مکانها و میدانهایی با یک وجه مشترک، آبستن شورش
۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه
در سالهای اخیر سرگذشت بسیاری از شورشها و اعتراضها در شهرهای بزرگ جهان با مکانهایی مشخص پیوند خورده است؛ با میدانها و پارکهای مرکزی.
فوریه سال ۲۰۱۲، صدها هزار نفر در آتن در اعتراض به برنامههای ریاضت اقتصادی دولت به خیابانها رفتند. پلیس یونان بدون هشدار قبلی، گاز اشکآور به میان جمعیت پرتاب کرد. کریستوف تویکل، خبرنگار آلمانی که خود این لحظهها را تجربه کرده است، در مقالهای منتشر شده در اشپیگل آنلاین مینویسد: «اما تظاهرکنندگان از میدان به در نرفتند، چرا که برای مقابله آماده بودند؛ پیر و جوان مجهز به دستمال و ماسکهای یکبار مصرف و اسپری مالوکس بودند. وقتی که گیج و منگ با چشمهای نابینا از شدت گاز اشکآور به این سو و آن سو میدویدم، بیدرنگ یکی آنجا بود. کسی که مایع شیری رنگ را توی صورتم پاشید. تنها یک چیز مهم بود، کمک کردن به همدیگر و در میدان ماندن.»
نویسندهی این مقاله در ادامه به وقایع سال ۲۰۱۱ در میدان سینتاگمای آتن اشاره میکند و به شعار تظاهرکنندگان که تنها " در میدان ماندن" و "به میدان بازگشتن" را راهحل میدانستند.
این خبرنگار آلمانی در ادامه آنچه که را که در میدان تقسیم ترکیه گذشت با تجربههای خود از میدان سینتاگما مقایسه میکند و مینویسد: «پلیس ترکیه دو شب و دو روز تظاهرکنندگان را زیر شلیک گاز اشکآور و آب گرفت، چادرهای آنها را تخریب کرد اما هیچکدام از این اقدامات سودی نداشت. مردم دوباره میآمدند و لحظه به لحظه بر شمارشان افزوده میشد. چادرهایشان را دوباره برپا کردند، با سرودهای طنز دولت را به سخره گرفتند و از پوکههای گازهای اشکآور لیوان برای نوشیدن راکی درست کردند. چند روز بعد میدان تقسیم دیگر قابل کنترل نبود.»
" در میدان ماندن" به چه قیمتی؟
اما جاذبهی "ماندن در میدان" و "میدان را خالی نگذاشتن" چیست؟ «چگونه میشود که به یکباره صدها و گاهی هزاران انسان تصمیم میگیرند به طور خودجوش در یک میدان جمع شوند، آنجا را به اردوگاه خود بدل کنند و خطر گاز اشکآور و گلوله و باتوم را به جان بخرند و تنها برای ماندن در یک میدان دست و پا و چشم و زندگی خود را از دست بدهند؟» پرسشی که نویسندهی مقاله مطرح کرده است و پاسخ آن را در نظریهی دو فیلسوف یعنی "آنتونیو نگری" و "مایکل هارت" میبیند. این دو فیلسوف معتقدند که مراکز و میدانهای شهرها برای توده متنوع همان نقشی را دارد که کارخانه برای قشر کارگر صنعتی داشت. به نظر نویسنده، اگر در قرن ۱۹ و ۲۰، دعوا بر سر مکان تولید ثروت مادی بود، «امروزه توده متنوع شهرنشین بر سر تصاحب مکانهایی که در آنها ارتباطات اجتماعی، ایدهها و آرزوها تولید میشوند و شکل میگیرند، میجنگند.»
جنگ توده شهری با تخریب میراث عمومی
نویسنده در کندوکاو چرایی شکلگیری تجمعهای اعتراضی در پارک گزی ترکیه به برنامههای عمرانی اردوغان، نخستوزیر ترکیه اشاره میکند، به صدور مجوزهای اجرای پروژههای عمرانی بزرگ که به اعتقاد نویسنده «به سرمایهگذاران اجازه میدهد در شهرهای بزرگ ترکیه، هر کجا و هر چه بخواهند با هر ارتفاعی و بدون درنظر گرفتن محیط زیست و حتی حقوق شهروندان و میراث فرهنگیشان بسازند.»
شاید تصور اینکه تخریب یک پارک کوچک در شهر استانبول ترکیه بتواند بهانهای برای روزها اعتراض مردم در خیابانها شود آسان نباشد. نویسندهی مقالهی اشپیگل آنلاین برای تصور ابعاد تخریبهایی که پروژههای عمرانی به محیطزیست و میراث فرهنگی وباستانی ترکیه وارد کردهاند، به خواننده توصیه میکند فیلم „The last Days of Sulukule“ را ببیند. فیلمی از تخریب محلهی تاریخی سولوکوله در این کشور.
شورشی که در پارگ گزی آغاز شد و به شهرهای دیگر ترکیه سرایت کرد به اعتقاد نویسنده جنگ یک تودهی متنوع شهری با تبدیل شدن شهرشان به محیطی برای سرمایهگذاریهای املاکی بود.
میدانها آزمایشگاهی برای تجربه دموکراسی
پارک کوچک گزی با ۱۵ درختاش امروزه به سمبل تخریب فضا و میراث عمومی تبدیل شدهاست و برای همین است که مدافعان حفظ این پارک این همه طرفدار همدرد در میان مردم ترکیه پیدا کردند.
نویسندهی مقالهی اشپیگل آنلاین معتقد است که مشکل این ۱۵ درخت نیستند بلکه آن چیزی است که چنین مکانهایی به آن تبدیل شدهاند: « میدان تقسیم و پارک گزی مثل پارک زاکوتی در نیویورک یا میدان سینتاگما در آتن به چیزی تبدیل شدهاند که هارت و نگری آنها را "عرصهی برنامهریزی و سیاست" میخوانند.»
نویسنده در ادامه مینویسد که با آغاز بحران مالی در سال ۲۰۰۷ حالا مردم جهان هر ساله به نظارهی میدانهایی نشستهاند که در آنها میتوان دید « چگونه از فعالیت گروههای مصمم کوچک، به سرعت عرصههایی برای آزمون دموکراسی مستقیم، خلق ایدهها و بکارگیری اقتصادی داراییهای عمومی شکل میگیرد.»
نویسنده در انتها به پایان این آزمایشها و "از دست رفتن شور و هیجان وضعیت فوقالعاده پس از چند هفته یا چند ماه" اشاره کرده و " و معتقد است: « شاید این شورشها در میدانها و مراکز شهرها آغاز شوند، اما در این میدانها نیست که پیروز میشوند». باوجود این " مکانها و میدانهایی که شورشها در آن رخ میدهند، همچنان جاذبهای تسریبخش" دارند.