1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نماینده‌ی ایرانی‌تبار مجلس آلمان: جوانان ایرانی نمونه‌اند!

۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

جیرسرایی، یکی از آلمانی‌های ایرانی‌تباری است که روز ۲۷ سپتامبر، به عنوان نامزد حزب لیبرال‌‌ها به نمایندگی در دوره‌ی هفدهم مجلس فدرال این کشور انتخاب شد. انتگراسیون و اقتصاد، از حوزه‌های اصلی فعالیت او در این مجلس‌ است.

https://p.dw.com/p/K3B5
بیژن جیرسرایی، یکی از نمایندگان ایرانی‌تبار مجلس فدرال آلمان از حزب دموکرات‌های آزاد (لیبرال‌ها)
بیژن جیرسرایی، یکی از نمایندگان ایرانی‌تبار مجلس فدرال آلمان از حزب دموکرات‌های آزاد (لیبرال‌ها)عکس: Privat

بیژن جیرسرایی، یکی از نمایندگان ایرانی‌تبار مجلس فدرال آلمان از حزب دموکرات‌های آزاد (لیبرال‌ها) (FDP) است. او ۳۳ سال دارد و در یازده سالگی پس از گذراندن دوره‌ی ابتدایی در ایران با پدر و مادر خود به آلمان مهاجرت کرده است. جیرسرایی تحصیلات عالی خود را در رشته‌ی اقتصاد تا درجه‌ی دکترا از دانشگاه ‌شهر کلن به پایان برده و از آن پس به عنوان مشاور اقتصادی در یک شرکت تولیدات شیمیایی به کار مشغول شده است. جیرسرایی از سال ۱۹۹۶ به عضویت حزب لیبرال‌های آزاد در‌آمده است و در حال حاضر در شهر گرونبروخ (Grevenbroich) زندگی می‌کند. دویچه‌وله برای آشنایی با فعالیت‌های پارلمانی بیژن جیرسرایی در چهار سال آینده با او گفت‌وگو کرده است:

دویچه‌وله: چطور شد که حزب لیبرال‌های آزاد به میهن سیاسی شما تبدیل شد؟

بیژن جیرسرایی: در حزب لیبرال‌ها، ایرانی‌های زیادی هستند که فعالند، من استثنا نیستم. بسیاری از شرکت‌داران، پزشکان و دندان‌پزشک‌های ایرانی عضو این حزب هستند. من از زمان دانش‌آموزیم با سازمان جوانان این حزب آشنا شدم و به‌نظرم دیدگاه‌ها و برنامه‌ی حزب خیلی جالب آمد، هم‌چنین کسانی که در این سازمان فعالیت داشتند. من خودم را یک دموکرات آزاد می‌دانم. از این جهت اعتقاد دارم که باید برنامه‌های حزب لیبرال ‌را پیاده کرد.

چند در صد اعضای حزب لیبرال‌ها، ایرانی هستند‌؟

دقیقاً نمی‌دانم. در واقع در حزب ما اهمیتی هم ندارد که اعضایش چه ملیت یا تباری دارند. مهم این است که همه‌ی ما عضو حزب هستیم و سیاست آن را به نفع آلمان پیاده می‌کنیم. از این‌رو در درجه‌ی اول من خودم را شهروند آلمان می‌دانم و برای پیشرفت این کشور تلاش می‌‌‌کنم. در این رابطه مهم نیست که آدم ایرانی باشد یا ترک...

به عبارت دیگر شما در کارزار انتخاباتی خود، از پشتیبانی صد در صد هم‌حزبی‌هایتان بهره بردید؟

بله، همین‌طور است. من دبیر اول حوزه‌ی انتخاباتی بخش نویس(Neuss) هستم و برای انتخاب شدن به حمایت کامل هم‌حزبی‌ها و کمیته‌های مختلف آن نیاز داشتم که همین‌طور هم شد.

یعنی هیچ‌وقت احساس نکردید که اعضای حزب به عنوان یک هم‌حزبی "غیرآلمانی" طور دیگری با شما برخورد می‌کنند؟

چنین احساسی را هرگز نداشتم. البته وقتی می‌خواستم به فعالیت سیاسی بپردازم، به این موضوع هم فکر کردم. و این هم یکی از دلایلی است که من عضو حزب لیبرال‌ها شدم. در آن زمان تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که این حزب، حزبی است که برایش تبار من اهمیت چندانی ندارد. آن‌چه مهم است توانایی‌های فردی و مواضع من است، نه چیز دیگر...

ولی این امر، طبق نتایج بسیاری از نظرسنجی‌ها، در همه‌ی احزاب آلمان چندان واضح و بدیهی نیست...

من هم گاهی با همکاران دیگرم در برلین که فعالیت ‌سیاسی می‌کنند یا در احزاب دیگر عضو هستند، در این باره ‌صحبت کرده‌ام. آنان خیلی خصوصی به من گفته‌اند که بعضاً تجربه‌های خوبی نداشته‌اند. ممکن است این‌طور باشد، ولی من در حزب لیبرال‌ها با چنین مسائلی روبرو نشدم.

فعالیت‌هایتان را در مجلس آلمان روی چه نکاتی متمرکز می‌کنید؟

من اقتصاد خوانده‌ام و دکترایم را در این رشته گرفته‌ام. از این‌رو قطعاً در زمینه‌های اقتصادی فعالیت می‌کنم. نکته‌ی دیگری که برای من اهمیت دارد، انتگراسیون و پیاده‌کردن آن است.

Bundestag Plenarsaal p178
مجلس فدرال آلمان در برلینعکس: AP

آیا با سیاست حزب لیبرال‌ها در مورد ایران در زمینه‌ها‌ی اقتصادی موافقید؟

معلوم است. آن‌چه که مجلس فدرال آلمان در این باره‌ نمایندگی می‌کند، توافقی است که بین احزاب سوسیال دموکرات، سوسیال مسیحی، لیبرال‌ها و سبزها صورت گرفته و آن عبارت از پیش‌بردن سیاست "گفت‌وگوی انتقادی" است. این سیاست هنوز تغییر نکرده...

با این حال بسیاری از دست‌اندرکاران بانفوذ اقتصاد آلمان، با اعمال تحریم‌ها علیه ایران چندان موافق نیستند و می‌گویند که تولیدات و صادرات آلمان از این‌جهت صدمه دیده است. شما به عنوان "مشاور اقتصادی" حزب لیبرال‌ها در مجلس آلمان چه توصیه‌ای برای آن دارید؟

این مسئله‌ای است که از جنبه‌ی سیاست خارجی و امنیتی آلمان هم باید مورد بررسی قرار گیرد. یعنی مسئولان سیاست خارجی آلمان، باید در چند سال آینده به دقت شرایط و وضعیت ایران را مورد توجه قرار دهند و بر اساس آن تعیین خط مشی کنند. این مسئله در حوزه‌ی صلاحیت من نیست.

خود شما شخصاً با این تحریم‌ها موافقید؟

وظیفه‌ی من نیست که در این‌جا دربار‌ه‌ی این مسئله صحبت کنم، چون در حوزه‌ی صلاحیتم نیست.

شما "انتگراسیون" را به عنوان دومین مسئله‌ی که در مجلس آلمان به آن می‌پردازید، مطرح کردید. طرح ویژه‌ای در این زمینه دارید؟

به‌‌طورکلی من مخالف این هستم که وقتی درباره‌ی انتگراسیون صحبت می‌شود، تنها مسائل و مشکلات آن مطرح شود: بزهکاری جوانان، ندانستن زبان آلمانی‌، آموزش در مدارس... این‌ها مسلماً موضوع‌های مهمی هستند، ولی نکات مثبت برنامه‌های انتگراسیون‌هم باید عنوان شوند. در مورد فلان پزشک ‌ایرانی یا بهمان شرکت‌دار موفق ترک صحبت نمی‌شود. این مسئله ‌مرا ناراحت می‌کند. باید بیشتر به این نکات مثبت پرداخت تا جوانانی که تباری مهاجرتی دارند، تشویق شوند، به خود زحمت دهند تا به جایی برسند. این امر خیلی مهم است. و مهم‌تر از آن تربیت این بچه‌ها در مهد کودک‌ها و مدارس است که آن‌ها نه با این آگاهی که "خارجی" هستند، به ثمر برسند، بلکه با این حس بزرگ شوند که "هویتی داخلی" دارند. اگر ما موفق به پیاده‌کردن این طرح بشویم، آن‌وقت توانسته‌ایم سیاست درست انتگراسیون را پیش ببریم.

سیاست حزب لیبرال‌ها را در مورد انتگراسیون چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این حزب در گذشته از این نظر ضعف‌هایی داشته است‌؟

نه، اصلاً. سیاست حزب لیبرال‌ها خیلی واقع‌بینانه بوده است. مثلاً در اواخر دهه‌ی نود، هنگامی که بحث داشتن دو تابعیت و دو پاس مطرح شد، این حزب خیلی فعال و پیشرو بود. اگر به برنامه‌ی انتخاباتی ما توجه کنید، مثلاً در انتخابات کمون‌ها، حتی برای کسانی که تابعیت آلمانی ندارند و در تابعیت یکی از کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا هم نیستند، حق رأی قائل شده است.

از اروپا به ایران برویم. به نظر می‌رسد که رئیس جمهور ایران، محمود احمدی‌نژاد با سفر کارشناسان آژانس بین‌المللی اتمی به این کشور موافقت کرده است. بر این اساس می‌شود گفت که ایران تغییر سیاست داده است؟

این پرسشی است که باید از یک کارشناس سیاست خارجی پرسید. جواب دادن به این سئوال در حوزه‌ی صلاحیت من نیست.

درمورد "جامعه‌ی ایرانیان" در آلمان چه می‌گویید؟

باید بگویم که من با جامعه‌ی ایرانیان زیاد تماس ندارم. دوستان من از ملیت‌های گوناگون برخاسته‌اند. البته دوستان ایرانی هم دارم که در دوره‌ی دانشجویی با آنان آشنا شده‌ام. با این‌حال می‌بینم که به‌‌ویژه جوانان ایرانی، اغلب نمونه‌اند و با هم‌خو و هم‌گام شدن با این جامعه مسئله‌ای ندارند. مثلاً در مدارس و دانشگاه‌ها ایرانی‌ها می‌گویند، ما اینجاییم که درس بخوانیم، مهارتی فرابگیریم، وارد این جامعه بشویم، به تابعیت آلمان درآییم و سهم خود را ادا کنیم یا بگیریم. خیلی از ایرانی‌ها این موضع نمونه‌وار را دارند.

آخرین باری که شما به ایران سفرکردید، کی بود؟

سال پیش.

طبق فرهنگ ایرانی زندگی می‌کنید یا فرهنگ آلمانی؟

طبیعی است که فرهنگ پدر و مادرم در زندگیم نقش مهمی بازی می‌کند، مثلاً آن‌چه که به مراسم خاص و جشن‌های ویژه مربوط می‌شود یا به غذاهای ایرانی... ولی من بیشتر سال‌های عمرم را در آلمان زندگی کرده‌ام. یعنی آلمانی‌ای هستم که تباری ایرانی دارد. میهن من هم اینجاست، نه ایران.

آخرین باری که قورمه‌سبزی خوردید، کی بود؟

فکر کنم، یک هفته پیش. من همیشه دوست داشتم پختن غذاهای ایرانی را یاد بگیرم. چون غذاهای ایرانی به‌نظرم فوق‌العاده‌اند. همیشه برایم مهم بوده، بتوانم همه‌جور غذای ایرانی را بپزم. و این کار را هم مرتب می‌کنم.

مصاحبه‌گر: فهیمه فرسایی

تحریریه: کیواندخت قهاری

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه