محیط زیست ایران، بدون گشت هوایی
۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبههمزمان با مطرح شدن دیگربارهی مسئلهی نبود گشت هوایی در رسانهها، اخبار دهها مورد آتشسوزی در مناطق سبز ایران بار دیگر توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است. بررسی اخبار مربوط به آتشسوزیها نشان میدهد که در اغلب این موارد عاملی غیر انسانی یعنی گرمتر شدن هوا نقش داشته است.
این عوامل موجب شده که بار دیگر طرفداران محیط زیست ایران بر لزوم وجود گشت هوایی تأکید کنند. با وجود اینکه "گشت هوایی محیط زیست" برای اغلب کشورهای دنیا مسئلهای اثباتشده است، اما این پدیده در ایران عمری بسیار کوتاه داشته است.
پس از بحثهای زیادی که طی سالیان متمادی میان مدیران و کارشناسان این عرصه صورت گرفته است، سرانجام در شهریور ۱۳۸۶ گشت هوایی استان تهران آغاز به کار کرد. اما دیری نپایید که به دلایل نامعلوم فعالیت گشت هوایی متوقف شد. استان تهران از پاییز ۱۳۸۸ تا کنون فاقد گشت هوایی است.
الههی موسوی، روزنامهنگار محیط زیست ایران، که خود از منتقدان نبود گشت هوایی است، معتقد است که ایران به دلیل «کمبود نیروی انسانی برای حفاظت از محیط زیست و تجهیزات لازم» بیشتر از بسیاری از کشورها به گشت هوایی نیاز دارد. او میگوید: «ما یکسوم استانداردهای جهانی جنگلبان و محیطبان در کشور داریم. تجهیزات و امکانات اطفاء حریق در محیط زیست ما نیز به میزانی که لزوم آن احساس میشود وجود ندارند».
افزون بر این موقعیت و ویژگیهای جغرافیایی ایران نیز نیاز به گشت هوایی را بیش از پیش میکند. به گفتهی الههی موسوی: «ایران کشوری کوهستانی است و ما مناطق صعبالعبور در کشورمان زیاد داریم. بیشتر مناطق تحت حفاظت ما در منطقهی زاگرس و یا البرز واقع شدهاند که مناطق صعبالعبوری هستند و هنگام آتشسوزی، امکان رساندن تجهیزات و خاموش کردنحریق از طریق زمینی امکانپذیر نیست و تنها راه اطفاء حریق هوایی است».
بنابراین میپرسیم، به چه دلیل به این نیاز رسیدگی نمیشود و گشت هوایی که پس از سالها تلاش راهاندازی شده بود از توقف بازمانده است؟
گفتوگو با الههی موسوی، روزنامهنگار حوزهی محیط زیست ایران
******
دویچهوله: خانم موسوی، نزدیک به یک سال است که گشت هوایی استان تهران متوقف شده است. علت این توقف چیست؟
الهه موسوی:
متأسفانه همینطور است. علت آن را نیز تاکنون از زبان مسئولین . نشنیدهایم. مسئولین مربوطه هیچگونه اطلاعاتی در این زمینه به رسانهها و خبرنگاران ندادهاند. من شخصا در چندین مورد سعی کردم در همان ابتدای توقف گشت هوایی استان تهران با مسئولان قبلی محیط زیست استان مصاحبه کنم. اما هیچکدام همراهی نکردند و به ما وقت ندادند که پاسخ بدهند.اما از لابلای مصاحبههایی که با خلبان گشت هوایی استان تهران و برخی از مدیران و کارشناسان بدنهی محیط زیست تهران داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که ظاهرا مسائل خیلی شخصی و بسیار غیرکارشناسی بوده است و در تعطیل شدن این گشت، سود یا زیانی که محیط زیست میبرد، اصلا لحاظ نشده است. یعنی هیچ محاسبه و یا کار تحقیقیای انجام نگرفته که بر اساس آن به این جمعبندی رسیده باشند که این گشت باید متوقف شود. متأسفانه کاملاً سلیقهای رفتار شده است.
آیا در مورد الگوی مناسب پروازی، کارشناسی شده بود؟
متأسفانه در ابتدای راهاندازی این گشت نیز کارشناسی صورت نگرفت و الگوی مناسب انتخاب نشد. نظر کارشناسان این بود که بالگرد به دلیل اینکه در مناطق صعبالعبور امکان بیشتری برای بلند شدن و نشستن به زمین دارد، بهتر از هواپیما است. ولی هواپیمای "جايروپلن" گرفتند. در صورتی که الان غالبا معتقدند "جایروپلن" امنیت پروازی ندارد. اما متأسفانه این الگو در راهاندازی گشت محیط زیست رعایت نشد.
البته با این همه بازهم این گشت هوایی کارنامهی مثبتی داشت. یعنی بهدلیل دلسوزیهای خلبان و مراقبتهایی که از این هواپیما داشت و زحمتی که ایشان و برخی از مدیران مسئول محیط زیست استان تهران میکشیدند، با همهی مشکلاتی که این گشت برای راهاندازی داشت، اما طی دو سالی که کار کرد، کارنامهی نسبتا مفیدی از خود بهجای گذاشت.
یعنی به دلایل شخصی و نه به دلایل ساختاری؟
کاملاً. مشخص هم هست. سؤال اینجاست که اگر دلایل واقعا ساختاری برای توقف این عملیات وجود داشت، اساساً چرا این گشت راهاندازی شد؟ مسئله این است که این اتفاق در فاصلهی دو سال و در یک دولت روی داد.
در واقع سؤال هم همینجا پیش میآید که گشت هوایی استان تهران در سال ۸۶ تأسیس و در پاییز ۸۸ تعطیل شد. یعنی هردو اتفاق در دولت آقای احمدینژاد افتاد. چرا؟ مگر برنامهی یک دولت برای خودش اهمیت ندارد؟
من فکر میکنم تنها به این دلیل که ماجرا کارشناسی نشد و به دست افرادی که خبرهی اینکار بودند سپرده نشد، این موضوع به اینجا کشید. یعنی از ابتدا، بر اساس نیازی که سالها بود از سوی کارشناسان بر روی آن تاکید میشد، عدهای آمدند ساختاری را راهاندازی کردند، میزان معینی هم برای آن هزینه کردند، اما بعدا درگیر مسائلی شدند که ظاهراً خیلیها هم در آن دخیل بودند.
عدم کارکردن صادقانهی برخی از مسئولین و مؤسساتی که در این مسئله دخیل بودند، نگاه شخصی داشتن، منفعتطلبیهای شخصی و یا دعواهای شخصی باعث شد این گشت بسیار ضروری برای حفاظت از محیط زیست، بهخصوص در منطقهای کوهستانی مانند استان تهران که کنترل آن برای یک محیطبان واقعا سخت است، متوقف شود.
پیامدهای توقف گشت هوایی سازمان برای محیط زیست ایران چیست؟
پیامدهای آن به نظر من، بسیار گستردهتر از آن است که بتوان آن را بهراحتی بیان کرد. طی یک سال اخیر در استان تهران، مشکلات زیادی در پارکهای ملی، در خجیر، سرخهحصار و… داشتیم.
همین چند روز ما در خجیر بودیم، شرایط واقعاً فاجعهآمیز بود. در آنجا دارند سد "ماملو" را میسازند. کامیونها از هر نقطهای که دوست داشتند وارد پارک ملی میشدند، هرجا دوست داشتند توقف و بارگیری میکردند، شن میریختند، ماسه میآوردند و… اصلاً کسی نبود به آنها بگوید که اینجا زیستگاه حیات وحش و پارک ملی است. پارک ملی یعنی جایی که یک شاخه جابهجا نشود.
این وضعیت در اثر نبود گشت هوایی است. محیطبانی که باید مثلاً ۱۲هزار هکتار را محافظت کند، چگونه میتواند هم در این نقطه باشد و هم در ۱۲هزار هکتار آنطرفتر حاضر شود. در حالی که وقتی گشت هوایی وجود داشت، ما کمتر شاهد چنین حوادثی بودیم. چون وسیلهای که میتواند سریع در مناطق حرکت کند، متخلفین را کنترل کند، سریع عکسها را مخابره کند و کمک بخواهد، مؤثرتر خواهد بود.
ضمن اینکه در هفتهی گذشته که تعطیلی اعلام شد و مردم به علت گرمی هوا به پارکهای جنگلی، علفزارها و جنگلهای اطراف پناه آوردند، ما شاهد بودیم که در یک روز ۳۰ مورد آتشسوزی در حوزهی استان تهران گزارش شد. البته بسیاری از این آتشسوزیها غیرعمدی، یعنی اصلاً بدون دخالت نیروی انسانی و بر اثر گرمی و خشکی هوا رخ داد. ولی قطعاً اگر گشت هوایی بود، خیلی راحتتر میشد جلوی این آتشسوزیها را گرفت و خبر آتشسوزیها را هم خیلی راحتتر میشد مخابره کرد و عملیات امداد و نجات را انجام داد.
من فکر میکنم، توقف گشت هوایی و ادامهی آن حتما ضرر و زیانهای زیادی برای حوزهی محیط زیست ما داشته و خواهد داشت. آقای اشرفیپور (رسول اشرفیپور، مدیر کل محیط زیست استان تهران) هفتهی گذشته گفتهاند که ما در استان تهران نیاز به گشت هوایی نداریم. سوال من این است که آیا برنامههایی مانند برنامهی توسعهی چهارم، پنجم، برنامهی چشمانداز و… در سیاستگذاری و جهتگیری مدیران و مسئولین عزیز، هیچ دخالتی دارد که امروز میگویند این پروژه خوب است و انجام میدهند و فردا میگویند به درد نمیخورد؟ هیچ دلیل و استدلالی هم درکار نیست. سؤال من فقط این است که چگونه میشود همینطور روی هوا حرف زد؟
مصاحبهکننده: فریبا والیات
تحریریه: داود خدابخش
برای شنیدن این مصاحبه فایل صوتی پایان صفحه را کلیک کنید!