مرگ رفسنجانی؛ خلأ مرد پشت پرده سیاست در آینده ایران
۱۳۹۵ دی ۲۰, دوشنبهاز "سردار سازندگی" تا "عالیجناب سرخپوش" و بعدتر "سردار فتنه". این القاب شاید بهتر از هرچیزی سیر پر فرازونشیب زندگی اکبر هاشمی رفسنجانی را نشان دهد. اکبر هاشمی بهرمانی معروف به علیاکبر هاشمی رفسنجانی از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرد شماره دوی سیاست ایران پس از آیتالله خمینی بود؛ چه در مقام عضو شورای انقلاب، چه در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی و چه به عنوان معاون فرمانده کل قوا.
با مرگ آیتالله خمینی و آغاز دوران رهبری خامنهای و ریاست جمهوری رفسنجانی، میتوان او را لااقل در ۸ سال ریاست جمهوریاش مرد اول مملکت دانست اما کمکم با روی کار آمدن دولت اصلاحات و بعدتر دولت احمدینژاد و عمیقتر شدن شکاف میان خامنهای و رفسنجانی، این نقش رفتهرفته کمرنگ شد.
هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ از محمود احمدینژاد شکست خورد هرچند شائبه تقلب در این انتخابات مطرح بود و به همین دلیل نیز نامهای از سوی رفسنجانی خطاب به خامنهای نوشته شد.
در انتخابات ۱۳۹۲ نیز در اقدامی بیسابقه، شورای نگهبان صلاحیت او را به بهانه کهولت سن رد کرد. ریاست مجلس خبرگان نیز پیشتر از او گرفته شده بود. تنها سمت رسمی که تا پایان عمرش برای او باقی ماند، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. با این وجود او همچنان مرد پرقدرت پشت پرده سیاست ایران و مهمتر از همه حلقه پیوند میان اصولگرایان و میانهروها و اصلاحطلبان بود.
مرگ او به خصوص در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و زمانی که توافق اتمی ایران با ۶ کشور قدرتمند جهان در سایه انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و مخالفخوانیهای داخلی مورد تهدید قرار گرفته، از دید بسیاری ضایعهای برای ادامه مسیر اعتدال در سیاست ایران خواهد بود.
عبرتی که از هاشمی باقی خواهد ماند
رضا علیجانی تحلیلگر و فعال سیاسی ملی مذهبی معتقد است نقش رفسنجانی به عنوان حلقه پیوند میان اصلاحطلبان و اصولگرایان را شاید دیگر یک نفر تنها نتواند ایفا کند اما مجموعهای از افراد مثل ناطق نوری، حسن روحانی و محمد خاتمی و حتی افرادی چون عارف و دیگران شاید بتوانند با هم این حلقه ارتباطی را تشکیل دهند.
علیجانی اما مهمتر از شخص رفسنجانی، گفتاری را میداند که او وارد فضای سیاسی ایران کرد و این گفتار به نظر او خود نقشآفرین خواهد شد: «الآن در جمهوری اسلامی ما دو گفتار بزرگ میبینیم: یک گفتاری که همچنان میخواهد خط آقای خمینی را ادامه بدهد، دشمنستیز است، ضد اجانب است، میخواهد اسراییل را نابود بکند، جلو نفوذ دشمن را در داخل کشور بگیرد، که اینگفتار در آقای خامنهای و بیت ایشان اعتبار دارد. گفتار دیگری که خواهان تنشزدایی در روابط بینالملل و خواهان اصلاح روابط منطقهای ایران است و در داخل هم به نوعی میخواهد رقابت سیاسی را حداقل زیر سقف تحمل نظام و در چارچوب قانون اساسی پیش ببرد. این گفتار به تدریج جا افتاده است. این گفتار هرچند عدهای به صورت پنهانی از آن حمایت میکنند، ولی راه خودش را خواهد گشود؛ چون برآمده از تجربه جمهوری اسلامی است. این عبرتی است که از هاشمی باقی میماند.»
درس عبرت دیگری که به عقیده علیجانی میراث هاشمی رفسنجانی برای سیاستمداران ایران است این خواهد بود که استفاده از روشهای غیراخلاقی در سیاست در نهایت به خود فرد باز میگردد و او را گرفتار همان روشها میکند.
علیجانی میگوید: «در کارنامه آقای هاشمی از این نوع رفتارها کم نیست. قدرت دادن به برخی گروههای فشار، تایید ضمنی یا همکاری با ماجراجوییهایی که در عرصه بینالمللی بوده، دست سپاه را باز گذاشتن در اقتصاد، دست وزارت اطلاعات را باز گذاشتن در توطئهچینی و قتل و ترور در داخل و خارج. همه اینها بومرنگی است که آقای هاشمی پرتاب میکند و بعد به خودش و به خانوادهاش اصابت میکند. این یک عبرت است که استفاده از روشهای غیراخلاقی بالاخره لطمه شومش را برای جامعه و برای خود آن فرد به ارمغان خواهد آورد.»
پایان یک دوره در جمهوری اسلامی و فقدان یک حامی بزرگ
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی مرگ هاشمی رفسنجانی را پایان یک دوره در جمهوری اسلامی ایران و آغاز یک دوره دیگر میداند. او در گفتوگو با دویچهوله مرگ هاشمی را آسیبی جدی به روند تحولخواهی در ایران و به طور خاص به دولت روحانی و جناح اعتدالگرا ارزیابی کرده و معتقد است در کوتاهمدت این خلا میتواند به روند تحولات مثبت آسیب وارد کند. اما در درازمدت او معتقد است تحولات عمده و ساختاری در جمهوری اسلامی با نبود هاشمی روی نخواهد داد.
یوسفی اشکوری از تعبیر "خرمگس مزاحم برای رهبری" استفاده کرده و میگوید: «با مرگ هاشمی، آقای خامنهای یک خرمگس مزاحم را از سر راهش برداشته اما در درازمدت آقای خامنهای هم باید نگران باشد چرا که هاشمی همانطور که خودش را مرد بحرانها وصف میکرد، در عمل هم نشان داده بود که میتواند جمهوری اسلامی را از مراحل بحرانی عبور دهد. در گذشته هم همین کار را کرده بود و اگر خامنهای دچار بحران میشد باز هم هاشمی میتوانست کمکش کند. از این نظر نظام جمهوری اسلامی و خود خامنهای یار و مددکار مهمی را از دست داده است.»
با توجه به رأی بالای هاشمی رفسنجانی در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری و نقشی که او میتوانست در انتخاب رهبر آینده ایران ایفا کند، نبود او میتواند در تعیین رهبر آینده ایران تاثیر زیادی داشته باشد.
یوسفی اشکوری در این باره میگوید: «این خلأ در انتخاب رهبر به وجود آمده و دیگر شخصیت تاثیرگذاری مثل هاشمی نیست که بتواند در کوتاهمدت آن را پر کند. اگر بنا باشد ظرف ۶ ماه یا یکی دوسال آینده رهبر جدید انتخاب شود کسی نمیتواند جای آقای هاشمی را بگیرد و به هرحال میشود گفت که جامعه و مردم ایران یک حامی بزرگ را از دست دادند و اگر هاشمی بود میتوانست اثر مهمی در تعیین رهبر آینده داشته باشد.»
حامی معنوی سیاست خارجه ایران
حبیب حسینیفرد، همکار دویچهوله و تحلیلگر مسائل منطقه نقش رفسنجانی در سیاست خارجه ایران را بیشتر نوعی نقش حمایتی و پدر معنوی میداند. از جمله در مسئله رابطه با غرب او معتقد است: «گرچه رفسنجانی در سالهای اخیر نقش مهمی در تعیین سیاستها یا اعمال فشار برای پیشبرد آنها نداشت و عمدتا به عنوان یک حامی معنوی برای نیروهایی که در این راستا حرکت میکنند مطرح بود ولی فقدانش یک حلقه مفقوده است برای نیروهایی که در حکومتند از جمله روحانی و ظریف و کسانی که سیاست متفاوتی از سپاه و بیت رهبری را پیش میبردند و میخواستند با غرب مسائلشان را حل کنند و ایران را در یک مناسبات عادی با جهان قرار دهند. ضمن اینکه با توجه به اینکه نقش قاطعی هم نداشت نمیشود این فقدان را یک ضربه بزرگ به حساب آورد.»
درباره نقشی که هاشمی میتوانست در بهبود روابط ایران با عربستان ایفا کند نیز حسینیفرد میگوید: «رهبری عربستان با قبل متفاوت شده و آن نسلی که رفسنجانی با آنها رابطه خوبی داشت دیگر در عربستان در قدرت نیست. از طرفی هم کل رابطه ایران و عربستان پیچیدهتر شده و شکاف میان دو کشور به دلایل گوناگون منطقهای عمیقتر شده به طوری که اگر رفسنجانی هم بود با امکانات محدودی که داشت شاید در مختصات کنونی نمیتوانست کاری بکند.»
در مسئله سوریه و بحرانهای منطقه نیز حسینیفرد معتقد است بیش از آنکه رفسنجانی میتوانست نقش ایفا کند، نوع تعاملی که ایران با کشورهای منطقه و از جمله روسیه و ترکیه دارد و چگونگی تنظیم روابطش با این کشورها نقش تعیینکنندهتری دارد.
این تحلیلگر سیاسی اما تاکید میکند: «نمیتوان گفت نقش پشتیبان یا حمایت معنوی رفسنجانی متوجه این مسئله نبوده ولی نقش قاطعی در این مورد نداشته است.»
حدود ۴ ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار میشود. باید تا آن زمان صبر کرد و دید نبود "مرد پشت پرده سیاست ایران" در این انتخابات حساس چه تاثیری بر آینده سیاست ایران درهمه زمینهها خواهد گذاشت.