طرح وزير كشور آلمان براى جلوگيرى از ورود پناهجويان به اروپا
۱۳۸۳ مرداد ۱۴, چهارشنبهنخستين اردوگاهها براى كشتى شكستگانى كه در درياى ميانه سرگردان مى شوند قرار است در كشورهاى مراكش، تونس و ليبى برپاگردند، چون بيشتر كسانى كه تلاش مى كنند با قايق به اروپا برسند، از اين كشورها مى گذرند. اگر چنين اردوگاههايى به وجود آيند، هر چند روز يكبار چندين نفر وارد آن خواهند شد. اكثر اين افراد خواستار پناهندگى نيستند، بلكه مى خواهند به اروپا مهاجرت كنند. در اين اردوگاهها كارمندان اروپايى هستند كه تصميم مى گيرند، چه كس بايد به ميهن خود بازگردانده شود و چه كس ارزش حمايت و حفاظت دارد. اينكه كسى بخواهد در اردوگاهى تقاضاى پناهندگى دهد ديگر در بسيارى از موارد ممكن نيست. تنها اميدى كه باقى مى ماند اين است كه بتوان اجازه ماندن در تونس، مراكش يا ليبى را دريافت كرد.
در نهايت اين به معنى آن است كه آلمان ديگر به كسى حق پناهندگى نخواهد داد، چون كسى ديگر نخواهد توانست بدون ويزايى معتبر وارد آلمان شود. اما روشن است كه كسى كه در كشور خود زير پيگرد است امكان رجوع به سفارتخانه و دريافت ويزا را ندارد تا بخواهد به آلمان بيايد و درخواست پناهندگى كند: پس نتيجه آن است كه در آلمان ديگر پناهنده اى وجود نخواهد داشت.
اما اكثريت كسانى كه مقصدشان اروپاست، اصلا قصد پناهنده شدن ندارند، بلكه مى خواهند به كشورى مهاجرت كنند كه بتوانند در آن كار كرده، پول درآورند.
خواست وزير كشور آلمان شيلى اين است كه اين افراد در اردوگاههايى واقع در شمال افريقا گرد آيند. آمار نشان مى دهد كه نود درصد اين افراد اهل مراكش، الجزاير و تونس هستند و تنها حدود ده درصد آنان از غرب افريقا مى آيند.
بنابراين كشاندن بسيارى از آنان به اردوگاهها بى معنى مى نمايد، چون كافى است بليط اتوبوسى برايشان خريد تا بتوان انان را به خانه هايشان بازگرداند و البته آنها از راه ديگرى تلاش خواهند كرد به اروپا بيايند.
براى مهاجران اين به معناى آن است كه بايد وقت و پول بيشترى براى رسيدن به اروپا صرف كنند. در آن ميان احتمالا باز انسانهايى بيشتر جان خود را در راه از دست خواهند داد.
آنجاكه اتو شيلى ادعا مى كند كه هدفش حفاظت از مهاجران است، راست نمى گويد. هر بار كه اروپا ديوارهاى خود را بالاتر كشيده است، باعث مرگ انسانهاى بيشترى شده كه سعى داشته اند از آن ديوارها عبور كنند. موضوع در حقيقت بر سر آن است كه سياستمداران اروپايى مى ترسند از اينكه راى دهندگان به آنان فكر كنند كه در محاصره خارجيان هستند. اگر سياستمدارانى چون اتو شيلى شهامت مى داشتند، به راى دهندگانشان مى گفتند كه حركتهاى مهاجرتى در قرن بيست و يكم درست همچون تبادل كالا و كار پديده اى است جهانى شده. اگر شهامت مى داشتند به آنان مى گفتند كه جامعه هاى سالخورده اروپايى به نيروى جوان كار نياز دارد. و اگر شهامت مى داشتند به آنان مى گفتند كه در آينده نيز انسانها به اروپا مهاجرت خواهند كرد، چون در كشورهاى خود ديگر اميدى براى زندگى نمى بينند.
در سراسر بحث بر سر مهاجرت و پناهندگى تناقضى وجود دارد كه كشورهاى صنعتى ناديده مى گيرند: اين كشورها مى پندارند كه حق دارند خواستار گردش آزادانه كالا، خدمات و اطلاعات در همه جهان شوند، اما هم زمان حق انسانها را براى دسترسى به اين امكانات از آنان دريغ كنند.