کارلوس، "انقلابی"ای که تروریست شد • گالری نماهای فیلم
۱۳۸۹ آبان ۱۸, سهشنبههمه این مرد را به نام "کارلوس شغال" میشناسد؛ اسم واقعی او ولی رامیرز سانچز (Ramirez Sanchez) است. رامیرز در فیلم کارگردان پرآوازهی فرانسوی، الیویه آسایاس (Olivier Assayas)، ابتدا یک "انقلابی" دوآتشه معرفی میشود.
در نمایی از فیلم، او در رستورانی شیک روبروی دوستِ دختر آلمانیاش، ماگدالنا ُکپ (Magdalena Kopp) نشسته است و به جای صرف غذا، در بارهی نظم ناعادلانهی جهان، "هاری" سرمایهداری و انساندوستی نظم سوسیالیستی داد سخن میدهد.
ماگدالنا (با بازی درخشان هنرپیشهی جوان آلمانی، نورا فن والداشتتن Nora von Waldstätten) در همین نشست، چنان مفتون و مجذوب کارلوس و دیدگاههای او میشود که دیرتر، به همسری او درمیآید و نیز در بخشی از فعالیتهای تروریستی این "هفتتیربند خوشسیما" شرکت میکند. در پایان فیلم، کارلوس، به آدمکشی مزدور بدل میشود؛ به تروریست "نامرئی"ای که مهمترین سازمانهای امنیتی جهان از غافلگیر کردن او ناتوان ماندهاند.
مردی با عینک دودی
نام کارلوس که در تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۹۴۹ در کاراکاس به دنیا آمده، با تاریخ معاصر بخش بزرگی از کشورهای جهان پیوند خورده است: او در سال ۱۹۷۵ طرح حمله به محل نشست سران کشورهای عضو اوپک در وین را پیاده کرد. در این حمله قرار بود، وزیر نفت عربستان سعودی، زکی یمانی، به گروگان گرفته شود.
نخستین و تنها عکسی که از کارلوس در سالهای فرار او در آرشیو سازمانهای امنیت جهان موجود بود، عکسی است که پس از گفتوگو با مسئولان امر برای پایان دادن به این گروگانگیری برداشته شده است: کارلوس و گروه مسلحش با گروگانها در حال رفتن به فرودگاهاند تا از آنجا با هواپیما به سمت الجزایر پرواز کنند.
برخی از گروگانها در فرودگاه این کشور آزاد میشوند. گروگانگیران با همان هواپیما به پرواز خود به سوی لیبی ادامه میدهند. مقامات این کشور، ولی هواپیمایی جهت ادامهی سفر کارلوس و گروهش به سمت عراق در اختیار آنان نمیگذارد. درنتیجه، اینان ناگزیر دوباره به الجزایر باز میگردند و با دریافت پانزده میلیون پوند، گروگانها را آزاد میکنند و خود به مقصد نامعلومی میگریزند.
عکسی که در این ماجرا از کارلوس برداشته شده، او را با عینکی دودی و کلاهی بره، (چون کلاه انقلابی افسانهای آن دوران، چهگوارا) نشان میدهد. بیش از هرچیز لبخند محو او که از خشنودی ناشی از نتیجهی مثبت مذاکرات به سود او حکایت میکند، چشمگیر است.
کارلوس در این هنگام، هنوز سی سال را پشتسر نگذاشته است، ولی قادر است با ترفندهایی بکر، نقشههای زبدهترین کارآگاهان سازمانهای امنیتی جهان را که او را سایهوار دنبال میکردند، نقش بر آب کند.
اگر در سال ۱۹۹۴ معاملهای سیاسی بین دولت فرانسه و سودان (جایی که کارلوس پس از فروپاشی "اردوگاه سوسیالیسم" در آن زندگی میکرد) صورت نمیگرفت، شاید دستگیری او همچنان امکانناپذیر میبود. در پی این معاملهی سیاسی، مأموران اطلاعاتی دولت فرانسه، کارلوس را که در آن هنگام در بیمارستانی در سودان بستری بود، ربودند و در کیسهای به فرانسه منتقل کردند.
دادگاه محاکمهی این تروریست، یکی از جنجالیترین دادگاههای اواخر قرن بیستم بود. او در دادگاه اعلام کرد که دستگیریاش به صورتی غیرقانونی صورت گرفته است و خود را "گروگان" دولت فرانسه خواند.
تاریخ در فیلم
الیویه آسایاس، فیلم موفق خود "کارلوس" را بر اساس رویدادهای تاریخی، بررسی پروندههای پلیس و دادگاه و نیز یادها و گفتههای شاهدان عینی ساخته است. در این فیلم ۳۳۲ دقیقهای (اجرای سینمایی کوتاهتر و ۱۹۰ دقیقه است)، که در طول ۹۲ روز در ده کشور جهان فیلمبرداری شده، همهی شخصیتها به زبان مادری خود صحبت میکنند.
بازی درخشان هنرپیشهی ونزئولایی، ادگار رامیرز (Edgar Ramirez) که "همشهری" کارلوس نیز هست، در نقش این تروریست کمنظیر به شخصیت او بُعدی ملموس بخشیده است.
الیویه آسایاس در فیلم خود، سر نخ تمام عملیات تروریستی بینالمللی در دهههای ۷۰ و ۸۰ را به دست کارلوس داده است. از ترورهایی که از سوی برخی از هواداران "سازمان آزادیبخش فلسطین" صورت گرفته تا ترورهای ارتش سرخ در ژاپن و ارتش سرخ در آلمان.
این "آدمکش بینالمللی"، هم با سازمانهای چپ افراطی همکاری میکرد و هم از مهمترین سازمانهای امنیتی کشورهای حوزهی خاورمیانه حقوق میگرفت. او در سالهای "جنگ سرد"، خود "سازمان مستقلی" پایه گذاشت و آن را تا پشت "پردهی آهنین" کشورهای سوسیالیستی گسترش داد.
فیلمی فراموشنشدنی
آسایاس، تمام این رویدادهای تاریخی را با دقت و حساسیت فیلمسازی که بر زبان تصاویر سینمایی بهخوبی مسلط است، به نمایش در میآورد. او راوی حوادث نیست، بلکه به رویدادها با تصاویری که در مکانهای اصلی فیلمبرداری شدهاند، جان میبخشد. در این میان، آهنگ فیلم که موافق با مضمون صحنهها تنظیم شده، نقش مهمی بازی میکند. به عنوان مثال در نسخهی پنج ساعت و نیمی فیلم، جریان حمله به محل نشست سران کشورهای عضو اوپک که سه روز ادامه داشت، حدود یک ساعت بهطول میانجامد، ولی حتی یک ثانیهی آن هم کسالتبار نیست.
"کارلوس" آسایاس، برخلاف " چه گوارآ"ی استیون زودربرگ، داستان زندگی این تروریست مرموز را در خط زمانی مستقیم و بهطور پیوسته به تصویر میکشد؛ فیلمی دیدنی و چون ناقهرمان آن کارلوس، فراموش نشدنی. این فیلم از روز چهار نوامبر در سینماهای آلمان به نمایش درآمده است.
FF/MM
برای پیبردن به داستان فیلم و دیدن نماهای آن روی نشانهی » کلیک کنید: