1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مهدی پاشازاده: ملی‌پوشان نسل ما تشنه‌تر بودند

فرید اشرفیان۱۳۹۳ خرداد ۱۰, شنبه

مهدی پاشازاده،از مدافعان پرتوان تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بود. وی در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی از خاطرات جام ۹۸ و همچنین چشم‌انداز حضور ملی‌پوشان ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل می‌گوید.

https://p.dw.com/p/1C9LB
عکس: picture-alliance/dpa

دویچه وله: آقای پاشازاده شانزده سال است که از جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه می‌گذرد؛ مسابقاتی که تیم ملی فوتبال ایران در طی آن برای اولین و آخرین بار در پیکارهای جام جهانی به یک پیروزی رسید: موفقیت ۲ بر یک مقابل آمریکا. شما عضو نسل به اصطلاح طلایی فوتبال ایران بودید در دهه ۹۰ میلادی، با بازیکنانی مانند مهدوی کیا، دائی، عزیزی و باقری. چه خاطراتی از آن دوران و جام جهانی ۹۸ فرانسه دارید ؟

مهدی پاشازاده: خاطره و احساسی که نسبت به آن زمان دارم، شاید این است که در آن لحظه شما نمی​فهمید که کجا هستید و چه کار می​کنید. حداقل برای من این طور بود. ما تیمی بودیم که بعد از ۲۰ سال رفته بودیم به جام جهانی. واقعا خیلی متوجه نمی​شدیم. الان فرق کرده است. خُب اتفاق​ها این قدر زیاد نبود مثل امروز، رفت و آمدها مثل امروز زیاد نبود. ولی یک شور و هیجانی برای خود فوتبال داشتیم. آن شور و هیجان خود فوتبال امروز تا حدودی کم شده. من یادم هست که مثلا در بازی یوگسلاوی و آمریکا یا حتی بازی آلمان چه شور و شوقی داشتیم و چه کار می​خواستیم بکنیم. فکرمان این بود که همه​اش پیشرفت کنیم و بتوانیم به اروپا بیآییم و در اروپا بازی کنیم.

به نظر شما فرهنگ و جو آن موقع تیم ملی فوتبال ایران چه تفاوت​هایی دارد با فرهنگ فعلی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل؟

آن موقع متن فوتبال بیشتر ارزش داشت، با اینکه ۱۶ سال پیش بود. البته این کار درستی نیست که ما ۱۶ سال پیش را با الان مقایسه کنیم. از لحاظ فوتبالی هیچ جای دنیا کار درستی نیست. امروزه صددرصد سرعت فوتبال بیشتر شده یا تاکتیک​ها تغییر کرده. همه چیز، در همه جای دنیا. ولی فرهنگ فوتبال آن موقع فرق می​کرد. اینکه بازیکن​ها سعی می​کردند که پیشرفت کنند. امروزه متاسفانه زرق و برق فوتبال بیشتر شده و متن خود فوتبال تا حدودی از بین رفته و سر همین هم هست که یکسری مشکلات برای جوان​های امروزی پیش می​آید. آن موقع خیلی کمتر بود، حاشیه​مان کمتر بود و بیشتر به متن فوتبال فکر می​کردیم. الان یکمقدار برعکس شده. یعنی به زرق و برق حاشیه بیشتر اهمیت می​دهند.

از خاطرات جام ۹۸ تا چشم‌انداز جام ۲۰۱۴ • گپی با مهدی پاشازاده

به نظر شما شخصیت ملی​پوشان فوتبال ایران در ۱۶ سال پیش با شخصیت بازیکنان فعلی تیم ملی فوتبال ایران چه شباهت​ها و چه تفاوت​هایی دارد؟

از لحاظ شخصیتی و فردی این است که خواستن بازیکن​ها... ما بازیکن​هایی داشتیم که همیشه خوب بودند. یعنی همیشه در هر بازی، نه در یکسال بلکه در عرض پنج سال، شش سال، هفت سال همیشه خوب بودند. نمونه​اش مهدی مهدوی‌کیا، کریم باقری یا علی دائی، خداداد عزیزی، احمدرضا عابدزاده. این را الان نداریم. الان پدیده داریم. پدیده‌ها هر سال می​آید، ولی دوام ندارند. دوام​شان خیلی کم است و یک بازیکن اگر مطرح می​شود، بعدش گم و گور می​شود. معلوم نیست چه اتفاقاتی می​افتد. این از لحاظ شخصیتی فرق دارد و فرق این نسل با آن نسل این است که ما خیلی زود اشباع نمی​شدیم یا جنبه فوتبالی​مان خیلی بالاتر بود. هرچه به دست می​آوردیم، بازهم تلاش می​کردیم و می​خواستیم که بیشتر از آن داشته باشیم. متاسفانه الان در ایران هم می​شنوم که مثلاَ فلان بازیکن برایش یک دعوت‌نامه آمده، برود آنجا صحبت کند یا حتی برود تست بدهد. راضی نیست. می​گوید چرا، اینجا که راحت​ هستم. پولم را که دارم می​گیرم، فشاری هم که به من نمی​آید. رفیقم، فامیلم و تمام دلخوشی​هایی که دارم دوروبرم هستند. چرا و کجا بروم. ولی ما همه چیزمان را ول می​کردیم و می​گفتیم برویم یک چیز جدیدتر یاد بگیریم، چیز جدیدتری ببینیم.

از دیدگاه فنی و تاکتیکی چه چشم​انداز و شخصاً چه انتظاری دارید از نحوه فوتبالی که ایران قرار است در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل به نمایش بگذارد؟

من امیدوارم که نتیجه بگیرند. چون نتیجه گرفتن تیم ملی به نفع همه فوتبالی​هاست. ولی از لحاظ مربی​گری من مربی​ها را به دو دسته تقسیم می​کنم که اگر هر دسته را یک قرار بدهیم، یعنی یک و یک، باز دسته دوم را من ۲۵ صدم می​دانم. یعنی ۱ و ۷۵ درصد یک دسته مربی هستند و ۲۵ درصد دیگر مربی​های خاصی هستند که آن​ها می​روند و چه از لحاظ ملی و چه از لحاظ باشگاهی، آنجا را طبق نظر و فرمول خودشان تغییر می​دهند و با آن سبک بازی می​کنند. مثلاً مورینیو. بقیه مربی​ها می​روند و نسبت به بازیکنانی که دارند نتیجه می​گیرند. یعنی بازیکن خوب داشته باشند، نتیجه می‌گیرند. نداشته باشند، معلوم نیست. چیزی که من از آقای کی​روش فهمیدم این است که روی تجربه بازیکنان بین​المللی و الان هم روی توانای بدنی بازیکنان دارد سرمایه​گذاری می​کند. این معلوم نیست که جواب دهد. می​تواند جواب دهد و می​تواند جواب هم ندهد. بستگی دارد. فرضاَ اگر شما دقیقه ۲ یا سه یک گل بخورید، بازیکن​ با تجربه باید داشته باشید که بتواند کاری انجام دهد. مثلا اگر تیم حریف قوی​تر بود، بسته بود، چه کار بکند. آقای کی​روش برنامه​اش را گذاشته روی قدرت بدنی و در این چند وقت دارد بدن​سازی می​کند که توان دوندگی بازیکن​ها را از هفت هشت کیلومتر ببرد روی ده تا دوازده کیلومتر. از آن طرف هم تجربه بازیکنانی که بین​المللی هستند، مهم است. آنطور که من متوجه شدم، برای آقای کی‌روش تجربه حرف اول را می‌زند و بعد هم دوندگی. باید ببینیم که این​ها جواب می​دهد یا نمی​دهد.

حالا پیش​بینی شخصی خود شما چیست، جواب می​دهد یا جواب نمی​دهد؟

من جور دیگری فکر می​کنم و جور دیگری کار انجام می​دهم. حتما قدرت بدنی و دوندگی خیلی مهم است. ولی تیم من باید آن جوری که من می​خواهم بازی کند. من طی این چهارـ پنج سالی که مربی‌گری کردم، این را هم ثابت کرده​ام و هم انجام داده​ام. این به​هرحال فرق میان مربی​هاست. هر کسی یکجور فکر و عمل می​کند. باید ببینیم آخرش جواب می​دهد یا نمی​دهد.