چه قدرتی در پوشاندن چهره نهفته است؟
۱۳۹۸ آذر ۱۸, دوشنبهبرای شرکت در تظاهرات هم باید آموزش دید. برای همین است که در وبسایتهای چپگرایان توصیههایی را میتوان یافت که به "شهروندان" یاد میدهند چگونه میتوان خود را برای شرکت در تظاهراتی آماده کرد که ممکن است با زد و خورد روبرو شود و چگونه میتوان همزمان ممنوعیت پوشاندن چهره را دور زد: «در واقع بهتر است فرد چهرهاش را نپوشاند. وقتی همه لباسهای فرد سیاه باشد، پلیس به هر حال نمیتواند آدم را شناسایی کند. پوشاندن صورت اغلب باعث جلب توجه نسبت به فرد یا گروه میشود و ممکن است دلیلی برای دستگیری بشود. اما اگر همه کسانی که اطراف آدم هستند چهرههایشان را پوشانده باشند، باید فرد هم برای اینکه دیگران حفاظت بشوند و هم خودش تو چشم نیاید صورتش را بپوشاند.»
در همین جا توصیه شده که از کلاه صورتپوش یا چیزی شبیه آن استفاده نشود، بلکه «حداکثر از یک دستمال گردن و سرانداز یا عینک».
در آلمان از سال ۱۹۸۵ پوشاندن صورت ممنوع است و قوانینی مشابه در بسیاری از دیگر کشورها موجود است.
پارچه کم و تاثیر زیاد
یک تکه پارچه کوچک روی صورت نه تنها فردی را که چهرهاش را پوشانده از شناسایی حفاظت میکند بلکه نقش دیگری را هم به او محول میسازد. هانس یواخیم کلاوزن، روانشناس و کارشناس جرمشناسی در برلین، میگوید: « موضوع بر سر تغییر هویت است. در این حالت من اجازه پیدا میکنم از نقش معمولم خارج بشوم!»
این نوع پوشاندن صورت با نقابی که دزدهای بانک به صورتشان میزنند تا شناخته نشوند متفاوت است.
بیشتر روانشناسان و پژوهشگران با هم همنظرند که پوشاندن صورت باعث میشود ترس آدمها بریزد. پرفسور ریشارد وایه، پژوهشگر درباره ماسک و پوشاندن صورت، میگوید: «وقتی صورتم را میپوشانم، دیگر در احساسات دیگری منعکس نمیشوم. برای همین، انرژی احساسی بدون واکنش به دیگری تخلیه میشود. لزوما این را به معنی تغییر در روان نمیبینم، بلکه آن را رهایی از ملاحظه و ترس و تخلیه احساسات میدانم.»
فرد همان است که بوده، روانش هم همینطور، اما رفتارش تغییر میکند. کلاوزن میگوید: «ماسک میتواند طبیعتا کمک کند تا راحتتر تصمیم بگیریم. وقتی من صورتم را میپوشانم و این باعث دشواری شناسایی هویتم میشود، کمتر میترسم و در نتیجه پرقدرتتر هستم.»
خشونت بدون ترس و ملاحظه
موردی مثبت از ریزش ترس و ملاحظه را میتوان در تاریخ اروپا دید. اشراف اروپایی که همیشه باید قواعد سختی را در رفتارشان رعایت میکردند اجازه داشتند با گذاشتن ماسک و صورتک هنجارها را زیر پا بگذارند و وسایل سرگرمیشان را فراهم کنند. برخی پارتیهای مدرنی که در آنها سکس نقش بازی میکند هم از وسایلی مشابه استفاده میکنند. در کارناوال هم میتوان مشاهده کرد که دلقک کارناوال صورتش را با گریم یا صورتک تغییر میدهد و در نقشی دیگر فرو میرود و هر چه میخواهد میکند و میگوید.
درست به همین صورت احساسات منفی را میشود پشت ماسک و نقاب با ملاحظه و ترس کمتری تجربه کرد، بدون اینکه لازم به رعایت هنجارهای اجتماعی باشد.
ریشارد وایه، کارشناس تئاتر و ادبیات که به عنوان استاد تئاتر در آکادمی تئاترو در تسین سوئيس تدریس میکند، میگوید: «آدم از این طریق که تبدیل به شخصی انتزاعی میشود، خودش را از مسئولیتی که برای عملش دارد جدا میکند. دیگر کسی نمیتواند هویت من را تشخیص بدهد و کسی هم نمیتواند به خاطر عمل من از من شکایت کند. عمل من در این حالت تا حدی بیپیامد است.»
بنابراین ماسک زدن باعث دگرگونی میشود و رفتار تغییر میکند. هانس یواخیم کلاوزن هم درباره شگفتی از رفتار تغییریافته و بدون ترس و ملاحظه میگوید: «وقتی چهرهمان را میپوشانیم به خود میگوییم، این که من نیستم! این با تصویر و برداشتی که من از خودم دارم فرق دارد.»
پوشاندن چهره در آن میان به آدم احساس امنیت میدهد. کسی که صورتش را پوشانده طرف مقابل یا مخالفش را تنها از بین سوراخ و درزی میبیند بدون اینکه شخص مقابل او یا احساساتش را تشخیص بدهد. کلاوزن که روانشناس و رواندرمانگر است میگوید: «دشمن من ترس مرا نمیبیند.» کسی که چهرهاش را پوشانده میتواند حمله کند و ضربه بزند، بدون اینکه مجبور باشد صورتش، احساساتش یا همدردیاش را نشان بدهد.
توده و قدرت
به همین جهت است که تظاهرکنندگانی که حاضر به اعمال خشونت هستند به شکل گروههای نامشخص یا به شکل "بلوک سیاه" پدیدار میشوند. این نه تنها باعث حفاظت از تک تک افراد میشود بلکه قدرت عمل را بالا میبرد. یک فرد تنها در بلوک سیاه یا در توده غیرمتشکل تحلیل میرود.
وایه میگوید: «آنچه پدید میآید دیگر شورش و اغتشاش یک نفر نیست بلکه تصویری است از یک اعتراض. با همراه شدن همزمان افراد، تاثیری عظیم به وجود میآید، مثل تاثیر انقلابات.»
جنب و جوش گروه باعث ایجاد تغییر در رفتار هر یک از افراد میشود. کلاوزن میگوید: «فرد وارد عرصههایی میشود که از مرزها میگذرد و راه دیگری برای عمل کردن ندارد. دیگر از این اوضاع خلاصی پیدا نمیکند بلکه فقط تلاش میکند با خشونت از این وضعیت رها بشود.»
گروه باعث میشود که به هر شخص دیگر نه به عنوان یک فرد بلکه به عنوان بخشی از توده نگریسته شود. هر شخص هم در بینام و نشانی گروه هویت اجتماعیاش را بازمییابد. کلاوزن میگوید: «وقتی به یک عضو گروهی که چهرهاش را میپوشاند حمله میشود هر کدام از اعضای گروه تا اندازهای در سرنوشت رفیقشان که مورد حمله قرار گرفته به لحاظ احساسی شریک میشوند.»
بخصوص که گروه فکر میکند حق با آن است. کلاوزن میگوید: «اساسا این گروهها برای هدفی به لحاظ اخلاقی والا یا برای یک سازمان مبارزه میکنند. بنابراین میتوانند همیشه به یک مرجع بالاتر استناد و اتکا کنند.»
زیادهروی در اعمال خشونت از سوی هر دو طرف
اغلب "نیروهای امنیتی" هم که به مقابله با تظاهرکنندگان و معترضان میپردازند فکر میکنند حق با آنهاست. در بهترین حالت، این نیروها امنیت را تامین میکنند و میخواهند که نظم برقرار بشود و قواعد موجود رعایت بشوند.
اما این به معنای آن نیست که این نیروها واقعا "حق" دارند و طبق قوانین هم رفتار میکنند. موارد افراط نیروهای امنیتی در اعمال خشونت علیه معترضان بسیار است، بخصوص وقتی که نشود آنها را به عنوان فرد شناسایی کرد و در نتیجه بدون ملاحظه و ترس عمل کنند.
لباسهای یونیفورم و تجهیزات رزمی و ماسکهای ایمنی به نیروهای امنیتی امکان میدهد که دست به خشونت بزنند، بخصوص وقتی بتوانند امیدوار یا مطمئن باشند که کسی آنها را نمیشناسد، اسمشان معلوم نمیشود و پاسخگوی کارشان نباید باشند. نیروهای امنیتی هم به شکل گروه تعریف نشده در مقابل تظاهرکنندگان قرار میگیرند تا از تک تک افراد حفاظت کنند و قدرتشان را برای حمله مشترک افزایش بدهند.
خشونت از طریق تحرک گروه
هر دو طرف، هم نیروهای امنیتی و هم تظاهرکنندگان آماده خشونت، به خود به عنوان گروهی بسته نگاه میکنند، "ما" در برابر "آنها". گروه مسیر را تعیین میکند و قواعدی را که معتبرند. هر شخص گمنام هم رفتارش را با گروه تطبیق میدهد.
کلاوزن میگوید: «سرخوردگیای که در حوزههای مختلف زندگی انباشته شده میتواند در یک تظاهرات از هر دو طرف سرانجام کانالیزه بشود و هیچکس هم نفهمد قضیه چه بوده است.»
به همین علت در بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا "وظیفه علامتگذاری ماموران پلیس" به وسیله پلاک اسم یا شماره هویت وجود دارد. این قاعده وضع شده تا از به کارگیری خشونت غیرقانونی توسط پلیس جلوگیری و اعتماد نسبت به پلیس تقویت بشود.
ابتکار هنگکنگیها
دولت هنگ کنگ که نزدیک به چین است با توجه به اعتراضات وسیع کوشید تا قانون ممنوعیت پوشاندن چهره به هنگام تظاهرات را اجرا کند. تظاهرکنندگان در برابر این ممنوعیت مقاومت کرده و ابتکاراتی را به کار بردهاند که ممنوع نیستند. برای مثال آنها از صورتکهایی استفاده میکنند که چهره کری لام، رئيس دولت هنگ کنگ، یا شی جینپینگ، رئيس جمهور چین، یا دیگر نمایندگان عالیرتبه دولتی را نشان میدهند.
ریشارد وایه که درباره ماسک و نقاب تحقیق میکند از این ایده به وجد آمده است. او میگوید: «این ایده نبوغآمیز است! چون ماسک یک تصویر است که تاثیری معین میگذارد. وقتی صورتکی که گذاشتهای تصویر سیاستمداری از حزب مخالفت را نشان میدهد، طرف مقابل ملاحظه و ترس دارد که ترا بزند یا به تو شلیک کند.»
چنین ایدههای خلاقانهای برای استتار همچنان ضروری هستند، چون نظام کنترلکننده پکن دادگاه عالی هنگ کنگ را زیر فشار گذاشت تا ممنوعیت پوشاندن صورت را که پیش از این برداشته شده بود دوباره مقرر کند.
حرص شهرت به جای اختفا
به طور سنتی افرادی که دست به سوء قصد علیه کسی میزنند هم اغلب چهرهشان را میپوشانند. نه فقط برای اینکه ناشناخته باقی بمانند، بلکه بخاطر اینکه ماسک باعث میشود ترس از کشتن کم بشود. سوء قصد کننده با زدن ماسک در نقش یک قاتل بیرحم فرو میرود. پوشاندن صورت فاصله لازم میان او با قربانی را ایجاد میکند و به سوء قصدکننده قدرت میدهد تا بدون عاطفه انسانی قابل مشاهده دست به کشتن بزند.
در سالهای اخیر برخی از سوءقصدکنندگان آگاهانه از پوشاندن صورتشان خودداری کردهاند. آنها مایلند شناخته شوند و دیگران بالاخره آنها را ببینند. کلاوزن، روانشناس آلمانی، میگوید: «آنها در مرکز توجه قرار میگیرند مثل هنرپیشهای که روی صحنه تئاتر است. بدین ترتیب میتوانند اعتماد به نفس پایینشان را بالا ببرند. آنها نه تنها اعمال قدرت میکنند بلکه فکر میکنند به این وسیله بقیه را کنترل میکنند و ترس در جامعه میپراکنند.»
چنین افرادی به کاری که کردهاند میبالند و به دنبال آنند که اعتبار کسب کنند. برای همین هم خطاکاران قبل از عملشان نامه مینویسند و مسئولیت عملشان را به عهده میگیرند یا صحنه قتل را در اینترنت پخش میکنند. آنها ماسک شهروندیشان را به دور میاندازند و چهره واقعیشان را نشان میدهند. این هم بخشی از ولعی است که آنها همراه با تحقیر انسانها برای کسب شهرت و اعتبار دارند.