کتاب "شب"، روایت تکاندهنده از زندگی در اردوگاههای مرگ نازیها
۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبهچندی است که کتاب "شب"، اثر ماندنی نویسندهی یهودی، الی ویزل (Elie Wiesel)، به فارسی منتشر شده است. این کتاب در اصل در سال ۱۹۵۵ به زبان عبری و در ۸۰۰ صفحه با عنوان " و دنیا ساکت ماند " در شهر بوینس آیرس، آرژانتین به چاپ رسید. اگر تلاشها و تشویقهای نویسندهی پرآوازهی فرانسوی، فرانسوا موریاک (۱۸۸۵ـ ۱۹۷۰) نبود، شاید این کتاب هرگز نوشته و منتشر نمیشد. موریاک، اواخر دههی ۵۰ قرن پیش، ویزل را که در آن هنگام به تازگی شغل روزنامهنگاری را پیشهی خود کرده بود، با بحثها و گفتوگوهای طولانی متقاعد کرد، خاطرات و یادهای خود را از "اردوگاههای کار اجباری" دوران نازی بنویسد. ویزل، هنگامی که همراه مادر و خواهر و پدرش از سوی مأموران اس اس پلیس هیتلری دستگیر و روانهی کشتارگاههای یهودیان شد، ۱۵ سال بیشتر نداشت. چهرههای وحشتزده و گریان خواهر و مادر ویزل هنگام دستگیری، آخرین تصویری است که در ذهن او نقش گرفتهاند؛ آنان پس از چندی در یکی از اتاقهای گاز اردوگاههای نازی، به قتل رسیدند.
روایتهای تکاندهنده
کتاب "شب"، روایت تکاندهندهای از زندگی پرعذاب زندانیان نازی در اردوگاههای مرگ آشویتس ـ مونوویتس و بوخنوالد ست؛ اردوگاههایی که ویزل تا آوریل سال ۱۹۴۵در آنها با شکنجه، خشونت، سرما و گرسنگی دست به گریبان بود. آخرین "ایستگاه مرگ" او اردوگاه بوخنوالد بود که در پایان جنگ دوم جهانی از سوی سربازان آمریکایی آزاد شد. در همین کشتارگاه بود که ویزل، پدرش را هم از دست داد. او در ماههای آخر جنگ، به دلیل ابتلا به اسهال خونی، گرسنگی، خستگی و ضعف مفرط در اثر تحمل شکنجههای روحی و جسمی سخت از پای در آمد.
کتاب "شب"، سند انکارناپذیری بر این واقعیت است که فجایع دوران جنگ دوم جهانی، به رویدادهای خونینی که در جبهههای آن رخ دادهاند، منحصر نمیشود. جنایتهایی که "پشت جبهه" و در اردوگاههای کار اجباری صورت گرفتهاند، دستکمی از حوادث شوم "جلوی جبهه" نداشتهاند: بهویژه که این فجایع به کشتهشدن میلیونها انسان بیگناه و بیدفاع انجامیدهاند که تنها جرمشان داشتن عقیده، دین، مسلک یا نژادی خاص بوده است: یهودیان، کمونیستها، کولیهای سینتی و روما از جملهی این قربانیان هستند.
یادهایی فراموش نشدنی
کتاب شب با لحنی حزنآلود و مؤثر نگاشته شده است. نویسنده، در میان رویدادهایی است که با احساسی ژرف، آنها را به تصویر میکشد. او از زمان حال به گذشته مینگرد و تأثیر ویرانگر این زمان را بر آیندهی خود، نقاشی میکند: «هرگز آن شب را، اولین شب اردوگاه را فراموش نمیکنم. شبی که زندگانی مرا به صورت یک شب طولانی وپایانناپذیر در آورد و برای همیشه بر آن خط بطلان کشید.
آن دود را هرگز فراموش نخواهم کرد. هرگز از یاد نخواهم برد آن چهرههای کوچک را، آن کودکانی را که دیدم چطور بدنشان بهصورت حلقههایی از دود در سکوت آسمان بالا میرفت.
هرگز فراموشم نخواهد شد، آن شعلههایی که برای همیشه ایمان و اعتقاد را در من سوزاند و نابود کردند.
هرگز از یاد نخواهم برد، آن سکوت شبانه را که برای ابد میل به زنده بودن را در من کشت و هرگز از یاد نخواهم برد آن لحظات را که باعث کشتن روح من، خدای من، رویاهای من شد و مرا بهصورت کویری خشک و خالی درآورد.
نه! اینها، هرگز فراموش نخواهند شد. حتی اگر محکوم باشم به اندازهی خود خدا هم زنده باشم، هرگز فراموش نخواهم کرد.»
رویگردانی از مذهب
الی ویزل در سیام سپتامبر سال ۱۹۲۸ در شهر کوچک "سیگه" در ترانسیلوانی متولد شد. شهری با مذهبها و زبانهای گوناگون که قرنها، گاه در صلح و گاه در جنگ و ستیز میزیست. کشورهای رومانی و مجارستان تا قرن بیستم، همواره ادعای مالکیت بر این ناحیه را داشتند و بارها برای تصاحب آن به جنگ با یکدیگر پرداختند. ویزل در چنین محیطی و با تربیتی سخت مذهبی بزرگ شد و رشد کرد. پس از دستگیری و زندگی در اردوگاههای کار اجباری، با دیدن شکنجهها، عذابها و بیعدالتیهای غیرانسانی در این کشتارگاهها، اعتقاد خود را از دست داد. او در کتاب "شب" از دگرگونیهای روانی و نظری خود نیز یاد میکند:
«... و امروز دیگر استغاثه نمیکردم. دیگر قادر به ناله نبودم. برعکس خود را خیلی قوی میدیدم. حالا بازخواستکننده من بودم و متهم خدا. چشمانم باز شده بود. من در این دنیا تنها بودم. بهطور وحشتناکی تنها. نه خدا را داشتم و نه بندگانش را. خالی از عشق و محبت وفاقد رحم و مروت. من چیزی جز یک مشت خاکستر نبودم. ولی خود را از آن قادر متعالی که سالهای متوالی زندگیم را وقفش کرده بودم، قویتر میدیدم. من در بین این نمازگزاران یک ناظر بیطرف بودم. یک بیگانه.»
دوران پس از جنگ
ویزل، پس از پایان جنگ دوم جهانی و آزادی از اردوگاه کار اجباری بوخنوالد، ده سال سکوت اختیار کرد و چیزی از تجربیات این دوران منتشر نساخت. اولین اثر او به زبان فرانسه، کتاب " شب " است که در سال ۱۹۵۸ در پاریس به چاپ رسید. او پس از آن به انتشار آثار جدید خود به زبان فرانسه ادامه داد. از جمله رُمان Dawn که تا حدودی جنبه اتوبیوگرافی دارد. Le Jour که به زبان انگلیسی The Accident ترجمه شده است و چند رمان دیگر که برای او شهرتی جهانی به ارمغان آوردند. ویزل در سال ۱۹۸۶ جایزهی صلح نوبل را از آن خود کرد. او خود را صهیونیست و طرفدار "تشکیل حکومت مستقل اسرائیل" میداند.
خاطرات آن فرانک و رمان "شب"
کتاب "شب" را نینا استوار از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است. این کتاب از سوی "بنیاد جامعهی دانشوران" در آمریکا به چاپ رسیده است. فرانسوا موریاک در مورد "شب" نوشته است: «این کتابی است که بهنظر من شایسته است، خوانندگان بیشماری آن را مثل کتاب "خاطرات آن فرانک" داشته باشند.»