1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

قربانیان بی‌نام و نشان

۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

اعتراض کردن، به زندان افتادن و شکنجه شدن، هیچکدام ساده نیست. ولی همه این‌ها برای آن‌ها که بی هیچ نام و نشانی در رویدادهای پس از انتخابات به خیابان‌ها آمدند، کتک خوردند و در گوشه و کنار بازداشت شدند، بسیار پرهزینه‌تر است.

https://p.dw.com/p/MfEE

نزدیک به ده ماه پس از انتخابات و برای اولین بار نامه‌ای از «گمنامان» بازداشت شده در جریان اعتراض‌های این دوره منتشر شده است. نامه‌ای که نویسندگان آن بخاطر ارسال یک پیامک، تماشای یک تجمع اعتراضی یا همراهی با آن به زندان افتاده‌اند. آن‌ها خود را «معترضانی ساده» نامیده‌اند که «هیچ رسانه‌ای کلامی» از آن‌ها ننوشته است.
شادی صدر، کسی که هم وکیل دادگستری بوده‌، هم زندان را تجربه کرده است، می‌گوید هرچند قدم اول را با این نامه برداشته‏اند، ولی اگر این قدم همین‏جا متوقف شود، اتفاق زیادی نخواهد افتاد. باید از درون زندان خبررسانی کرد، باید ارتباط گرفت و خانواده‌های این زندانیان باید برایشان وکیل بگیرند.

دویچه‏وله: خانم صدر، زندانی بی‏نام و نشان بودن، آن هم به دلایل سیاسی و در جمهوری اسلامی، به چه معنا است؟

شادی صدر: فکر می‏کنی که کاملا بی‏پناه هستی. هیچ‏کس به فکرت نیست و هیچ خبری در مورد وضعیت‏ات منتشر نمی‏شود. بدتر از آن، مقامات امنیتی و قضایی، به هر شکلی که بخواهند، خلاف هرگونه مقررات آیین دادرسی کیفری و حقوق شهروندی می‏توانند با تو رفتار کنند، بدون این که نگران باشند بیرون از زندان، جایی در عرصه‏ی داخلی و بین‏المللی کسانی هستند که به آن‏ها انتقاد می‏کنند.

آیا به لحاظ حقوقی، کسی پی‏گیر وضع این زندانیان هست؟

متاسفانه‏ این زندانیان از تمامی حقوق شهروندی محروم بودند. حتی حق نداشتند وکیل خود را انتخاب کنند یا این که وکلای آن‏ها حق شرکت در جلسات محاکمه را نداشتند.
از نظر قانونی و روی کاغذ، همه‏ی زندانیان حقوق برابری دارند. ولی متاسفانه در عمل، همان‏گونه که می‏بینیم، زندانیان ناشناس بی‏پناه‏ترین و بی‏حقوق‏ترین زندانیان هستند.

گفتید که دست حکومت باز است که هر رفتاری با آن‏ها داشته باشد؛ آیا موارد مشخصی را سراغ دارید؟

وقتی نامه‏ی این زندانیان را خواندم، خیلی به یاد روزی افتادم که خودم بازداشت شدم. در آن روز همراه خانم‏های بازداشت شده، تعداد زیادی از مردان جوان نیز در تظاهرات بازداشت شده بودند. هیچ‏کدام از آن‏ها آدم‏های سرشناسی نبودند. بلکه افراد ناشناس و عادی کوچه‏ و بازار بودند که در تجمع شرکت کرده بودند.
من به چشم خودم دیدم که ماموران امنیتی به شدت همه‏ی آن‏ها را کتک می‏زدند و با بدترین واژه‏ها به آن‏ها توهین می‏کردند. همه‏ی مسائلی که در مورد زندانیان دیگر وجود داشت، مانند چشم‏بند، دست‏بند و… برای آن‏ها هم بود، اما برخورد ماموران زندان و مقامات امنیتی با این زندانیان بسیار وحشیانه و خشن بود.
این اتفاق نه در کهریزک که در بازداشت‏گاه وزارت اطلاعات در مرکز شهر تهران رخ می‏داد. بنابراین می‏توانم تصور کنم، آن‏چه در کهریزک اتفاق افتاده تا چه حد خلاف حقوق بشر، خشن و نگران‏کننده بوده است.

خانم صدر، شما خودتان تجربه‏ی زندان را داشته‏اید. این که زندانی بداند اسم‏اش مطرح می‏شود و کسانی پی‏گیر وضعیت او هستند، از لحاظ روحی، در مقابل خشونتی که در زندان نسبت به افراد اعمال می‏شود، چقدر تاثیر دارد؟

شادی صدر، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، مقیم آلمان
شادی صدر، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، مقیم آلمانعکس: Shadi Sadr

کسانی که شناخته‏شده‏تر هستند، همواره احساس می‏کنند که یک چتر حمایتی در خارج از زندان وجود دارد که نمی‏گذارد نام آن‏ها در میان فهرست بلندبالای اسامی بازداشت‏شدگان فراموش شود. کسانی هستند که مدام از وضعیت او گزارش می‏دهند و وکلایی هستند که مدام حقوق‏اش را پی‏گیری می‏کنند.
تجربه‏ی من به این شکل بود و با این که مانند هر زندانی دیگری در شرایط دشواری قرار داشتم، ولی همیشه این امید ته ذهن من بود که آن بیرون دوستان من، شبکه‏ای که به آن تعلق دارم و سازمان‏های مدافع حقوق بشر، دارند کارشان را به خوبی انجام می‏دهند. بنابراین من می‏توانم شرایط را خیلی راحت‏تر و بهتر تحمل کنم.

خانواده‏های این زندانیان چطور؟ آیا آن‏ها به جایی دست‏رسی دارند؟ آیا برخورد مراجع امنیتی و قضایی با خانواده‏ها این احساس را به آن‏ها نیز می‏دهد که بی‏پناه هستند و کسی پشت‏شان را نمی‏گیرد؟

به طور کلی، برخورد دادسرای انقلاب و مقاماتی که مسئول امور زندانیان سیاسی هستند، با خانواده‏ها بسیار بد است. ولی بازهم این‏جا نوعی سلسله‏مراتب وجود دارد و خانواده‏های زندانیان سیاسی ناشناس قطعا با تجارب دشوارتری روبرو هستند.
قطعاً این خانواده‏ها بیشتر با توهین و پاسخ‏های سربالا مواجه می‏شوند. چون مقامات امنیتی و قضایی نگران نیستند خانواده‏ای که دارند تا این حد با آنان توهین‏آمیز رفتار می‏کنند، یک ساعت دیگر بروند با رسانه‏های مختلف مصاحبه کنند و در این باره اطلاع‏رسانی کنند.
به نظر من، آن‏چه وضعیت چنین زندانیانی را دشوارتر می‏کند این است که مقامات امنیتی و قضایی به خوبی می‏دانند که آن‏ها هیچ‏گونه پشتوانه‏ی بیرونی‏ای ندارند.

آن‏چه در نامه پنهان نمی‏ماند، انتقادی ضمنی به مخالفان و رسانه‏هایی است که این زندانیان را فراموش کرده‏اند. با این مساله چگونه می‏توان برخورد کرد؟

این امر تقصیر رسانه‏ها نمی‏تواند باشد. وقتی رسانه‏ها از کسی خبری ندارند، یعنی ندارند. اما امروز که این زندانیان در بندهای عمومی هستند و شرایط‏شان طوری است که می‏توانند نامه‏ای ‏بنویسند و در بیرون از زندان منتشر ‏شود، قطعاً راه‏های ارتباطی دیگری دارند و الان نسبت به روزهای اول راحت‏تر می‏توانند تلفن بزنند و یا خبررسانی کنند.
بر این اساس، به نظر من، بهترین راه این است که خانواده‏های این زندانیان و خود آن‏ها نسبت به حقوقی که دارند آگاه شوند و حتی در این مرحله شروع کنند به گرفتن وکیل. از این ارتباطات هرچند محدودشان هم برای خبررسانی راجع به وضعیت خودشان استفاده کنند.
ما هنوز این زندانیان را به نام نمی‏شناسیم و فقط یک شناخت کلی داریم که این افراد مجموعه‏ای از آدم‏های معمولی‏ای هستند که در وقایع بعد از انتخابات دستگیر شده‏اند. اما این زندانیان باید یک یک به نام شناسانده شوند.
هرچند قدم اول را با این نامه برداشته‏اند، ولی اگر این قدم همین‏جا متوقف شود، اتفاق زیادی نخواهد افتاد. قدم‏های بعدی هم باید برداشته شود تا بتوان در مسیر احقاق حق این زندانیان گام‏های عملی‏تری برداشت.

مصاحبه‌گر: نیلوفر خسروی
تحریریه: بهمن مهرداد

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر