نتیجه تبعیض؛ تشدید منازعات قومی و مذهبی در ایران • مصاحبه
۱۳۸۶ آذر ۲۴, شنبهایران کشوری است که در آن اقوام و معتقدان به مذاهب گوناگون زندگی میکنند. اما به گزارش سازمانهای مدافع حقوق بشر، همه شهروندان ایرانی برخوردار از حقوق برابر نیستند. آزادی عقیده و مذهب در ایران وجود ندارد و اقوام گوناگون امکان مساوی برای برخورداری از حقوق سیاسی و فرهنگی، ندارند. این تبعیض از جمله عواملی است که به تشدید منازعات قومی و مذهبی در ایران دامن زده است، مسئلهای که بسیاری از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نسبت به آن هشدار دادهاند. سیاستمداران ایران تا چه حد به خواستهای اقوام و اهالی دیگر مذاهب توجه دارند؟
مصاحبهای در این زمینه با دکتر جلال جلالیزاده، نماینده مردم سنندج در مجلس ششم و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت.
دویچهوله: آقای جلالیزاده، شما بهعنوان نمایندهی مردم سنندج در مجلس ششم چه تجربه و مشاهدهای دارید؟ تا چه حد میشد در مجلس شورای اسلامی مسایل مربوط به اقوام و مذاهب گوناگون در ایران را مطرح کرد؟
جلال جلالیزاده: مجلس بهعنوان مرکز قانونگذاری و قوه مقننه که در همه کشورهای جهان و هم در ایران نقش اساسی را در تدوین و وضع قوانین، برای احقاق حقوق ملت و تامین عدالت اجتماعی دارد، میتواند با توجه به اصولی که در قانون اساسی اشاره به حقوق اقوام و شهروندان ایرانی نموده، پیگیری اجرای این قوانین را داشته باشد و از مسئولین اجرایی و دیگر مسئولین بخواهد که قانون اساسی را اجرا بکنند. اگر اصولی که در قانون اساسی هست و دربرگیرندهی خواستهها و مطالبات مردم میباشد اجرا شوند، به نظر من به بسیاری از خواستههای مردم جامه عمل پوشانده میشود و حداقل مردم میتوانند به بخشی از خواستهها و مطالبات خودشان برسند. در مجلس ششم، با توجه به فضای اصلاحات و اصلاحطلبانهای که درایران ایجاد شده بود، موقعیت مناسبی برای نمایندگان به وجود آمده بود که این خواستهها را پیگیری بکنند و از مسئولین و زمامداران بخواهند پس از سالها که بسیاری از اصول قانون اساسی به فراموشی سپرده شده بودند، اینها را از نو احیا بکنند و تحقق و اجرای آنها را مطالبه بکنند. هرچند در آنزمان پیگیریهایی شد، اما متاسفانه به خاطر عدم انسجام و عدم ارادهی هماهنگ در میان نمایندگان در راستای تحقق حقوق شهروندی اقوام ایرانی، این اصول همچنان فراموش شدند و تلاشهایی هم که در زمینهی انجام و زنده شدن آنها صورت گرفت، با روی کارآمدن دولت فعلی بازهم دچار سرنوشت قبلی شدند.
چه مسایلی مطرح میشدند، میتوانید برایمان مثالی بزنید؟
در چند اصل از اصول قانون اساسی به طور واضح و مشخص به مساویبودن همهی اقوام و شهروندان ایرانی در مقابل قانون و حقوق ملی اشاره شده است، در اصل ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۹ و ۲۰. و در این مورد نامههای زیادی به مسئولان حکومت، اعم از رهبری، ریاست جمهور، رئیس قوه قضاییه، وزرا و هیئت دولت نوشته شد. سوالاتی در صحن مجلس مطرح شد. بعضی از وزار به مجلس احضار شدند و در نطق قبل از دستور نمایندگان در نطقهای خودشان خواستار تحقق این مطالبات و این اصول شدند و حتا وزیر علوم آن زمان، وزیر آموزش و پرورش و تعدادی از وزرا قول ها و تعهداتی دادند نسبت به اجرای این اصول، مخصوصا در زمینهی مسایل فرهنگی و آموزش زبان های (ملیتهای) ایرانی و حتا با پیگیری اینجانب و سایر نمایندگان کرد و سوالاتی که از وزیر علوم تحقیقات آن زمان شد، ایشان قول مساعد دادند که رشتهی زبان ادبیات کردی در دانشگاه کردستان تاسیس بشود که این رشته تاسیس شد و سرفصل درس های آن آماده شد و حتا در دفترچهی کنکور سال ۸۴ نوشته شد و حتا اینجانب نامهای به آقای خاتمی نوشتم. آقای خاتمی دستور دادند که زبان (کردی) در دورهی کارشناسی ارشد در دانشگاه ها تدریس بشود. اما متاسفانه با تمامشدن دورهی نمایندگی مجلس ششم و رویکارآمدن دولت جدید همه این وعدهها و همه این تلاش ها به هدر رفت و به هدف نرسید.
به تازگی هم گروهی از فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نامهی سرگشادهای را منتشر کردند و در آن نسبت به تشدید منازعات قومی و مذهبی در ایران هشدار دادند. شما هم از امضاکنندگان این نامه بودید. چه چیز این جمع را برانگیخته تا دست به انتشار این هشدارنامه بزنند؟
لازم است مقدمهای خدمتتان عرض کنم. انقلابی که در ایران صورت گرفت، انقلابی بود که برآیند مبارزات همهی ملیتهای ایران و همهی مردم ایران و همهی احزاب و گروه های ملی، مذهبی و غیرمذهبی بود. همه برای آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی فرهنگ و دموکراسی و علیه بیعدالتی تلاش کردند، منجمله اقوام ایرانی که در انقلاب بسیار سهیم بودند و تلاش های بسیاری انجام دادند. متاسفانه بعد از گذشت دو سه سال از انقلاب دیگر هر روز که سپری میشد ما شاهد بیتوجهی به قانون اساسی بودیم که به عنوان یک میثاق ملی بود. هرچند نمایندگان در بیانات خودشان در دورههای مختلف خواستار اجرای قانون اساسی بودند، متاسفانه میدیدیم که با بهانهها و عذرهای ناموجه پاسخ آنها داده میشد و یا اصلا بیتوجهی بهخرج داده میشود. ولی بازهم متاسفانه هر روز میگذرد ما میبینیم و (شاهدیم) که علنا و عمدا تبعیضهای بیشتر و یا بیتوجهی به حقوق شهروندان، خصوصا اقوام ایرانی و اهل سنت (میشود). با آنکه مسئولین همیشه دم از عدالت، مهرورزی و مساوات در بین شهروندان میزنند، ما عملا شاهد هستیم که تبعیضها و بیعدالتیها بسیار زیاد است. هیچ کردی واقعا نمیتواند خودش را به عنوان یک شهروند ایرانی حساب کند که مانند یک فارسزبان یا یک شیعه در کشور مقامات اجرایی را طی بکند، در تصمیمگیریهای مهم و حساس کشور سهیم باشد. ما میبینیم که حتا اهل سنت در ایران در (مرکز) کشوراجازهی ساخت یک مسجد برای برگزاری نمازجمعه و برای برگزاری مراسم مذهبی خودشان ندارند و حتا ما شاهد تخریب مساجد اهل سنت در شهرهای مختلف کشور هستیم، مانند بجنورد. و خیلی از موارد دیگر، دستگیری علمای اهل سنت، فعالان مدنی اهل سنت، گزینشها، عدم استخدام ها، محرومیت اقتصادی و خیلی از مسایل دیگر که موجب شده است فعالان سیاسی و روشنفکران کشور در زمینههای مختلف اعتراضات خودشان را در ارتباط با تبعیضات و پایمالشدن حقوق اهل سنت در ایران (بیان) کنند و ما از این شخصیتها واقعا تشکر میکنیم که حداقل به فکر بسیاری از هموطنان خودشان هستند. شما میدانید که اهل سنت در ایران ۱۵ میلیون هستند و این۱۵ میلیون بههیچوجه از انقلاب تا به حال، جز دو سه سال اوایل انقلاب، اصلا حتا یک استاندار و حتا یک مشاور در سطح بالا نداریم. اگر مشاوری هست، مشاور (رئیس جمهور) که از اوایل انقلاب تا به حال یک نفر هست و هنوز عوض نشده و ما میبینیم که هیچ نقشی هم حتا در حل یک مشکل بسیار سادهی اهل سنت را ندارد. آنها معتقدند که این مشکلات، این تبعیضات و این تضییقات در کشور ما ایجاد بحران خواهد کرد و قشرجوان و نسل جوان قومی و اهل سنت به نظر من تاب تحمل این بیعدالتیها را ندارند و به نظر من بسیار عاقلانه است که مسئولان به فکر (کاری) اساسی باشند. در دنیای امروز، در سدهی بیستویکم، تبعیضات ملی ومذهبی و اعمال فشار بر پیروان مذاهب مختلف یا ندیده گرفتن موجودیت وهویت آنها و عدم توجه به مطالبات آنها، نمیتواند موجب پاک کردن اصل مسئله و یا گرایش پیروان گروهها و فرقههای مختلف به یک مقدار خاصی باشد.
شما در مورد اهل سنت الان بیشتر صحبت کردید. در این اطلاعیهای که ما به آن اشاره کردیم، از منازعات قومی و مذهبی سخن رفته و در روزهای اخیر احکام حبس برای چندتن از جوانان فعال باصطلاح هویتطلب آذربایجان صادر شده است. چه چیزی به نظر شما مطرحکردن مسئلهی هویت را به هر شکلی، چه به شکل قومی یا مذهبیاش برای گروهی از دولتمردان ما هراسانگیز و ترسآور میکند؟
آنچه موجب هراس و تهدید هر شخص و هر مسئولی خواهد بود، عدم توانایی و ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات مردم است. مسئولین نه تنها به خاطر حفظ مصالح ملی یا حفظ استقلال کشور و منافع ملی از پاسخگویی به مطالبات مردم نگرانند، بلکه من احساس میکنم برای حفظ پست و مقام خودشان نگرانند. هیچ ایرانی که در چارچوب ایران احساس برخورداری از حقوق یکسان میکند، به هیچ وجه بهدنبال تجزیهطلبی نیست. من اصلا این واژهی تجزیهطلبی را به عنوان یک اتهام میدانم نسبت به همه قومیتها. هیچ ایرانیای حاضر به تجزیهطلبی نیست. هر ایرانی بهدنبال مطالبات خودش است، حالا چه آذری باشد، چه عرب، چه کرد و یا بلوچ و ترکمن. بنابراین آنچه در ایران مهم است این است که نمیشود با فشار، با زندان و با بگیروببند مردم را از هویت خودشان بیگانه کرد و از آن هویتزدایی کرد. فشارهای مختلف، سختگیریهای زیاد از حکومتهای قبلی تا امروز ثابت کرده است که هیچ ملتی، هیچ قومی با فشار و تضییع و تبعیض از بین نخواهد رفت. و این یک تجربهی تاریخیست و تجربه نشان داده که وحدت ملی یک کشور و اتحاد یک کشور تنها در حفظ رعایت حقوق همگان و همه شهروندان است. و دوران اصلاحات هم نشان داد که بازشدن فضای آزادی در ایران میتواند به همبستگی ملی، به وحدت و به انسجام و هماهنگی بیشتری کمک بکند. و من معتقدم سیاستهای امروز بیشتر واگرایی را تشویق و تحریک خواهد کرد. نه فشار و زندان میتواند مردم را از مطالبات خودشان منصرف بکند و نه میتواند که مشکلات برجای مانده از زمان ها و سال های گذشته را پاک بکند. به نظر من تنها راه حل منطقی در مرحلهی اول اجرای اصول قانون اساسی، توجه به حقوق قومیتها، برقراری عدالت اجتماعی و اعمال تبعیض مثبت در کشور بعنوان یک ابزار مناسب برای جبران محرومیتها و تبعیضات گذشته در مناطق قومیتی است.