در چند دهه اخیر، از سال ۱۳۴۷ که کانون نویسندگان ایران بنیان گذارده شد، نام کانون با فعالیت در راه آزادی اندیشه و بیان در ایران گره خورده است. این نهاد اگرچه به جز چند ماهی در نخستین سال انقلاب، هیچگاه امکان فعالیت علنی نیافت، اما پیوستهایام صدای بلند آزادی بوده است. در این راه بسیاری از اعضای آن سالها زندان تحمل کرده، شکنجه شده، ممنوعالقلم شده، از کشور تارانده و حتی کشته شدهاند. با این همه مشعل کانون با تمامی انتقاداتی که میتواند متوجه آن باشد، همچنان فروزان است.
بنیانگذاری
در سال ۱۳۴۶ خبری در رسانههای گروهی منتشر شد مبنی بر اینکه قرار است با همکاری حکومت نشست سالانه انجمن جهانی قلم در ایران برگزار شود. خبر حیرتبرانگیز بود؛ رژیمی که به چاپ و نشر بدون سانسور کتاب و نشریات راضی نمیشد، رژیمی که هر نوشتهای را پیش از انتشار سلاخی میکرد و چه فراوان آثار ادبی و پژوهشهای اجتماعی که هرگز اجازه نشر نمییافتند، میخواست شاعران و نویسندگان جهان را در تهران گرد هم آورد. چه بسا آثاری از همین نویسندگان که در ایران مجوز نشر دریافت نمیکرد. این خبر خشم و اعتراض نویسندگان و شاعران ایران را در پی داشت، به ویژه از این نظر که شماری از آنان نیز برای شرکت در این "کنگره" دعوت شده بودند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
حاصل چند نشست، به صدور بیانیهای با امضای ۵۲ نفر انجامید: «... از نظر ما شرط مقدماتی چنین اجتماعی وجود آزادیهای واقعی نشر و تبلیغ و بیان افكار است. در حالی كه دستگاه حكومت با دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم خود در كار مطبوعات و نشر كتاب و دیگر زمینههای فعالیتهای فكری و فرهنگی... آن آزادیها را از میان برده است. بنابراین ما وجود چنین كنگرهای را با فقدان شرایط مقدماتی آن ضرور نمیدانیم».
امضاكنندگان بیانیه همچنین اعلام کردند: «به نظر ما برای آنكه چنین كنگرهای بتواند به صورت واقعی تشكیل شود و به وظایف خود عمل كند، پیش از آن بایستی اتحادیهای آزاد و قانونی، كه نماینده و مدافع حقوق اهل قلم و بیانكننده آرای آنها باشد وجود داشته باشد».
نویسندگان ایران این "کنگره" را تحریم کردند. انجمن جهانی قلم نیز دعوت حکومت ایران را نپذیرفت و چنین کنگرهای در ایران برگزار نشد، ولی نویسندگان ایرانی، در پی رایزنیها، به ضرورت تشكل صنفی خویش بیش از پیش پی بردند و سرانجام در اردیبهشت ۱۳۴۷ اولین بیانیه كانون نویسندگان ایران، به شكل غیررسمی، انتشار یافت. از آن تاریخ تا كنون نه رژیم شاه و نه رژیم جمهوری اسلامی، هیچگاه حضور آن را به رسمیت نشناختند و در اصل، كانون نویسندگان ایران، از بدو تأسیس تا كنون، نتوانسته به شكل علنی و آزاد و رسمی فعالیت داشته باشد.
كانون نویسندگان ایران، طبق اساسنامهاش، مجمعی است از شاعران، نویسندگان، منتقدان و نمایشنامهنویسان و سناریونویسان و محققان و مترجمان كه فعالیت خود را بر اساس دو اصل دفاع از آزادی بیان با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر و دفاع از منافع صنفی اهل قلم استوار كرده است. كانون اولین هدف خویش را "كوشش و مبارزه در به دست آوردن و حفظ آزادی بیان" اعلام داشت.
رویارویی ناخواسته
آزادی بیان و دفاع از آن در كشوری چون ایران طبیعیست كه نتواند به دور از زندان و شكنجه و اعدام و سانسور باشد. بر این اساس، كانون نویسندگان از همان آغاز پیدایش خویش، بیآنكه خود بخواهد، در مقابل رژیمهای وقت قرار گرفت و آنها نیز با توجه به ماهیت خویش پیوسته از آن به عنوان نیرویی آشوبگر وحشت داشتند. علت روشن است: در كشورهای استبدادی كتاب به مثابه ابزاری آگاهكننده همیشه موجب وحشت حاكمیت شده، پس، دشمن آن محسوب میشود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
نویسنده نیز در چنین جامعهای ناخواسته به سخنگوی مردم بدل میشود، وظیفهای بر دوشش گذاشته شده و چیزی از او طلب میشود كه در شرایط عادی و در جامعهای متعادل وی را با آن كاری نیست. در این نابسامانیها بود كه كانون نویسندگان ایران بنیان گرفت و در طی بیش از نیم قرن فعالیت علنی و غیرعلنی در برابر سانسور و آزادیكشیهای حاكم به مثابه یكی از با سابقهترین و پرافتخارترین انجمنهای دمکراتیک و صنفی كشور بدل شد.
ده شب شعر
بر تارک فعالیتهای کانون در پیش از انقلاب برگزاری "ده شبشعر" میدرخشد. تا پیش از این تاریخ، کمتر امکانی برای برگزاری نشستهای ادبی پیش میآمد. رژیم سلطنتی به هر حرکتی از سوی کانون حساس بود و از برگزاری آن ممانعت میکرد. صدور چند اعلامیه در اعتراض به سانسور حاکم، بازداشت چند نویسنده و شاعر، و در نهایت برگزاری چند نشست، کارنامه یک دهه فعالیت کانون را در پیش از انقلاب در بر میگیرد.
"ده شب شعر" که با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان "انستیتو گوته" برگزار شد، امکانی فراهم آورد تا اعضای کانون در ده شب با مخاطبان خویش که گاه بالغ بر ده هزار نفر میشدند، در باغ انجمن فرهنگی آلمان بنشینند و در فضای خفقان حاکم، از شعر و داستان و از سانسور و خفقان بگویند، شعر بخوانند و همراهی و همگامی را تجربه کنند.
این شبها را میتوان پس از جلسات "نخستین کنگره نویسندگان" در سال ۱۳۲۵ بزرگترین حادثه ادبی دوران پهلوی دوم محسوب کرد. در این شبها دیوار خفقان شکاف برداشت، هراس سالیان رنگ باخت و اندیشه و بیان گام در راه آزادی گذاشت.
"شبهای شعر" اما به این جلسهها محدود نماند. پس از آن به دانشگاههای کشور راه گشود. دعوت از نویسندگان و شاعران به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور از سوی دانشجویان دگربار آغاز شد. این جلسات امکانی فراهم آورد تا فضای بحث در سطح کشور دامن زده، گستردهتر شود.
"شبهای شعر" تجربهای گرانبار برای نویسندگان نیز بود. در پی همین شبها بود که برای نخستین بار باقر مومنی اعلام کرد که از این پس بر طبق قانون اساسی کشور، آثار خود را به اداره ممیزی نمیسپارد و بدون اجازه این اداره آنها را منتشر خواهد کرد. او کتاب "درد اهل قلم" و در پی آن "رو در رو" را در همین رابطه منتشر کرد. و این آغازی شد در نفی سانسور و اداره ممیزی.
کانون و انقلاب
در پی انقلاب، آنگاه که دگربار سرکوب آغاز شد، کانون نیز نتوانست "بهار آزادی" را تجربه کند. در فصل "بشکنید این قلمها را"، سالیانی که نشریات آزاد را ممنوع کردند و اداره ممیزی را دگربار بر پا داشتند، بسیاری از اعضای کانون نیز به زندان گرفتار آمدند، تیرباران شدند، در بیابانهای تهران خفه شدند، پیکرهایشان به خنجر دریده شدند، جنازههایشان در خیابان و یا خانههایشان یافت شد، خانهنشین شدند و یا به ناگزیر از کشور گریختند.
در بیش از چهار دهه حیات حکومت جمهوری اسلامی، کانون هیچگاه از ادامه فعالیت باز نماند، از کشتنیاران هراسی به دل راه نداد، با توطئه کشتن دستهجمعی نویسندگان و برنامه سرنگون کردن اتوبوس آنان به دره، از فعالیت بازنماند، از تهدیدها نترسید و راه همکاری با هیچ دولتی در این حکومت را نیز برنگزید. ماند و در استقلال خویش از هر امکانی در اعتراض به فضای خفقان حاکم استفاده کرد تا صدای آنانی گردد که صدایشان خفه شده بود. متن "ما نویسندهایم" یکی از بازتابهای درخشان این اعتراضها بود.
کانون و خیزش عمومی
در چهار دهه گذشته کانون نویسندگان از معدود نهادهایی بوده که به تمامی علیه سانسور و خفقان و در راه آزادی اندیشه و بیان گام برداشته است. هر جا اعتراضی بوده، کانون در کنار معترضان قرار گرفته و صدای آنان شده است.
گذشته از اعلامیههای کانون، در چند سال اخیر، خبرنامههای آن که نخست گاهنامه بود و بعد ماهنامه شد و حال هفتهنامه است، از "آزادی بیان در هفتهای که گذشت" در ایران میگوید. این خبرنامهها که همچنان بدون مجوز منتشر میشوند، در واقع تاریخ رویدادهای کشور هستند؛ از خفقان حاکم، بازداشتها، سانسور، اعتراضها و خیزشها. اگر یکسوی این خبرنامهها اطلاعرسانی باشد، سوی دیگر آن نشان از روشنگری دارد.
شاید به همین علت است فعالیتهای بیوقفه حکومت در سرکوب کانون. در میان بیش از ۷۰ نویسنده و روزنامهنگاری که هماکنون در زندان به سر میبرند، نه تنها شماری از اعضای کانون، بلکه آیدا عمیدی، شاعر و عضو هیأت دبیران آن نیز در میان بازداشتشدگان است.
با این همه، کانون نویسندگان به عنوان یکی از باسابقهترین نهادهای صنفی که به خاطر فعالیتهای خویش به نمادی از "آزادی اندیشه و بیان" در ایران تبدیل شده، استوار و ستودنی، به مبارزات خود در همراهی با جنبش آزادیخواهی مردم ایران ادامه میدهد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.