مشاهیر خانهخراب و غفلت دستگاههای فرهنگی
تنها خانه نیما نیست که در گذر زمان و بیاعتنایی متولیان فرهنگی میپوسد. خانههای بسیاری از مفاخر هنری و ادبی به تاراج فراموشی رفته و یا زمین نوآباد بساز بفروشها شدهاند. خانههایی که عاقبت بخیر و موزه شدهاند اندکند.
خانه نیما یوشیج در کوچه رهبری در محله دزاشیب در مجاورت خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد ساخته شده است. خانه در سال ۱۳۸۰ مصادف با سالمرگِ شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. وقتی در پاییز ۹۶ آن را از فهرست مربوطه خارج کردند، از خانه چیزی نمانده بود جز مخروبهای متروک با حیاطی پر از کیسه پلاستیک.
خانه نیما در سال ۱۳۴۵ فروخته شده است. شراگیم، تنها فرزند خانواده که در آمریکا زندگی میکند در باره علت فروش گفته که پس از فوت پدر و مادرش، خانه در گرو بانک بوده و او برای پرداخت بدهی بانک، آن را به یک سرهنگ بازنشسته میفروشد. رسانهها پیشتر نوشتهاند که مالک فعلی قصد دارد آن را به سفرهخانه تبدیل کند و قیمت خانه را هشت میلیارد تومان گذاشته است.
نیما و همسرش عالیه جهانگیر این خانه را در سال ۱۳۲۸ و زمانی ساختند که دزاشیب بیابان بود. خانه از نظر معماری ویژگی خاصی ندارد اما بخشی از میراث فرهنگی ایران معاصر خوانده میشود. آیدین آغداشلو٬ علی صالحی٬ جواد مجابی٬ محمود دولتآبادی٬ رخشان بنیاعتماد٬ لیلی گلستان و کیومرث پوراحمد در نامهای به شهردار تهران خواستار خرید خانه و ساماندهی آن به عنوان خانه - موزه شدهاند. شهرداری اما از بیپولی مینالد.
دیوارهای خانه صادق هدایت رنگ و لعابی سبک و خام دارند. این رنگهای پاستل از دورانی به جا مانده که خانه اعیانی و قدیمی را مهد کودک کرده بودند. خانه به سبک معماری اشرافی قاجاری ساخته شده و در خیابان سعدی، ضلع جنوب غربی بیمارستان امیر اعلم واقع شده است.
پیش از انقلاب اسلامی، به دستور فرح پهلوی قرار بود خانه هدایت به موزه مبدل شود اما با روی کار آمدن رژیم تازه، این خانه مصادره و به دانشگاه علوم پزشکی واگذار شد. در سال ۱۳۸۱، با اعتراض برادرزاده هدایت و جمعی دیگر به نوع استفاده این خانه، کاربری خانه از مهدکودک به کتابخانه تغییر پیدا کرد.
در سال ۱۳۹۲ حیاط و محوطه خانه صادق هدایت تبدیل به انبار ضایعات بیمارستان شد. اعتراضها برای تغییر نهایی خانه به موزه ادامه دارند.
فروغ فرخزاد در محله امیریه تهران، کوی خادم آزاد به دنیا آمد. تنها چیزی که طی دههها عوض نشده، نام کوچه است. خانه چند مرتبه دست به دست شده و اکنون در تملک خانوادهای است که اتاق فروغ الزمان را آشپزخانه کردهاند. ایسنا از قول بانوی صاحبخانه مینویسد: «همسایهها میگویند چرا خیلیها میآیند و سراغ خانه شما را میگیرند؟ خانه شما چیست؟ میگویم به قرآن هیچی. اصلا برای من ارزش ندارد.»
پاییز ۹۵ خانه محله دزاشیب که فروغ فرخزاد سالهای پایانی عمرش را در آن به سر برد، تخریب شد تا ساختمان جدیدی از زمین آن سر برآورد. خبر این تخریب را هوشنگ گلمکانی، روزنامهنگار و منتقد سینمایی داد و نوشت: «پس از فروغ، کاوه گلستان در این خانه میزیست که پس از مرگ او و نیمه متروک ماندن خانه به دلیل سکونت خانوادهاش در خارج از کشور، دور از ذهن نبود که خانه تخریب شود.»
خانه پروین اعتصامی در تبریز به موزه مبدل شده اما او در تهران نیز منزلی در محله عودلاجان داشت که در اصل مال پدرش بود. این خانه بزرگ پس از فروش آن از سوی برادر پروین، با دیوارکشی در حیاط، به سه عمارت جداگانه تقسیم شد. خانه اول را شهرداری خریده و مرمت کرده است. خانه دوم در اختیار دو خواهر است و خانه سوم که ساکنان آن یک مادر و پسر هستند به کارگاه مبلسازی تبدیل شده است.
در سال ۸۴ خانه پروین اعتصامی در فهرست آثار ملی سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت اما اقدامی اساسی برای مرمت آن انجام نشد. مالک خصوصی ساختمان سمت چپ با اعلام شکایت به دیوان عدالت اداری، آن را از فهرست اثار ملی خارج کرد تا مجوز تخریب و ساخت و ساز از شهرداری بگیرد.
از خانه ملک الشعرا بهار در بن بست گوهر در خیابان بهار تهران جز ویرانه چیزی باقی نیست. این خانه که در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، انبار لوازم اداری فرسوده شده است. خانه تنها یک سرایدار دارد که گاهی به آن سری میزند.
خانه بهار که بیش از هفتاد سال قدمت دارد، اوایل انقلاب اسلامی مصادر شد. وبسایت معماری آرل مینویسد هیج اقدام مرمتی در دهه اخیر در خصوص خانه انجام نشده و تنها گام، ایجاد بخش سرایداری بوده که باعث آسیب به بنای اصلی شده است.
خانه محمدتقی بهار مدتی در تملک کتابخانه ملی و مرکز اسناد ایران بود. گرچه خانه مخروبه و بیغوله شده اما مقبره او در گورستان ظهیرالدوله از معدود مزارهایی است که سنگ آن شکسته نشده و با حفاظی شیشهای محافظت میشود.
خانهٔ ابوالحسن صبا، بنا بر وصیت خودش با کمک دانشکده هنرهای زیبا و دوستداران موسیقی در آبان ۱۳۵۳ به موزه مبدل شد. این موزه، آثار هنری خانم منتخب اسفندیاری، همسر صبا را نیز به نمایش میگذارد. منتخب خانم دخترعموی نیما یوشیج بود و در موزه صبا، ۹۲ عروسک با پوششهای سنتی اصیل ایرانی وجود دارند که ساخته او هستند. این عروسکها گلچینی از فرهنگ فولکلوریک ایرانی محسوب میشوند.
ابوالحسن صبا از برجستهترین چهرههای موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته است. موزهای که به وضیت خود او و با پشتکار فرزندان و نوههایش شکل گرفته، جلوه آبرومندی دارد و فضای خانه به خوبی حفظ شده است.
خانه صبا محل آموزش شاگردان او نیز بود. حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، علی تجویدی، همایون خرم، اسدالله ملک، رحمتالله بدیعی، اسماعیل چشم آذر، مهدی خالدی، مهدی مفتاح، حبیبالله بدیعی، ایرج، پرویز یاحقی و فرهاد فخرالدینی از شاگردان صبا بودهاند.
خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد را نیز دارند موزه میکنند. آنها همسایه نیما یوشیج و عالیه خانم بودند. آل احمد در مقالهای نوشته است: «همان نزدیکیهای خانه آنها تکه زمینی وقفی از وزارت فرهنگ گرفته بودیم و خیال داشتیم لانهای بسازیم. راستش اگر او در آن همسایگی نبود، آن لانه ساخته نمیشد و ما خانه فعلی را نداشتیم.»
در این خانه در اردیبهشت ۱۳۴۷ اولین اساسنامه و مرامنامه کانون نویسندگان ایران نوشته شده است. خانه پس از مرگ سیمین دانشور دستخوش اختلافات خانوادگی شده و معلوم نیست متولی حفظ و مرمت آن و نگاهداری اسناد و مدارک، کتابها و تابلوهای موجود در آن کیست. گفتهاند که میخواهند آن را پاتوق فرهنگی و تبدیل به خانه ادبیات کنند.