مسیح علینژاد: جمهوری اسلامی ملت ایران را گروگان گرفته است
۱۳۹۸ مهر ۴, پنجشنبهمسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، از جمله بهدلیل راهاندازی دو کارزار "آزادیهای یواشکی" و "چهارشنبههای سفید" خشم بسیاری از مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی را برانگیخته است. این رسانهها و مقامات در سالهای اخیر اتهامات زیادی را به او وارد کردند و حتی ارسال فیلم و همکاری با وی را جرم خواندند. با این همه، به نظر میرسد اکنون فشارها بر او با بازداشت سه عضو خانوادهاش وارد مرحله تازهای شده است. همین موضوع را در گفتوگویی با او در میان گذاشتیم و از واکنشها و گام بعدی وی پرسیدیم.
دویچهوله فارسی: خانم علینژاد، شما از جمله به دلیل راهاندازی کمپین چهارشنبههای سفید شناخته میشوید. ما میدانیم که شما در سالهای گذشته، مخصوصا از سوی رسانههای جمهوری اسلامی بسیار تحت فشار بودهاید، اما به نظر می رسد این فشارها، با دستگیری برادر شما وارد مرحله تازهای شده است. لطفا برای ما بگویید در روزهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟
مسیح علینژاد: ماموران وزارت اطلاعات دولت جمهوری اسلامی به خانه برادرم هجوم بردند و او را با دستبند و چشمبند بازداشت کردند. او را در مقابل چشمان دو کودک خردسالش دستگیر کردند. در حالی که او را به بیرون از خانه میبردهاند، دایما میگفتهاند فقط میخواهیم چند سوال از او در باره مسیح بپرسیم و بدانیم با او چه رابطهای دارد. در واقع، تنها جرم او این است که برادر من است. او را به خاطر من به گروگان گرفتهاند. او را به دلیل آنچه من تا کنون در خارج از ایران انجام دادهام بازداشت کردهاند. هیچ یک از اعضای خانواده من نمیداند که برادرم کجاست و او را کجا نگه داشتهاند و با او چه میکنند. ما هیچ اطلاعی نداریم. این همه اتفاقی است که برای برادرم افتاده و ما از هیچ چیز دیگر مطلع نیستیم. نه من، نه مادرم و نه برادرانم. در حقیقت برادر بزرگترم پرونده او را دنبال کرده، اما او هم نمیداند که علی الان کجاست. علی ۴۵ سال دارد و پدر دو کودک است. او هیچ ارتباطی با کارزار من ندارد و در هیچ نوع فعالیت سیاسی دخیل نبوده است. اما در حال حاضر، جرم او فعالیت من علیه حجاب اجباری و به چالش کشیدن جمهوری اسلامی است.
به جز برادر شما، ظاهرااعضای دیگری از خانواده شما نیز بازداشت شدهاند. درست است؟
بله درست است. در همان روزی که ماموران وزارت اطلاعات به خانه برادرم هجوم بردند. هفت مامور وزارت اطلاعات به شهر زادگاه من بابل رفتند و در همان روز، به خانه همسر سابق من هم یورش بردند و لیلا لطفی، خواهر ۳۸ ساله و هادی لطفی برادر ۳۴ ساله همسر سابقم را بازداشت کردند. اما چرا؟ هیچ کدام آنها هیچ ارتباطی با من نداشتند، اما به ظن ارتباط احتمالی با من دستگیر شدهاند. ماموران از آنها پرسیدهاند که چه ارتباطی با کارزار چهارشنبههای سفید دارند. بنابراین میبینید که مساله محدود به برادرم نیست و آنها به سراغ دیگر بستگان من هم رفتهاند. آنچه الان اتفاق افتاده، ادامه همان کارهایی است که جمهوری اسلامی در همه این سالها برای ساکت کردن من انجام داده است، ادامه همان کارهایی است که برای سرکوب جنبش چهارشنبههای سفید انجام داده است، مثل دستگیری و زندانی کردن و صدور احکام زندان بلند مدت. در عین حال، آنچه اتفاق افتاده، تنها محدود به من نیست. جمهوری اسلامی چهل سال است که بستگان فعالان را به گروگان میگیرد تا آنها را ساکت کند. این کاری است که استالین میکرد. کاری است که دیکتاتورها میکنند. آنها شهروندان کشور خود را به گروگان میگیرند.
پس معتقدید برای ساکت کردن شما، بستگان شما را بازداشت کردهاند؟
بله. این هدف آنهاست. وقتی که من کارزارم را شروع کردم با تهدیدهای فراوانی روبهرو شدم. آنها اول گزارشهایی دروغین و جعلی در باره من در تلویزیون ملی کشور پخش کردند. آنها گفتند سه مرد در لندن به مسیح علینژاد تجاوز کردهاند. این خبر از اساس دروغ بود. از نگاه آنان، اگر به زنی تجاوز شود، آن زن مقصر است. به همین دلیل، آنها میخواستند با گفتن اینکه به مسیح تجاوز شده، مرا بیاعتبار کنند. این طرز تلقی این حکومت است. آنها حتی فکر نمیکنند که اگر به زنی تجاوز شده و مهمتر اینکه آن زن ایرانی است، وظیفه آنها در درجه اول حمایت از آن زن است. اما به جای هر حمایتی آنها به جعل خبر پرداختند. با انتشار اخبار جعلی درباره تجاوز میخواهند زنان را بیاعتبار کنند.
این اولین چیزی بود که بعد از راه اندازی کارزار آزادیهای یواشکی با آن روبهرو شدم. حمله دوم در نماز جمعهها اتفاق افتاد. گفتند که نه تنها مسیح علینژاد فاحشه است، بلکه هر کس که به جنبش چهارشنبههای سفید بپیوندد و روسری سفید بر سر کند، فاحشه است و روسری سفید، پرچم فاحشگی است. بعد خانواده مرا به زور به تلویزیون ملی بردند تا مرا در انظار عمومی طرد کنند. خواهرم را جلوی دوربین نشاندند تا منکر من شود. اما مادرم حاضر نشد جلوی دوربین برود. او را دو ساعت بازجویی کردند و از رابطه و عشق ما پرسیدند.
پس میبینید؟ اول داستان جعلی تجاوز، بعد برچسبزنی و اتهامزنی. مرا مامور سیا خواندند و جاسوس و فاحشه و زنی هرزه. بعد به سراغ خانواده رفتند و آنها را به زور به تلویزیون ملی کشور بردند و بعد پیرزنی ۷۰ ساله را بازجویی کردند و حالا به سراغ برادر و دیگر بستگانم رفته و آنها را بازداشت کردهاند. همه اینها نشان میدهد که آنها همه تلاش خود را کردهاند تا مرا ساکت کنند. وقتی دیدند که کارهایشان بینتیجه بوده، حالا خانواده مرا به گروگان گرفتهاند.
من میخواهم اینجا واقعا خیلی روشن بگویم آنچه الان رخ میدهد چیزی نیست جز ادامه آنچه آنها برای سرکوب و ساکت کردن جنبش ما در همه این سالها انجام دادهاند: مثل بازداشت و محکوم کردن صبا کرد افشاری، دختری بیست ساله به ۲۴ سال زندان، دختری که جرمش پیوستن به جنبش چهارشنبههای سفید بوده. یا یاسمن آریانی و مادرش که هر کدام صرفا به دلیل اعتراض به حجاب اجباری در چهارشنبههای سفید به ۱۶ سال زندان محکوم شدهاند. یا مژگان کشاورز که در مترو به زنان گل داد و به ۲۳ سال زندان محکوم شده است. میبینید، در مردادماه شش زن در مجموع به ۱۰۹ سال زندان محکوم شدند. چرا؟ جرمشان چه بوده؟ صرفا اعتراض مسمالتآمیز به حجاب اجباری به عنوان یکی از ستونهای اصلی خیمه جمهوری اسلامی.
خانم علینژاد واکنشها به بازداشت بستگان شما چه بوده است؟
این بازداشتها بسیار غمانگیز است. بسیاری از فعالان حقوق بشر از جمله شیرین عبادی و مهرانگیز کار این اقدام جمهوری اسلامی را محکوم کردهاند. همچنین بسیاری از سازمانهای مدافع حقوق بشر این کار را اقدامی بسیار خشونتآمیز دانستهاند. خیلی از مردم هم که در توییتر و اینستاگرام مرا دنبال میکنند، این کار را محکوم کردهاند زیرا آنها این درد را میشناسند و نه تنها چنین کاری را زشت میدانند بلکه آن را نشانه بیرحمی حکومتی میدانند که به سادگی بیگناهان را به گروگان میگیرند تا فعالان را وادار به تسلیم کنند. به همین خاطر است که خیلی از مردم هم برای محکوم کردن جمهوری اسلامی به من پیوستهاند.اما آنچه ما اکنون به آن نیاز داریم، حمایت جامعه جهانی است. ما به اتحادیه اروپا و نمایندگان پارلمان اروپا نیاز داریم. ما به همه سیاستمداران زن نیاز داریم، مخصوصا زنان سیاستمدار آلمان که به نوعی با جمهوری اسلامی در تماس هستند. ما از آنها میخواهیم وقتی که به کشور زیبای من سفر میکنند و از قانون حجاب اجباری پیروی میکنند و میگویند این قانون آن کشور است و ما باید به آن احترام بگذاریم، دریابند که جمهوری اسلامی با توسل به همین قوانین تبعیضآمیز، بیگناهان را به گروگان میگیرد. بنابراین آنچه برای من اتفاق افتاده باید پردهها را برای همه زنان سیاستمدار، زنان هنرمند و جنبش جهانی فمینیستها کنار بزند و آنها متوجه شوند که اگر ما علیه حجاب اجباری میجنگیم، جنگ ما فقط بر سر یک تکه پارچه نیست. ما علیه یکی از پایهها و ستونهای جمهوری اسلامی و دیکتاتوری مذهبی میجنگیم که از حجاب اجباری برای به گروگان گرفتن مردم استفاده میکند.
این، آن چیزی است که ما احتیاج داریم. ما به همراهی جامعه جهانی و همه زنان سیاستمداری که با جمهوری اسلامی در تماس و مذاکره هستند نیاز داریم تا حقوق بشر را به عنوان یکی از مسایل اصلی در دستور کار خود بگذارند و اجازه ندهند که مساله حقوق بشر زیر توافق هستهای یا هر توافق دیگری مدفون و فراموش شود، زیرا همین مساله باعث قدرتمند شدن جمهوری اسلامی و افزایش فشار بر مردم ایران میشود.
و اکنون شما قصد دارید چه کنید؟
من میخواهم جامعه جهانی را فرابخوانم که همین حالا متوجه اصل موضوع بشود. همین حالا که ما با هم صحبت میکنیم، رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی مشغول درس دادن و سخنرانی کردن درباره تروریسم برای صدراعظم آلمان، نخست وزیر بریتانیا، رئیس جمهوری فرانسه و دیگر رهبران غرب و جهان هستند. آنها دارند برای رهبران غرب در باره صلح و مبارزه با تروریسم سخنرانی میکنند. اما این رهبران باید بفهمند که ما مردم ایران، هر روز ترور و وحشت را در زندگی روزانه خود در ایران تجربه میکنیم. این کاری است که من میخواهم انجام دهم. این فقط به خاطر برادر و بستگان من نیست. این حکومت کل ملت ایران را به گروگان گرفته است. هدف جمهوری اسلامی این است که مرا ساکت کند، اما من با صدایی بلندتر با این گروگانگیری مبارزه می کنم و تا آنجا که بتوانم توجه جهانی را به این مساله و سنگدلی و بیرحمی جمهوری اسلامی جلب میکنم. رهبران جمهوری اسلامی در همان زمان که برای بقیه جهان درباره صلح و امید وعظ میکنند، در داخل ایران، مردم را به گروگان گرفتهاند؛ مردمی که هر روز تروریسم داخلی و حکومتی این نظام را تحمل میکنند.