«پدرم را دود کردم» <br> ۶۵ سالگى کیت ریچاردز، اعجوبه راک
۱۳۸۷ آذر ۲۸, پنجشنبه
موسیقی راک، به طور یقین مدیون یک روز پاییزی سال ۱۹۶۱ است یا شاید بهتر باشد بگوییم، مدیون ایستگاه مرکزی قطار در شهر دارتفورد انگلیس. "کیت"، دانشجوی بیحوصله موسیقی، مطابق معمول هر روز، سکوی ایستگاه را در انتظار قطار لندن گز میکند. او مدتی است که دانشجوی کالج هنر سیدکاپ در لندن محسوب میشود و به همین خاطر هم انتظار کشیدن برای قطار کار چندان تازهای برای او نیست. در همین این طرف و آن طرف رفتن، از دور چهره پسری جوان را میبیند که به نظرش آشنا میآید؛ "میک" یکی از دوستان قدیمی که "کیت" مدتها از او بیخبر بوده است.
یک گفتوگوی معمولی بین هر دو شروع میشود، با سئوال یکنواخت و تکراری "کجا میروی؟" که انگار دقیقا مخصوص زمانهایی ساخته شده که آشنایی را در ایستگاه قطار میبینید.
اما این گفتگوی معمولی زمانی برای طرفداران موسیقی راک مهم میشود که "کیت" ناگهان نگاهش به صفحههای موسیقیای میافتد که "میک" زیر بغل زده است: "چاک بری"، "لیتل والتر" و "مودی واترز". این گنجینه ارزشمند در عرض چند ثانیه برقی را به چشمان کیت میآورد: «چی؟ تو چاک بری داری؟» و میک هم در جواب مىگوید: «آره، معلومه، تازه بیشتر هم دارم.»
دو پسر جوان یعنى "میک جگر" و "کیت ریچاردز" به سرعت متوجه مىشوند که سلیقه موسیقایىشان به شدت به هم شبیه است. پس میک جگر بهترین پیشنهاد عمرش را همان لحظه ارائه مىکند: «ببین، من مىخونم و تو هم گیتار بزن!» و بقیه داستان قطعا براى طرفداران گروه پرآوازه "رولینگ استونز" آشناست.
کیت یعنى رولینگ استونز
کیت ریچاردز بدون تردید در کنار میک جگر، یکى از ستونهاى اصلى گروه رولینگ استونز را تشکیل میدهد. زوج جگر ریچاردز در کنار لنون مککارتنى از بیتلز، همینطور پیج پلانت از لدزپلین، جزء یکى از موفقترین و به نامترین ترانهسراهاى تاریخ موسیقى راک هستند.
ایدههای موسیقایى کیت ریچاردز را، چه در مقام نوازنده و چه در جایگاه ترانهسرا، به هیچ عنوان نمیتوان دستکم گرفت. آنها آنچنان ناب و منحصر به فرد بودند که توانستند رولینگ استونز را تبدیل به یکی از بزرگترین گروههای راک اند رول در طول تاریخ کنند. جک نیچه، یکى از آهنگسازان نامدار و برنده جایزه اسکار معتقد بود: «بدون ریتمهاى گیتار کیت اصلا رولینگ استونزى وجود نمىداشت. کیت یعنى خود رولینگ استونز. او صاحب اصلى تمام صداهایى است که از موسیقى رولینگ استونز مىشنویم.»
کیت ریچاردز در ابتداى شکلگیرى گروه رولینگ استونز تنها به نواختن گیتار بسنده مىکرد، اما بعد از مدتى کمکم به نوشتن ترانه هم روى آورد. این تغییر و تنوع، رفته رفته راه را به سمت خواننده شدن او هموار کرد، به طورى که در ترانه The singer not the song از آلبوم December’s Children هواداران براى اولین بار صداى سولوى کیت ریچاردز را شنیدند.
این تجربه به دهان کیت ریچاردز به طور قابل توجهى مزه کرد، زیرا او در آلبومهاى بعدى دوباره به وسوسه میکروفن تن داد و ترانههایى را نظیر Happy و Coming down again به تنهایى اجرا کرد.
دود کردن پدر به همراه کوکائین
اصولا نوازندگان و خوانندگان هر زمان که تمایل داشته باشند، کنسرت مىدهند، اما شاید کیت ریچاردز یکى از معدود کسانى باشد که در عمرش "مجبور" به برگزارى کنسرت شده است، آن هم در کانادا. در دهه هفتاد او شدیدا به هروئین معتاد بود. اعتیادى افسارگسیخته که شواهد و ردش را هم در همان اول کار مىشد آشکارا در صورتش دید.
سال ۱۹۷۸ پلیس کانادا ریچاردز را به دلیل همراه داشتن هروئین دستگیر کرد. رأى دادگاه کاملا همسو با شغل ریچاردز بود: برگزارى دو کنسرت خیریه به نفع نابینایان در این کشور! البته رولینگ استونزىها در کنسرت دوم به یارى همقطارشان رفتند.
اعتیاد به هروئین باعث شد، ریچاردز در عرض ده سال، شش بار طعم دستگیرى را بچشد، اما با این همه همچنان حاضر به کنار گذاشتن مواد مخدر نشد. او در مصاحبههایش هیچگاه در پى کتمان این قضیه نبوده و به راحتى از لذتى که از کشیدن حشیش مىبرد، صحبت مىکند.
یکى از همین مصاحبههاى جنجالى به گفتگویش با یکى از مجلههاى موسیقى انگلستان برمىگردد که در آن در پاسخ به سئوال خبرنگار که از او پرسیده بود، تا به حال عجیبترین چیزى که سعى کرده آن را از راه بینى بکشد، چیست؟ گفته بود: « پدرم. من یک بار او را دود کردم. آخر او را بعد از مرگش سوزانده بودیم و من هم واقعا نمىتوانستم جلوى خودم را بگیرم و خاکسترش را با کوکائین بالا ندهم.» ریچاردز البته از این کارش احساس پشیمانى نکرده و در ادامه اضافه مىکند: « براى پدرم سر سوزنى هم ارزش نداشت. خیلى خوب پایین رفت و من هم هنوز زنده هستم.»
چنین اعتراف عجیبى قطعا بدون جنجال و پیامد نخواهد بود. در واکنش به این گفتهها سخنگوى گروه رولینگ استونز وارد عمل شد و به رسانهها گفت که این سخنان جدى نبودهاند و کیت ریچاردز آنها را پرانده! بعد از آن نوبت به خود ریچاردز رسید تا اعلام کند با این حرف تنها مىخواسته نشان دهد که چقدر او و پدرش به هم نزدیک بودهاند. البته مصاحبهگرى که این گفتگو را با ریچاردز انجام داده بود، اظهار کرد که در طول مصاحبه کیت ریچاردز به هیچ عنوان نگفته بود که جوابهایش جنبه شوخى دارند.
هرچند بعدها، ریچاردز در جایى از علاقه رولینگ استونزىها براى تعریف کردن داستانهاى عجیب و غریب و فریب دادن روزنامهها حرف زده بود تا به این وسیله براى آنها به قدر کافى خوراک جنجالى درست کنند و از خودشان هم به این ترتیب چهرهاى افسانهاى بسازند.
با این حال داستان خاکستر همچنان در ذهنها باقى مانده است.
واژه غریب بازنشستگى
پدر کیت ریچاردز رهبر یک گروه نوازنده آهنگهاى رقص بود. کسى استعداد موسیقایى را به کیت به ارث رساند البته خود کیت اعتقاد دارد که حامل ژنهاى قوىاى است؛ یعنی به گفته خودش ظرفیت نوشیدن الکل در او در مقایسه با همکاران دیگرش بالاتر است و اصولا هم باهوشتر از خیلى از آدمهاى دیگر است، زیرا مىداند چه چیزى براىش بهتر است و دور چه چیزى را باید خط بکشد.
در سالهاى آغازین فعالیت هنرى، کیت با پدر سختگیرش اختلاف پیدا کرد. براى همین هم در یک اقدام تلافىجویانه حرف "ز" را از آخر نام خانوادگیش کنار گذاشت و تا سالها با نام "کیت ریچارد" خوانده مىشد. این موضوع تا سال ۱۹۷۷ یعنى زمانى که سرانجام با پدرش آشتى کرد ادامه داشت. بعد از آن دوباره به همان نام خانوادگى قدیمى یعنى "ریچاردز" رضایت داد.
سال گذشته میلادى ریچاردز براى اولین بار روى پرده سینما ظاهر شد البته نه در مستند مارتین اسکورسیزى درباره گروه رولینگ استونز، که در قسمت سوم فیلم "دزدان دریایى کارائیب" و در نقش یک دزد دریایى پیر که گیتار مىنوازد.
این نوازنده چیرهست و جنجالفرین انگلیسى تا به اینجا همچنان سازش کوک است و خبر از بازنشستگى نمىدهد. خودش در این باره مىگوید: «من حتى نمىتوانم این لغت را هجى کنم. اصلا چرا باید کارى را که دوست دارم کنار بگذارم؟ نه من حتى به بازنشستگى فکر هم نمىکنم.»
روز ۱۸ دسامبر کیت ریچاردز تولد ۶۵ سالگىاش را جشن مىگیرد.