكند، همين مجلس هفتم با گذراندن مصوبهاى زير عنوان «تثبيت قيمتها» با افزايش قيمت بنزين مخالفت كرد و قيمت بنزين را در حد ۸۰ تومان نگه داشت. بنابراين با توجه به اين سياست عوامفريبانه، طبيعىست كه مردم ايران هم از سياستى كه ظرف اين چند روز اخير پيش گرفته شده است، زير فشارهاى بينالمللى سردرنمىآورند و به همين علت بحران كنونى پيش آمده است.
دويچهوله: آقاى دكتر خاوند خيلى متشكرم از توضيحات مبسوط تان.
(رادیو دویچه وله)