نگاه «گوشت و گربه»ای به دو جنسیت<br>تفکیک جنسیتی دانشگاهها
۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبهحجتالاسلام بنیالله فضل علی، نماینده رهبر در دانشگاه خواجه نصیر طوسی، با سخنان خود در مورد لزوم تفکیک جنسیتی دانشجویان در دانشگاهها، دوباره به بحث جداسازی دختران و پسران دانشجو دامن زد. وی که خود ابداعکننده راهاندازی مراکز همسریابی در دانشگاههاست، وضعیت فعلی این محیطهای آموزشی و تحقیقی را «افتضاح» خواند و از تحصیل مشترک دو جنسیت به عنوان «انداختن گوشت جلوی گربه» نام برد.
حجتالاسلام فضل علی با تأکید بر اجرای طرح تکجنسیتی گفته است، بالای ۹۰ درصد دخترها و پسرهای جوان، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، در دانشگاهها با هم دوست هستند و این خطری جدی است. وی از حوزه علمیه به عنوان یک «فضای سالم تحصیلی» نام برد که «میزان در صد خطا، گناه و اشتباه» در آن «به خاطر تکجنسیتی بودن بسیار پایین تر از دانشگاههاست».
این سخنان بازتاب گستردهای در پی داشت، از جمله سعدالله نصیری، یکی از نمایندگان مجلس و عضو کمیسیون آموزش و تحقیق مجلس شورای اسلامی، عنوان کرد، کسانی که به دنبال این طرح هستند، سعی دارند مسائل و مشکلات دانشگاههای کشور را با این مسائل پیش پا افتاده حل کنند که نه تنها باعث حل مشکلات نمیشود، بلکه مشکل جدیدی را هم بر سر راه نظام آموزشی کشور قرار میدهد.
دکتر شهلا اعزازی، جامعه شناس، در گفتوگو با دویچه وله میگوید که اصولا نگاه «گوشت» و «گربه»ای به دو جنسیت نادرست است و باعث ترغیب خشونت، چه در خانه و چه در اجتماع، میشود.
دویچهوله: خانم دکتر اعزازی، موضوع جداسازی جنسیتی که قبل از این در مورد کتابهای درسی و یا در سهمیهی کنکور مطرح شده بود، حالا در مورد جداسازی دختران و پسران دانشجو در دانشگاهها عنوان شده است. به نظر شما دلیل طرح این موضوع در شرایط فعلی چیست؟
دکتر شهلا اعزازی:
اولاً این جداسازی جنسیتی تا جایی که من به خاطر میآورم، از شروع کار دانشگاهها مطرح بود. یعنی اصلاً پدیدهی جدیدی نیست. منتهی در این زمان چون اصلاً از لحاظ کادر هیأت علمی و مکان و فضاهای لازم امکانش نبود، به نوعی رضایت داده بودند که پسرها جلو و دخترها عقب، یا پسرها اینطرف نیمکت و دخترها آنطرف کلاس بنشینند. حال در واقع پس از روی کارآمدن دولت جدید و دولت قبلی، به صورت دائم روی این مسئلهی جنسیتی تأکید میشود، زیرا گمان دارند بسیاری از مشکلات اجتماعی ناشی از روابط میان دختران و پسران است. واقعیت این است که بسیاری از دانشکدهها، مخصوصاً علوم اجتماعی و علوم انسانی، عمدتاً دختران هستند، یعنی در حال حاضر پسران درصد ناچیزی را در این دانشگاهها دارند.با وجود این، بازهم گمان براین است که بهتر است این جداسازی صورت گیرد تا ما به یک جامعهی پاک و سالم برسیم. این عقیدهای است که وجود دارد، اما امکان عملی کردنش چطور است؟ اصلاً نامشخص است. دوماً آیا یکی از دلایلی که این همه تجاوزات جنسی در حال حاضر در شهرها به صورت آشکار و پوشیده صورت میگیرد، نمیتواند ناشی از این جداسازیهای بسیار شدید جنسی باشد، اینکه دختران و زنان همیشه به صورت یک شیی جنسی در چشم مردان تجلی پیدا میکنند و آنوقت به محض آن که کوچکترین امکانی بوجود میآید، با زور و با به کارگیری نیروی بدنی آنها را میدزدند و به هرحال مشکلاتی برایشان بوجود میآورند.
آقای بنیالله فضلعلی، نمایندهی رهبر در دانشگاه خواجه نصیر طوسی، این مسئله را وقتی عنوان کردند، گفتند که تحصیل مشترک دختران و پسران در دانشگاهها مانند انداختن گوشت جلوی گربه است. آیا این نوع نگاه به دو جنسیت خود باعث نمیشود مشکلات بیشتری در محیطهای مشترک آنها ایجاد شود؟
من واقعاً برایم خیلی جای تعجب دارد که دختر را گوشت و پسر را گربه در نظر میگیرند. حالا خوب شد حیوان دیگری را در نظر نگرفتند. به هرحال گربه حیوان زیبایی است. من واقعاً نمیدانم این چه نوع نگاهی است که گمان براین است که همیشه فقط و فقط نیروی جنسی، که یکی از نیازهای بشر است که در بدن هر فردی وجود دارد، بر تمام فعالیتهای دیگری که امکان دارد یک نفر انجام دهد، فائق است.
ورود به دانشگاه عمدتاً برای درس خواندن است. حالا اگر تمام تمرکز این جوانان را با این جداسازیهای جنسیتی و این که شما گربهاید و آنها گوشتاند و هر زمان که بخواهید باید حمله کنید و اینها را بگیرید، یعنی روابط میان دو جنس را به صورت تهاجمی همانطور که یک حیوان به طعمهی خودش حمله میکند در نظر بگیرند، طبیعی است که هر زمان که اینها در ارتباط باهم قرار گیرند، حمله به طعمه صورت خواهد گرفت. حالا اگر دانشگاهها این جداسازی صورت گیرد، خیابانها را میخواهند چه کار کنند؟ مکانهای دیگر فرهنگی − هنری مثلاً سینما را میخواهند چه کار کنند، بازار را میخواهند چه کار کنند؟ یعنی باید دور همهی اینها حصاری کشیده شود و اینها را ازهم جدا کنند؟
مناسبتر است بهجای اینکه اینقدر روی غریزهی جنسی در جوانان تأکید کنند، این امر را پرورش و برایشان مهم جلوه دهند، کمی انسانیتر و به صورت ملایمتر با روابطی که بین افراد میتواند بوجود آید، برخورد کنند. چون همین تصور حیوان و طعمه در زندگی زناشویی هم مشکلات بسیاری را بوجود میآورد. چون به این ترتیب، ازدواج نه برای ایجاد یک زندگی مناسب، بلکه برای به دست آوردن طعمه صورت خواهد گرفت.
بسیاری از مشکلات خانوادگی که این روزها میبینیم که روز به روز هم بیشتر منجر به طلاق میشود، میتواند یکی از عواملاش چنین نگاهی به همدیگر باشد، یعنی نگاه زن به مرد و نگاه مرد به زن، اینچنین که تبلیغ میشود.
شما به تأثیرات چنین دیدی در خانواده اشاره کردید. کلاً نگاه اینچنینی چه عواقبی را میتواند در جامعه بهبار آورد؟
زن و مرد هر دو موجودات اجتماعی هستند که در جامعه زندگی میکنند و جداسازی اینها به این معنا است که در مورد یکدیگر هیچ آگاهی و اطلاعی نخواهند داشت. یعنی دخترها نمیدانند پسرها چه موجوداتی هستند. به تبع آن پسرها هم نمیدانند دخترها چه موجوداتی هستند و در جامعهای که هر دو جنس باهم بزرگ میشوند، درس جدا میخوانند، محیط زندگی جدا دارند، ورزشهای جدا دارند. بنابراین، اینها ازهم هیچ آگاهی ندارند و با این عدم آگاهی ناگهان و یکباره در زمان ازدواج، دو موجودی که همدیگر را نمیشناسند، باهم شروع به زندگی میکنند. این در بُعد خانوادگیاش مشکلاتی را بوجود میآورد.
در بُعد اجتماعی هم همانطور که اشاره کردم، مشکلاتی ناشی از آزارهای جنسی، اگر نخواهیم روی تجاوزات جنسی تأکید کنیم، آزارهای جنسی که برای دختران و زنان چه در خیابان و چه در محیط کار بوجود خواهد آمد. برای اینکه در محیط کار بالاخره زنان با غریبهها، با مردان بیگانه در تماس خواهند بود. فساد و بسیاری از مشکلات دیگر در سطح اجتماعی هم به یقین افزایش پیدا خواهند کرد.
به نظر شما با توجه به گسترش ابزار ارتباطی کنونی، آیا اصولاً چنین جداسازی جنسیتی امکانپذیر است؟
من به تاریخ هم اگر ارجاع دهم و یا بهتر بگویم تاریخ شفاهی که از نسلهای قبل آدم میشنود، در دوران گذشته که تا حدودی به دلایلی این جداسازی جنسیتی وجود داشت، محدودیتها در روابط میان دختران و پسران در آن دوران هم مشاهده میشد. آنها از موقعیتهای مختلف استفاده میکردند، همدیگر را میدیدند و به نوعی در حدی که در آن دوران مجاز بود، ارتباط بوجود میآمد. امروزه هم این به همین صورت است. دختر و پسر فقط در محیطهای آموزشی، کار و زندگی نمیکنند. محیطهای دیگری هم برای برقراری روابط وجود دارد. بخصوص حالا که وسایل ارتباط جمعی وجود دارد.
به غیر از این، تقریباً درصد بالایی از جمعیت ایران دارای افرادی از فامیل و آشنا در خارج از کشور هستند که از طریق آنها، یعنی حتی اگر ماهوارهها هم نبودند، اینها با نوع دیگری از زندگی از طریق فامیل و آشنایانشان آشنا میشوند. از فیلمهایی که حتی خود تلویزیون جمهوری اسلامی نشان میدهد و از هر چیز دیگری، برداشتی از زندگی میکنند که میبینند با این جداسازی شدید جنسیتی که در ایران وجود دارد، قابل مقایسه نیست. در نتیجه رفتارهایی را که دلشان میخواهد و شاید تا حدی هم مقتضای سنشان است، به هرحال با جنس دیگر در ارتباط باشند، برقرار خواهند کرد. حالا فقط میتوان گفت که چه نوع ارتباطی سالم است و چه نوع ارتباطی را در جامعهی ما نمیپسندند. با وجود تمام سختگیریهایی که بخواهند انجام دهند، این نوع ارتباطات برقرار خواهد شد.
مصاحبهگر: شیرین جزایری
تحریریه: بابک بهمنش