نگاهى به «مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی»
۱۳۸۵ مرداد ۱۷, سهشنبهاین کتاب بطور عمده به بررسی تاریخ ایران از برآمد سلسلهی قاجار تا پایان جنگهای ایران و روس میپردازد، و به لحاظ نظری تأملی در اندیشهی سیاسی ایران تا شکل گیری جنبش مشروطیت است.
با انتخاب تبریز به عنوان دارالسلطنهی ولیعهد و پس از شکست ایران در جنگهای ایران و روس اصلاحات و نوسازی حول وحوش عباس میرزا، ولیعهد وقت، شکل میگیرد که پایهای برای جنبش مشروطه خواهی در سدهی بعدی به شمار میرود. شعار مرکزی در این دوره ایجاد حکومت قانون است.
به نظر طباطبایی با جنبش تبریز دورانی از تاریخ ایران برای همیشه به پایان رسید و ایران سدههای میانهی خود را بدین طریق پشت سر نهاد. در این کتاب، تبریز به معنای اسم عام در نظرگرفته شده است که به معنای آستانهی دوران جدید، با درخواستهایی پیرامون آزادی و قانونگرایی است.
نویسنده درتلاش است که با مفهوم سازی نوینی شرایط تاریخ نویسی این دوران را فراهم سازد. با نگاهی کلی به تاریخ ایران طباطبایی به این نتیجه میرسد که از الگوهای تاریخ نگاری غربی باید فاصله گرفت و ویژگیهای دورانهای مختلف و دورههای مربوط به آنها را با توجه به مواد و مصالح تاریخی در ایران فراهم آورد.
با شکست ایران در جنگهای ایران و روس بحرانی در نظام کشورپدیدار شد اما این امر منجر به بحرانی در آگاهی نشد. کارگزاران دولتی در دارالسلطنهی تبریز بیشتر به مفاهیم جدید در حوزهی عملی توجه داشتند. در حقیقت این مفاهیم در حوزهی نظری برای گذار هم جانبه از بساط کهنه بسط نیافتند و برای ایجاد طرحی نو موثر واقع نشدند.
طباطبایی درراستای مفهوم سازی به مسئله زمان در دورههای تاریخ ایران میپردازد، و به شکل گیری و اهمیت زمانهای متفاوت درزندگی اجتماعی این دوره اشاره میکند. در دوران قدیم میان عناصر متفاوت، از نظام اندیشه گرفته تا نظام فرمانروایی و ساختارهای قدرت وحدتی برقرار بود درحالیکه دردورهی جدید میان قلمروهای مختلف حیات اجتماعی این وحدت زمانی برای همیشه از میان رفت. برای نمونه درنظام اندیشه و ساختارهای ذهنی که از نوع اندیشه سنتی هستند، میتوان زمانی بلند وآهسته را مشاهده کرد ولی زمان، برای بحران در آگاهی کوتاه و شتاب آلود است. توجه به این تفاوت خود یکی از ویژگیهای تاریخ نویسی در ایران است.
یکی ازپیامدهای جنبش تجددخواهی دو رویکرد متفاوت به سنت بود. از یکسو پیروان ایدئولوژیهای سیاسی با استفاده از سنت برای رسیدن به اهداف سیاسی مشخص خود دست به التقاط از نظرات متفاوت میزدند و از سوی دیگر سنت مداران با اندیشهی تجدد ستیزی احیای سنت راه چون راه نجاتی برای ایران و بشریت طرح میکردند. هر دو گروه در نظر طباطبایی به سرشت سنت ونقد آن نمیپردازند و با تقلیل سنت به وجه دینی آن نمایندگان آگاهی کاذب هستند.
باری، جنبشی که با اصلاحات دردارالسطنهی تبریز آغاز شد و با فرمان قانون مشروطیت ظاهراً به پایان رسید در واقع هنوز ادامه دارد. تلاش برای استقرار حکومت قانون وتشکیل نهادهای تجددخواهی با تحولات اجتماعی- سیاسی در ایران پیوندی ژرف دارد.
طباطبایی مینویسد: «آگاهی ملی ما با ایستادن در آستانهی دوران جدید تکوین پیدا کرده است و تدوین اندیشهی تاریخی جدید جز با تن در دادن به الزامات این آگاهی ملی جدید ممکن نخواهد شد. ایستادن در آستانهی دوران جدید تاریخ ایران از این حیث کاری سترگ و امری خطیر و پر مخاطره است که مانند هر »ایستادنی« نیازمند ایجاد نسبتی با مختصات جای- گاهی در تاریخ است.» (ص ۱۲۹)
در فصل دوم کتاب به تلاشهای میرزا ابولقاسم قائم مقام برای اصلاحات و در انداختن طرح نو اشاره میرود. گرچه این تلاشها سرانجام در مقابل بساط کهنهی دربار در تهران ناکام ماند، ولی تجربهی وی نشان داد که جدال میان سنت قدمایی و تجدد برای زمان طولانی، حیات اجتماعی در ایران را رقم خواهد زد.
فصل سوم به سفرنامههای ایرانی و شکل گیری نظرات جدید میپردازد. برخلاف دورهی گذار که ایرانیان علاقهای به سفر به خارج نداشتند، در دورهی جدید نخبگان ایرانی به دلایل گوناگون به اروپا سفر میکنند و در سفرنامههای خود به نهادهای جدید در کشورهای خارجی اشاره میکنند. برخی از این نخبگان، که متصدی امور نیزهستند، به اهمیت تجددخواهی ار طریق مشاهدات و مقایسه با شرایط ایران پی میبرند. درواقع این سفرنامهها برخوردهای نخستین با مظاهر تجدد وانتقال این تجربه به کشورهستند.
فصل چهارم به تاریخ نویسی اختصاص دارد و به دریافت جدید میرزا آقا خان کرمانی اشاره میکند. میرزا آقا خان نخستین نویسنده ایرانی در آستانهی دوران جدید است که در کتاب خود، آئینهی سکندری، به تاریخ همچون تکوین آگاهی ملی نظر دارد. وی در این کتاب از سنت قدیم تاریخ نویسی انتقاد میکند و به اهمیت نگارش تاریخ پایهای ، آنچه پیشتر بیهقی بدان اشاره کرده بود، پای میفشارد.
طباطبایی در فصل پنجم به تجربههای جدید درزبان فارسی نگاهی میاندازد وازاین میان به دو نوع ادبی، یعنی نمایشنامه نویسی و ترجمه رمان، توجهای ویژه دارد.
نویسنده در اهمیت این موضوع چنین مینویسد: «نمایش و رمان، چنان که اشاره شد، یکی از خاستگاههای ذهنیت جدید اروپایی بود و توضیح شکل گرفتن بسیاری از هنرهای جدید و حتی تکوین وجوهی از اندیشهی تجدد بدون ارجاع به رمان امکان پذیر نیست و به این اعتبار بدیهی است که نمایشنامه نویسی و ترجمهی رمانهای اروپایی میتوانست تحولی اساسی در ذهن ایرانی و زبان فارسی ایجاد کند.» (ص ۳۳۶)
در عرصهی نمایشنامه نویسی به میرزا آقا تبریزی و در امر ترجمهی رمان به تجربهی میرزا حبیب اصفهانی اشاره میکند.
فصل ششم به بحث نظری پیرامون ضرورت اصلاحات نظر میکند و به این امر اشاره میشود که اززمان دارالسلطنهی تبریز تا نیمهی دوم سلطنت ناصرالدین شاه بحث نظری مهمی صورت نگرفت. تجددخواهان این دوره، که اکثراً در دستگاه حکومتی بودند، تنها کوششهایی در حوزهی عمل داشتند.
پس از جدایی قطعی هرات از ایران، دیگر انحطاط کشور برای کمتر کسی پوشیده ماند. در این دوره شیوههای قدیمی سیاست نامه نویسی به کنار گذاشته میشود. طباطبایی در این باره به نوشتهی مجدالملک بنام «رسالهی مجدیه» و خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله به تفصیل میپردازد وبا همهی کمبودها، این دو اثر به عنوان تلاشهایی برای توضیح نظری اصلاحات تلقی میشوند.
فصول هفتم و هشتم بطور عمده بررسی دو نوشته است. درفصل هفتم خاطرات حاج محمدعلی محلاتی به عنوان «خاطرات حاج سیاح» به بحث گذارده میشود. حاج سیاح به موارد متعددی از نابسامانیهای ناشی از نظام خودکامه و فقدان حکومت قانون بطورکلی اشاره میکند ولی به مرور انتقادات او، متوجهی شخص ناصرالدین شاه به مثابهی عامل تباهی کشور میشود.
درفصل هشتم به کتاب «شیخ و شوخ»، که نویسندهی آن گمنام است، اشاره میرود. این کتاب شامل بحث و جدلهایی میان شیخ به عنوان نمایندهی سنت و شوخ به عنوان نمایندهی تجدد است. این کتاب از این لحاظ اهمیت دارد که فقدان جدال واقعی میان قدیم و جدید را در حوزهی نظری بخوبی آشکار میکند. ازسوی دیگر این کتاب تأییدی بر نبود زبان مشترک میان پیروان سنت و تجدد است، شکافی که تا سدهی بعدی همچنان برجا میماند.
کتاب مکتب تبریز بخش جداگانهای برای نتیجه گیریهای عمومی ندارد و تنها در هر فصل وبویژه در درآمد به جنبههای تئوریک میپردازد، شاید این موضوع بدان برمی گردد، که این کتاب تنها بخش نخست جلد دوم میباشد. باری، در این کتاب طباطبایی به تفصیل از نوشتهها و کتب این دوره برای نقطه نظرات خود سود میجوید.
کتابشناسی: سید جواد طباطبایی: تأملی دربارهی ایران، مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی، انتشارات ستوده، تبریز ۱۳۸۴.
شهرام اسلامی