پیشرفت و تردید در کابل
۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سهشنبهجمعیت کابل هنگام سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ بالغ بر ۶۰۰ هزار نفر بود. امروز جمعیت این شهر پرازدحام بین چهار تا پنج میلیون نفر تخمین زده می شود. توسعه کنونی شهر را میتوان بویژه با بررسی محله "کرته سه" در غرب پایتخت تشخیص داد.
سرتاسر این محله در حال ساخت و ساز است. میرویس که راننده تاکسی است میگوید «امید در آنجایی است که میسازند و سرمایهگذاری میکنند.» شاید برای همین است که در کابل از صدای آزارنده چکش و اره این قدر استقبال میشود.
ساخت کاخ در کنار کوخ
قشر متوسط کابل زمانی در محله "کرته سه" و در خانههای ییلاقی سادهزندگی میکرد، اما جنگ این قشر را به وادی فرار و مهاجرت راند. ساخت خانههای کاهگلی در کابل نیز پس از هجوم روستاییان به شهر آغاز شد. اما اینک در "کرته سه" ویلاهای پر زرق و برق به سبک دوبی یا عمارتهایی با ستونهای آبطلاکاری شده در تقلید از بازرگانان پاکستانی به چشم میخورند.
در نزدیکی پل سرخ، فقیر و غنی "کرته سه" به یکدیگر میرسند. اینجا مجموعههای رنگارنگ از قومها و نژادهای افغان را هم می توان دید. حضور زنان با پوشش برقع امری استثناییست. فقط خیابان اصلی آسفالت شده و گذار هر کامیون، لایه ضخیمی از غبار بر سر رهگذران میپاشد.
باجگیری طالبان
هر کاسبی در بازار کابل داستان خودش را دارد. حاجی مرادعلی ریزنقش و عرقچین به سر، از ده سال پبش صاحب یک قنادی در اینجاست. او میگوید «مرا ۳۲ بار اذیت و آزار کردند. اگر روزی لباسی نو به تن میکردی، طالبان به سراغت میآمد و ادعا میکرد که تو چه بسا یکی از فرماندههان ثروتمند مجاهدین باشی. اینجا شروع میکردند به کابل زدن.» مراد علی اضافه میکند که مسئله اصلی آنها گرفتن پول بود اما از اذیت کردن مردم هم لذت میبردند.
مراد علی پس از جستجو در یک کشو، تکههای قفلی شکستهرا بیرون میآورد و میگوید «دو هفته پیش دخل مغازهام را زدند. اما وقتی پلیس آمد به جای کمک، از من پول میخواستند.» به نظر او هر چند امروزه اوضاع بهتر شده اما الزاما عادلانه ترنشده است: «اگر با پلیس جر و بحث کنی، دستگیرت میکنن. برای همین جلوی زبانم را میگیرم وگرنه به سیاهچال میافتم.»
نمایندگان مجلس و مالاندوزی
به عنوان یک روس هم میتوان در کابل زندگی کرد. زنی جوانی به نام سونیا که اهل مسکو است با همسری افغانیش به نام سنجر در محله "کرته سه" زندگی میکند. او هنگام تحصیل با بورسیه در لهستان، با همسر خود آشنا شده است. نمای مجلس از خانهاین زوج دیده میشود. سنجر میگوید «همسایه ما نماینده است و در زمان کوتاهی ثروتمند شده. آدم از خودش میپرسد این همه پول را با وجودی که از روستا آمده و کارمند دولت است، از کجا آورده؟
بسیاری معتقدند که رونق ساختمان سازی در کابل ناشی از پولشویی درآمد معاملات نفتی و یا قاچاق مواد مخدر و معاملات دیگر است. سنجر از این وضع ابراز خشم میکند و می گوید که قبلا رای دادن را یک وظیفه مدنی میدانست اما اینک پی برده که به جای مجلس و دولت، با باند مافیا طرف است.
سنجر پارلمان و جنگ داخلی در دهه نود میلادی را دو روی یک سکه میداند. او میگوید همان کسانی که در دهه نود این محله را نابود کرده و مسئولیت قتل ۶۰ هزار نفر را بر عهده دارند، الان به کرسی نمایندگی تکیه زدهاند. سنجر تعجب میکند که چرا دیپلماتهای غربی از این "قاتلان" تمجید میکنند. به اعتقاد او، جای این افراد در دادگاه است.
عطش تحصیل و دانشگاه خصوصی
کمی آن سوتر از محله "کرته سه"، زنان جوانی دیده میشوند که به پلاکاردهای تبلیغاتی یک دانشگاه خصوصی میخندند. دلیل گسترش دانشگاههای خصوصی در افغانستان این است که مراکز آموزش عالی دولتی امکان پذیرش همه متقاضیان را ندارند.
موسس یک دانشگاه خصوصی تازه تاسیس در کابل به نام "ابن سینا" در توضیح اشتیاق جوانان افغان به تحصیل عالی میگوید: " اقلیت قومی هزاره، سالها با تبعیض تحصیلی و شغلی روبرو بوده و به طور نمونه اجازه ورود به ارتش، سیاست یا تحصیل در رشته حقوق را نداشته است. حال با برچیده شدن این ممنوعیت، تقاضای آنان برای تحصیل شتاب گرفته است.
دختران زیادی در بین ۳۰۰ دانشجوی این دانشگاه به چشم میخورند. یک دانشجوی حقوق میگوید که قصدش از تحصیل آن است که کاری به نفع زنان ستمکش و آزار دیده بکند.
دختران و پسران دانشکده ابنسینا در نیمکتها و ردیف جداگانه در کلاسهای درس مینشینند. همگی دختران روسری به سر دارند و برخی از آنها آرایش مختصری کردهاند.
زنان تنها در کابل امکانات دارند
یکی از دانشجویان دختر میگوید که زنان تنها در کابل امکان و حق استفاده از روسری را دارند. او اضافه میکند که خارج از کابل، دختران حتی اجازه آمدن به دم در خانه را هم ندارند. تنها حق آنها، پوشیدن برقع و ادامه زندگی در قالب ماشین جوجه کشی است. این دانشجو تاکید میکند که بعضی زنان افغان تا ۱۸ شکم زایمان میکنند.
مارتین گرنر
MDM/SI