وقتی ۷۵ سال پیش آسمان شهر کلن آتش گرفت
بریتانیاییها آن را "عملیات هزاره" لقب داده بودند: بمباران هوایی شهر کلن در ۳۰ مه ۱۹۴۲. کلنیها آن را "شب هزاران بمب" میخوانند. در آن شب در عرض کمتر از دو ساعت چهره شهر کلن برای همیشه تغییر کرد.
کلن پیش از جنگ: تصویری از میدان جنب کلیسای جامع کلن در سال ۱۹۲۰
کلیسای جامع شهر کلن حتی در اوج بمبارانهم در امان ماند. برخی میگویند به این کلیسا از سر احترام حمله نشده است، اما اصل داستان چیز دیگری است. دو برج این کلیسا در واقع دو نقطه ایدهآل جهتیابی برای خلبانان در یک شب مهتابی و صاف در ماه مه سال ۱۹۴۲ بود.
سبک معماری گوتیک این کلیسا هم احتمالا یک دلیل دیگر سالم ماندن آن بوده است. کارشناسان حدس میزنند که پنجرههای متعدد و اِستراتهای جانبی (بازوهای جانبی که وزن دیوارهای بلند را به زمین منتقل میکنند) که در معماری این کلیسا به کار رفته، به نحوی عالی توانستهاند امواج فشار حاصل از انفجار بمبها را به سمت بیرون هدایت کنند و به این ترتیب مانع از فروپاشی بنا شوند.
کلن پیش از جنگ: تصویری از مرکز شهر کلن در سال ۱۹۲۴
کلن پیش از جنگ: تصویری از میدان "نویمارکت" در مرکز شهر کلن، ۱۹۲۹. عکس از عکاس مشهور آلمانی آگوست ساندر
کلن پس از پایان جنگ جهانی دوم بازسازی شد. با این حال چهره تاریخی شهر به حالت پیش از جنگ درنیامد. نزدیک به ۳۵۰۰ خانه و بیش از ۴۱ هزار آپارتمان در بمبارانها ویران شدند و برای همین نیاز به ساخت سرپناه به شدت بالا بود. ساختمانها پس از جنگ همه سریع و ارزان ساخته شدند. اما بخش کوچکی در کناره رود راین به همان سبک گذشته باقی ماند. امروزه توریستها میتوانند در آنجا اندکی از حس و حال گذشته را تجربه کنند.
درست در دقیقه ۴۷ بامداد روز ۳۱ مه ۱۹۴۲، ۴۶۹ نفر در اطراف کلیسای جامع کلن جان باختند. محاسبات دقیق کارشناسان آمار حاکی از آن است که تا ساعت ۳:۱۰ بامداد ۲۰ بمب بلاک باستر، ۸۶۴ بمب ترمایت، ۱۱۰ هزار بمب آتشزا و ۱۰۴۴ بمب فسفر بر فراز محدوده اطراف کلیسای جامع کلن فرود آمدند. بیش از ۴۵ هزار نفر در پی این بمباران خانه و سرپناهشان را از دست دادند.
بمباران زخم عمیقی را بر چهره بخش تاریخی به جا مانده از زمان رومیها در کلن وارد کرد که نشانههای آن هنوز هم دیده میشوند. این بخش یکی از شهرهای بزرگ بازرگانی و تحصیلی در دوران قرون وسطی به شمار میرفت. خیلیها میگویند که کلن بدون کلیسای جامع و رود راین، اصلا شهر زیبایی نمیبود.
آرتور هریس، فرمانده ارشد نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، ملقب به "هریس بمبافکن" در زمینه بمباران هدفمند شهرهای آلمان تخصص داشت. تاکتیک او بمباران هدفمند غیرنظامیان بود تا به این ترتیب اراده ملت را در هم بشکند؛ تاکتیکی که در خود بریتانیا هم مناقشهبرانگیز بود. بعدها در مراسمی بیسروصدا از تندیس یادبود او پردهبردای شد. هریس تنها نظامی ارشد بود که از دادن یک کرسی در مجلس سنا به او خودداری شد.
وینستون چرچیل عادت داشت تا هر روز صبح با پست فرماندهی بمبافکن تماس بگیرد و میزان موفقیت حملات هوایی شب گذشته بر فراز آلمان را جویا شود. گستردگی حملات هوایی تحت فرماندهی آرتور هریس حتی صدای اعتراض چرچیل را هم بلند کرد. گفته میشود او در گفتگویی با هریس اظهار داشته بود: «دیگر از حمله به کلن خسته شدهام.» هریس نیز در پاسخ به چرچیل گفته بود: «کلنیها هم همینطور.»
سربازان در حال انتقال محمولهای مرگبار به بمبافکن لنکستر که مأموریتش بمباران شبانه آلمان است. مورخان تا به امروز هم بر سر این نکته اختلاف نظر دارند که آیا جنگ تماما هوایی در نهایت در سرنوشت جنگ جهانی دوم تعیینکننده بود یا خیر. نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا هم در جنگ هوایی متحمل خساراتی شد. تقریبا یک نفر از دو خلبان بمبافکنها هیچگاه به خانه برنگشت.
کارشناسان مواد منفجره جنگ جهانی دوم هنوز هم بیکار نشدهاند. رانندگان بولدوزر اغلب در آلمان موقع خاکبرداری به بمبهای عملنکرده از زمان جنگ بر میخورند که زیر خاک مدفون شدهاند. چنین یافتههایی منجر به تخلیه ساکنان منطقه و حضور فوری کارشناسان خنثیسازی بمب در محل میشود.
آمار دقیقی از بمبهای به جای مانده از جنگ که هنوز کشف نشدهاند، در دست نیست. آرتور هریس یک بار گفته بود: «آنها میخواستند جنگی تمام عیار داشته باشند. ما هم آن چیزی را که برایش گدایی میکردند، به آنها دادیم.»