محمد ملكى / فشار بر دانشجويان و استادان به نام اسلامى كردن دانشگاهها
۱۳۸۴ اسفند ۱۱, پنجشنبهدعوت به مصاحبه كرديم.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
این خبر منتشر شده که دولت میخواهد احکام استخدامی استادان دانشگاهی را که پس از سال ۱۳۷۶در دانشگاه استخدام شدند بازبینی بکند و برخی آنها را از خدمت تعلیق کند. در اینباره اطلاعی شما دارید؟
محمد ملکی: این خبر نیز، همچون خبرهای دانشگاهی که در هر حال زود به سمع جمع دانشگاهیان میرسد به اطلاع ما رسیده است و حتما اطلاع دارید که این خبر هم بعد از این منتشر شد که دوستمان، آقای دکتر نمکدوست تهرانی را از دانشگاه علامه اخراج کردند به بهانههای مختلف. از آنموقع این شایعه بشدت در دانشگاه رواج پیدا کرد که میخواهند از سال ۷۶ به بعد که ظاهرا دورهای بود که اصلاحات شروع شد، آنهایی که در این دوره استخدام شدهاند، و اینها هم پیش خودشان فکر میکنند که این افراد از طرفداران جناح اصلاحاتی هستند، پروندهشان را بخواهند، نگاه بکنند و روی پروندهشان تجدیدنظر بکنند. یک چنین صحبتی هست، ولی تا چه حد صحت دارد و اینکه اينها میتوانند اینکار را بکنند، چه از نظر قانونی و چه از نظر اجتماعی، آن را باید دید چه پیش میآید.
صحبت از اسلامیکردن دانشگاهها در میان است. در طول این سالها، پس از به اصطلاح انقلاب فرهنگی، چه رخ داده که نیاز به اسلامیکردن دوباره دیده بشود؟
محمد ملکی: ببینید، این مسئلهی اسلامیکردن دانشگاه هم شاید یکی از آن جوکهاى تاریخی باشد توی این مملکت. شما خاطرتان هست، بعد از آن جریانات در سال ۵۹ در دانشگاهها را بستند و همه بعدها متوجه شدند این مسئلهی اسلامی کردن دانشگاهها یا «انقلاب فرهنگی» یک بهانهای بود فقط برای اینکه دانشگاه زیر بارشان نمیرفت و آنها هم نمیتوانستند خواستههای خودشان را به دانشگاهیان تحمیل بکنند، آن برنامه را پیاده کردند، به اسم اسلامی کردن دانشگاه، و بعد دیدیم دانشگاه نه تنها آن اسلامی که اینها تبلیغ میکنند و آنطور كه مىخواهند اسلامی نشد، بلکه روز به روز وضع دانشگاهها از نظر خود اینها و حتا از نظر اخلاقی بدتر شد. بعدها، چند سال پیش اگر خاطرتان باشد، در یکی از صحبتها آقای خامنهای این مسئله را مطرح کرد که دانشگاهها باید اسلامی بشود، اسلامی نیست که بعداز چند روز این صدا هم خوابید، تا احمدی نژاد آمد و حالا دوباره این زمزمه را بلند کردند که میخواهيم دانشگاهها را اسلامی کنيم، بدون اینکه بدانند اصلا دانشگاه چى هست و دانشگاه اسلامی یعنی چی. همان روز اولی هم که این را مطرح کردند ما در نامهای که به عنوان شورای مدیریت دانشگاه تهران به ستاد انقلاب فرهنگی نوشتيم سوال ما این بود که شما اول دانشگاه اسلامی را تعریف کنید و بگویید یعنی چی، بعد بیایید و روی آن بحث کنید که هنوز پس از ۲۶ـ۲۵ سال تعریف نشده و اینها هم نمیدانند. من فکر میکنم که این یک مقداری جنبهی تهدید دارد. گاهی که میخواهند دانشگاه را تهدید بکنند این کلمهی بیمعنی و بیمغز را میاندازند توی دهانها و شایع میکنند که ما میخواهیم دانشگاه را اسلامی کنیم و اینبار هم تفاوتى با بارهای قبل ندارد.
در برخی رسانهها این خبر منتشر شده که بیشترین فشار را روی استادان رشتههای علوم انسانی گذاشتهاند. آیا این خبر درست است و اگر چنین است، چرا؟
محمد ملکی: ببینید، من باید به یک نکته اشاره بکنم و آن این است که اصولا این نظام، گردانندگان این نظام و در مجموع روحانیت اصولا چیزی را بنام دانشگاه مدرن، این دانشگاهی که ما امروز داریم، قبول ندارند. اینها حوزه را قبول دارند. اگر یادتان باشد، اوایل انقلاب آقای خمینی آمدند و این زمزمه را مطرح کردند که وحدت حوزه و دانشگاه، بدون اینکه معلوم بشود که وحدت یعنی چی! یا حوزه است یا دانشگاه. این دوتا با هم وحدت بکنند که چکار کنند؟ چون دانشگاه کارش یک چیز است، تربيت كردن افرادی که تحقیق بکنند. در حالیکه حوزه کارش اصلا مقلد ساختن است، کسانی که تقلید بکنند و گوش بکنند به چیزهایی که به آنها میگویند. و بنابراين اصلا این دو حوزهی جدا هستند. اینها بیایند با هم وحدت بکنند و یکی بشوند معنا و مفهوم ندارد و اصولا روحانیت و این آقایان علم را فقط در همین حدودی که خودشان در حوزهها درس میدهند قبول دارند، براي همين است که خودشان را همیشه عالم خطاب میکنند. هیچوقت شما شنیدهاید که به یک استاد دانشگاه بگویند عالم. اینها اصلا علم را آنچیزی میدانند که در حوزهها تدریس میشود. و اینکه الان مطرح کردهاند که علوم انسانی را میخواهند اسلامیاش بکنند برای این است که علوم انسانی ارتباط نزدیکتری باصطلاح با آنچه در حوزهها مطرح میشود، بحثهایی که میشود دارد. چون اینها که نمیتوانند بگویند، ما میخواهیم فیزیک اسلامی درست بکنیم، شیمی اسلامی یا بیولوژی اسلامی درست بکنیم. اینجور مواقع وقتی گیر میکنند. میگویند، ما میخواهیم علوم انسانی را اسلامی بکنیم. علوم انسانی را میخواهند اسلامی بکنند، ببرند توی حوزه و اصلا در دانشگاههای به سبک جدید درس ندهند، یا مثلا رشتهی حقوق فقط حقوق اسلامی باشد و ما به حقوق جهانی و بینالمللی کاری نداشته باشیم، همهی اینها را ببرند در حوزه. اما این مسئله که مطرح کردهاند میخواهند دانشگاهها را اسلامی بکنند، به نظر من اصلا دیگر جوک شده و به فشارها هم که اشاره کردید، متاسفانه، این فشارها هست و بر دانشگاهها و بخصوص بر دانشجویان روزبه روز بیشتر میشود. شما هر روز که این روزنامهها را میخوانید، میبینید در اقصا نقاط این مملکت هر روز چندتا دانشجو را گرفتهاند، از دانشگاه محروم کرده و یا به دادگاه بردهاند و حالا هم بحث بر سر استادهاست. من فکر میکنم بیرون کردن جناب دکتر نمکدوست یکمقداری تجربه است و میخواهند تجربه بکنند. همانطور که قبلا دانشگاه علامه طباطبایی را تجربه کردند و یک روحانی را بنام آقای شریعتی بردند گذاشتند آنجا و عکسالعملی برنخاست و زیاد انعکاسی نداشت، آمدند آقای شیخ عباس عميد زنجانی را گذاشتند تهران. در تهران یک اعتصاباتی و تظاهراتی دانشجوها کردند ولی متاسفانه استادها ساکت نشستند. تا موقعی که استاد و دانشجو در حفظ این مکان مقدس با هم متحد نشوند، اینها روز به روز فشار را بیشتر میکنند و هر بلایی که بخواهند به سر این دانشگاهها خواهند آورد.
آقاى دكتر محمد ملكى، بسيار سپاسگزارم كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد.