چریدن گاوها در صحنه موسیقی راک
۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعهتا پیش از وود استاک، فستیوالهای بزرگ موسیقی دیگری هم برگزار شده بودند، اما نام هیچ کدام به اندازهی وود استاک تا این اندازه بر سر زبانها نیفتاد. بارها این پرسش پیش آمده است که مگر وود استاک چه خاصیتی داشته که همچنان از آن به عنوان یکی از منحصر به فردترین اتفاقات عرصهی موسیقی راک و همینطور جنبش هیپیها نام میبرند؟
اولین نکته را میتوان در این امر دانست که به واسطهی فستیوالی مثل وود استاک، جنبش "هیپی" که تا آن زمان از آن به عنوان خردهفرهنگ یاد میشد، در کسوت فرهنگ غالبی در آمد که تا زمان ظهور فرهنگهای دیگری همانند "پانک" و "متال"، روش زندگی آدمها به خصوص جوانهای آن دوره را شدیدا تحتتأثیر قرار داد. وود استاک فرصتی بود برای هیپیها تا نشان دهند که طرز فکرشان چیست و از چه زاویهای به دنیا مینگرند.
شرایط سیاسی آن دوران، عامل دوم ماندگاری وود استاک است. یقینا اگر جنگ ویتنام نبود، وود استاک زودتر از اینها از اذهان پاک میشد. یکی از مشخصههای اصلی هر فرهنگ جوانانهای جستجوی آزادی است، از همین رو هم جنگ ویتنام و همچنین جنبشهای اجتماعی دههی ۱۹۶۰ باعث شدند تا وود استاک بهترین فرصت را برای جوانان آن دوره پدید آورد تا طرز فکرشان را در غالب موسیقی اعتراضی راک به دیگران بشناسانند.
همچنین از نظر موسیقایی، سالهای پایانی دههی ۱۹۶۰ را میتوان جزو سالهای درخشان قرار داد. بازگشت الویس پریسلی به زادگاهش برای ضبط آلبوم و همچنین فروش بالای آلبومهای راک از مهمترین ویژگیهای آن زمان به شمار میروند.
آمار و ارقام وود استاک
طبیعی است که وقتی نیم میلیون نفر، سه روز پی در پی در مکانی مستقر شده باشند، نمیتوان انتظار داشت محل استقرارشان پس از این مدت از تمیزی برق بزند. به موجب همین اصل ساده، زمین آقای یسگور پس از پایان وود استاک تبدیل به یک زبالهدان عظیم و بدبو شده بود. تنها در حدود ۳۰ تا ۸۰ هزار کیسه خواب باقی مانده بود که صاحبانشان آنها را با خود نبرده بودند. همه جا پاکتهای شیر، بطری، کاغذ یا ظرف به چشم میخورد. برای همین هم داوطلبان بلافاصله دست به کار عملیات پاکسازی شدند.
البته به جزو خاطره و زباله، وود استاک اعداد و ارقامی را هم بر جا گذاشت که نیم نگاهی به آن داشتهایم:
− قیمت بلیط یک روز از فستیوال در پیشفروش، بالغ بر شش و نیم دلار بود و قیمت بلیط سه روزه، ۱۸ دلار.
− در مجموع ۶۸ پزشک و ۳۶ پرستار بیش از شش هزار نفر را مدوا کردند.
− در طول برگزاری فستیوال، شش زن وضع حمل کردند، که نوزادان دو نفر از آنان سالم به دنیا آمدند و چهار زن دیگر در هنگام زایمان فرزندان خود را از دست دادند.
− یک نفر به دلیل مصرف بیش از اندازهی هرویین جان خود را از دست داد و یک نفر دیگر نیز در هنگام عملیات پاکسازی توسط یک تراکتور زیر گرفته شد.
− ترافیک آنچنان شدید بود که طی مسافت ۱۶۰ کیلومتری میان نیویورک و بتل ۸ ساعت به طول میانجامید، از همین رو نیز بیشتر طرفداران بعد از پارک کردن خودروهایشان ۲۴ کیلومتر را با پای پیاده میرفتند.
− ۳۶ نفر از نیروی پلیس نیویورک، ۱۵۰ پلیس داوطلب، ۱۰ کلانتر محلی و ۱۰۰ سرباز گارد ملی و کلانترهای کمکی از ۱۰۰ کشور مختلف، مسئولیت امنیت فستیوال را بر عهده داشتند.
− زمین آقای یسگور در اصل مزرعهی تولید شیر بود و به همین خاطر در طول فستیوال ۴۵۰ گاو آزادنه در بین جمعیت تردد میکردند.
− ۶۰۰ دستشویی عمومی برای نیم میلیون نفر آماده شده بود.
کلاه گشاد بر سر غایبان
هر چند برخی از چهرههای نامدار آن زمان در وود استاک به روی صحنه رفتند، اما با این حال شمار زیادی خوانندهی معروف نیز بودند که به هر دلیلی از حضور در این فستیوال سر باز زدند. البته اینها هیچکدام حتی ذرهای هم حدس نمیزدند که وود استاک در آینده چه معنایی خواهد داشت.
یکی از معروفترین رد درخواستها برای حضور در وود استاک به گروه جترو تول (Jethro Tull) تعلق دارد. میگویند سرپرست گروه، یان اندرسون، در آن زمان گفته بود: «من هیچ علاقهای به این ندارم که آخر هفتهام را در یک مزرعهی بزرگ با مشتی هیپی دست و رو نشسته بگذرانم!»
گروههای لد زپلین و مودی بلوز و بیتلز نیز از غایبان وود استاک بودند. در هنگام برگزاری فستیوال، شایعهای بر سر زبانها افتاد که میگفتند گروه بیتلز قرار است برنامهای غافلگیرانه اجرا کند. اما این حرف تنها در حد همان شایعه نیز باقی ماند.
در این بین، تنها اجرای یک هنرمند بود که همه را بیصبرانه در انتظار گذاشته بود؛ کسی که در همان وود استاک زندگی میکرد و محل زندگیاش تنها چند کیلومتر با بتل فاصله داشت. میتوان ادعا کرد که فستیوال وود استاک در اصل به خاطر او برگزار شده بود و این هنرمند کسی نبود جز باب دیلان که اسطورهی روز آن زمان به شمار میآمد. با این حال دیلان هیچگاه در این فستیوال به روی صحنه نرفت. او بارها گفته بود که هیچ همخوانی با هیپیها ندارد و آنها را "نسلی بدون هویت" خوانده بود.
اظهار نظرهای بهیادماندنی
از فستیوال وود استاک فیلم مستندی نیز تهیه شد که درهمان زمان به بازار آمد. چه در فیلم و چه در مصاحبههای بعدی خوانندگان، اظهار نظرهای جالبی به زبان آمدند که بیشتر آنها هم از تجربههای شخصی آنها روایت میکردند.
− «زمانی که ما در هلیکوپتر نشسته بودیم و به سمت محل برگزاری فستیوال میرفتیم، وقتی برای اولین بار جمعیت را از آن بالا دیدم، فکر کردم که اینها گلهای رنگ و وارنگی هستند که در یک مزرعه کاشتهاند. از خلبان پرسیدم، آنجا دقیقا چه کاشتهاند؟ او هم جواب داد، اینها همه آدم هستند. همانجا برایمان روشن شد که قضیه فراتر از یک کنسرت معمولی است.» (الکس دل زوپو، نوازندهی کیبورد و یکی از خوانندگان گروه سوییتواتر)
− «جری گارسیا از من پرسید، شما کی میروید روی صحنه؟ گفتم حدود ساعت چهار بعد از ظهر. جری جواب داد، ما باید بعد از شما برویم روی صحنه و این هم زودتر از ساعت دوی نیمهشب نمیشود، پس احتمالا شما هم نصفهشب نوبتتان میشود. وقتی جری این را گفت، من هم با خودم فکر کردم، پس میتوانم کمی مسکالین (نوعی مادهی مخدر) استفاده کنم. اگر الان بزنم، تا نیمه شب سرحال شدهام و آن خماری اولیه هم رفته است. کار اشتباهی بود، به محض اینکه مسکالین استفاده کردم، هنوز در حال و هوای بعدش بودم که ناگهان یک قیافهای را جلوی رویم دیدم که میگوید، شما باید همین الان روی صحنه بروید، اگر الان روی صحنه نروید، اصلا دیگر باید قید اجرای برنامه را بزنید! فقط یادم هست که دعا میکردم، خدایا کاری کن که من اشتباه نزنم.» (کارلوس سانتانا، نوازندهی گیتار)
− هر دفعه که من به سازم روی صحنه دست میزدم، شوک الکتریکی بهم وارد میشد. سن تماما خیس بود و جریان برق کاملا از توی بدنم رد میشد. دیگر تبدیل به یک هادی برق شده بودم! واقعا اگر به میکروفن یا گیتار دست میزدید، خطر مرگ و زندگی شما را تهدید میکرد. یکهو یک جرقهی آبیرنگ به اندازهی توپ بیسبال ظاهر شد و من دو سه متر به عقب پرت شدم. (باب ویر، گیتاریست گروه گریتفول دد)
نویسنده: سمیرا نیک آیین
تحریریه: بهنام باوندپور