وبگردی؛ نگاه حسرتآمیز معترضان ایرانی به تونس
۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبهشاید کمتر کسی فکر میکرد که خودسوزی "محمد البوعزیزی" ۲۶ ساله که حدود یک ماه پیش در شهر "سیدی بوزید" پیکر خود را به آتش کشاند، منتهی به سقوط دولت رئیسجمهور تونس گردد. خودسوزی این جوان دستفروش تونسی که به مرگ وی منجر شد، باعث گردید دوستان و نزدیکان وی دست به اعتراض و تظاهرات بزنند؛ اعتراض و تظاهراتی که به درگیری با نیروهای پلیس و ضدشورش و کشته شدن تعدادی بیشتر انجامید، آتش اعتراضات را در سراسر کشور گسترش داد و در نهایت منجر به سقوط دولت تونس و فرار رئیس جمهور "زینالعابدین بن علی" شد.
اتفاقات روزهای اخیر در تونس با واکنش کاربران ایرانی فضای سایبر روبرو شده است. بسیاری این حوادث را با اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری در ایران مقایسه کردهاند.
برخی از وبلاگنویسان خشونت حکومت ایران و تونس را با هم مقایسه کردهاند. کاربری نوشت: «تعداد کشتهها در کشور تونس به زور به ۵۰ نفر میرسد و همگی هم به دست پلیس کشته شدهاند. اما رئیس جمهور تونس معذرت خواهی کرد، دولتش را منحل کرد، زندانی ها را آزاد کرد. اما در ایران، صدها نفر را به خاطر "راهپیمایی سکوت" کشتند، هزاران نفر را دستگیر کردند، در زندان ها به آنان تجاوز کردند، چندین نفر را مجبور به اعتراف دروغین کردند. با وانت پلیس مردم را زیر گرفتند.»
برخی از کاربران فضای مجازی نیز از "عدم پایداری مردم در ادامه اعتراضات خیابانی" انتقاد کردند. کاربری در این زمینه نوشت: «مردم تونس ۲ هفته جنگیدند و پیروز شدند. ما ۱/۵ سال فقط بیانیه گوش دادیم و سرکوب شدیم.» اما کاربر دیگری در پاسخ به این انتقادات مینویسد: «در تونس یک گاری را هل میدهند انقلاب میشود آن وقت ما همچنان دنبال نقش میرحسین موسوی در اعدامهای دههی ۶۰ هستیم.»
«دیروز قرقیزستان، امروز تونس، فردا ایران؟»
وبلاگ "درمانگاه بسیجی" نوشتهاش در مورد حوادث تونس را با این سؤال آغاز میکند: «چرا تغییر حکومتهای غیرمردمی در ایران به راحتی تونس، قرقیزستان یا گرجستان انجام نشد؟»
این وبلاگنویس دو دلیل را در پاسخ به این سؤال مطرح میکند. به باور این بلاگر، دیکتاتوریهای حاکم بر این کشورها متفاوت هستند: «دیکتاتورهایی مثل شواردنادزه در گرجستان، عسگرآقایف در قرقیزستان، مشرف در پاکستان یا بن علی در تونس درد وطن داشتند و انسانهای باشخصیتی بودند که تصور میکردند با تمرکز قدرت در دست خود بهتر میتوانند برای کشور و مردمشان کاری کنند. بدیهی است که این دیکتاتوریهای خیرخواه اگر مخالفت مردم را جدی ببینند و آنجا که ببینند منافع مردم با منافع شخصی حاکمان تضاد پیدا میکند، با سهولت بیشتری حاضرند کنارهگیری کنند و از سر راه مردم خود کنار بروند.»
این وبلاگنویس در مورد نوع دیگری از دیکتاتوری به افرادی همچون آیتالله خامنهای، صدام حسین، یا کیم جونگ ایل، رهبر کره شمالی، اشاره میکند و مینویسد: «(اینها) اصولاً افرادی هستند که کشور و ملت را در خدمت خود میخواهند و اگر استبداد میورزند نه به دلیل اینکه تصور میکنند منافع ملت با استبداد بهتر پیش میرود، بلکه صرفا برای تضمین بقای شخص دیکتاتور و تضمین آینده خانواده و اطرافیان دیکتاتور است.»
نویسنده وبلاگ "درمانگاه بسیجی" در توضیح دومین دلیل برای عدم موفقیت جنبش اعتراضی در ایران در مقایسه با کشوری همچون تونس به نظریه "استبداد شرقی" که محمدعلی همایون کاتوزیان، پژوهشگر ایرانی، در توضیح اوضاع سیاسی -اقتصادی ایران مطرح کرده، اشاره میکند: «در سرزمینی که کم آبی باعث پراکندگی و دور از هم بودن مراکز جمعیتی از یکدیگر است، سرکوب نسبتا آسانتر از جایی است که در آن جمعیت در تقریبا تمام مناطق حضور به هم پیوسته دارد.»
این وبلاگنویس متهم کردن مردم ایران به کوتاهی در جنبش و مقاومت را نادرست میداند و مینویسد: «باید اذعان کرد که لااقل در ۲ سال اخیر مردم نشان دادهاند که به آنچنان رشد عقلی رسیدهاند که شایسته حکومتی بهتر از این باشند و آنچه در توان داشتند هم در انتخابات و پس از آن انجام دادند.»
درمانگاه بسیجی" از افق امیدبخشی مینویسد که پیش روی ایرانیان است: «در حالیکه پیوستن از اردوگاه سبز ملت به اردوی حکومت یک محال عقلی است، ریزش از اردوگاه حکومت به سمت اردوی ملت با دلایل مختلف ولی با شدت فراوان در یک سال و نیم اخیر ادامه داشته و با اصرار و لجاجت شخص خامنهای در ادامه مسیر بنبست، ادامه نیز خواهد داشت. زمان بهترین دوست و متحد ملت ماست.»
«دیکتاتورها همیشه دیر میشنوند»
وبلاگ "نورافکن" در مطلبی با اشاره به آخرین سخنان رییسجمهور تونس مبنی بر شنیدن صدای اعتراض مردم و انجام اصلاحات و اینکه دستور خواهد داد قیمت کالاهای اساسی پایین بیاید، مینویسد: «صرفنظر از اینکه این دستور درعالم اقتصاد چقدر مسخره و احمقانه است و راه به جایی نخواهد برد اما نکتهای در آن نهفته است: دیکتاتورها همیشه دیر میشنوند و دیر میفهمند و وقتی هم میفهمند ، اشتباه میکنند و با این اشتباهاتشان بر عمق فاجعه میافزایند.»
این وبلاگنویس میافزاید: «در کشوری که قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم با دستور مقامات سیاسی بالا و پایین شود نشان از دو چیز دارد: یا قیمت ها با دستور مقامات بالا رفته بود که اینک پایین میآید یا قیمتها بهصورت طبیعی و بر اساس مناسبات اقتصادی و قیمت های جهانی بالا رفته اند. در حالت اول نشان دهنده دزد بودن مقامات است و نهایتاً به نفعشان نخواهد بود و مردم حسابشان را با آنان تسویه خواهند کرد، و در حالت دوم دوباره قیمتها بالا خواهد رفت و روز از نو و روزی از نو!»
«خداحافظ دیکتاتور»
مصطفا خلجی، وبلاگنویسی که در این روزهای ناآرام تونس در این کشور حضور دارد، درباره اوضاع و احوال پایتخت این کشور چنین مینویسد: «شامگاه جمعه ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ است. صدای سوت و کف مردم، خیابانهای شهر تونس را به وجد آورده و انگار خستگی یک ماه مبارزه از تنشان در رفته است. رییسجمهور زینالعابدین بن علی فرار کرده و جوانان از خوشحالی فریاد میزنند "وداعا يا زين الهاربين" و "Adios Zinochet".»
این وبلاگنویس از «خونسردی و آرامی» تونسیها در مقابل مشکلات و سختیها میگوید و میافزاید: «این اتفاق نه تنها برای خارجیهایی که از نزدیک شاهد وقایع تونس هستند، غیرقابل باور است، بلکه مردم تونس هم خودشان شوکه شدهاند؛ باور نمیکنند توانستهاند بر فضای پلیسی و خفقانی که دیکتاتور دههها برایشان پدید آورده بود غلبه کنند؛ اما هنوز آینده برایشان مبهم است.»
خلجی از نگرانیهای موجود در میان مردم و خصوصا روشنفکران تونسی در مورد آینده این کشور خبر میدهد: «به همان میزان که امیدواریها برای انتخابات آزاد و تشکیل یک دولت مردمی وجود دارد، برخی نیز با توجه به محدودیتهای گستردهای که طی این سالها برای اسلامگرایان اعمال میشد، درباره استقرار اسلام سیاسی و افراطگرایی مذهبی بیمناکند.»
وی به شرایط دیگر کشورهای عربی اشاره میکند و مینویسد: «باید منتظر بود و دید که روزهای آینده چه سرنوشتی را برای تونس رقم خواهد زد؛ آینده هر چه باشد، دیگر ترس تونسیها از دیکتاتور ریخته است و حتا اگر استبداد دوباره در این کشور به حیات خود ادامه بدهد، حاکم مستبد خوب میداند که کارش دشوار خواهد بود، چون دیگر مردم با شایعهسازی درباره بیماری دیکتاتور منتظر مرگش نمینشینند یا دیگر کودتایی در کار نخواهد بود؛ مردم در این یک ماه آموختند که چگونه بر مواضع آزادیخواهانهشان پافشاری کنند.»
خلجی یادداشت خود را با طرح یک پرسش به پایان میبرد: «تونس امروز، من را یاد تهران دیروز میاندازد؛ اینکه چرا جنبش مردم ایران که بیش از صدسال مبارزه را در کارنامهی خود دارد، به این سرعت نتیجه نداد و دیکتاتور هنوز عرصه قدرت را ترک نکرده است؟»
MI/KG