کشتار آبان ۹۸؛ سرکوبی که نتیجه نداده است
۱۳۹۹ آبان ۲۶, دوشنبهاز ۲۴ تا ۲۹ آبان ۱۳۹۸ بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک ایران صحنه اعتراضات مردم بود؛ اعتراضاتی که با سه برابر شدن یکشبه قیمت بنزین آغاز شد اما به سرعت ارکان نظام جمهوری اسلامی را هدف گرفت.
شعارها از اعتراض به وضعیت اقتصادی به سمت اعتراضات سیاسی کشیده شد و مردم شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را سر دادند و عکسهای آیتالله خمینی و خامنهای را پاره کردند.
خبرگزاری رویترز روز دوم دی ماه آن سال، سه روز پس از سرکوب و در نتیجه فروکش کردن اعتراضات، گزارش ویژهای در این باره منتشر کرد. رویترز در این گزارش به اطلاعات سه منبع نزدیک به بیت رهبری جمهوری اسلامی استناد کرده بود.
این سه منبع تایید کرده بودند که دستور کشتار مستقیما از سوی خامنهای صادر شده است. رویترز نوشت: «علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی با چهرهای نگران و نابردبار خود را در انظار نشان داد. او کارکنان ارشد امور امنیتی و دولت را گرد خود جمع کرد و فرمانی با این مضمون صادر کرد: هر کاری میتوانید انجام دهید تا جلوی آنها را بگیرید.»
خامنهای در این جلسه که روز یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸ برگزار شده اظهار کرده است که «جمهوری اسلامی در خطر است. هر کاری میتوانید انجام دهید تا به این غائله پایان داده شود. شماها این اختیار را از سوی من دارید.»
رویترز سپس از قول یک مقام رسمی چهارم که در جریان جلسه ۲۶ آبان بوده، میافزاید که خامنهای به وضوح تأکید کرده که این تظاهراتها، یک واکنش قاطع را ضروری ساخته است.
این مقام رسمی با استناد به اظهارات علی خامنهای گفته است: «امام [خامنهای] ما فقط در برابر خداوند پاسخگوست. او مسئول امور انسانها و انقلاب است. او قاطعانه گفته است که این اغتشاشگران را باید سرکوب کرد.»
کشتاری به واقع بیسابقه
کشتار و سرکوب معترضان در جمهوری اسلامی بیسابقه نیست. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی گذشته از سرکوبهای خیابانی دهه ۶۰، سرکوب اعتراضات مشهد در سال ۷۱ و سرکوب اعتراضات دانشجویی در سال ۷۸، کشتار معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ و سرکوب معترضان در دی ماه ۹۶ را نیز در کارنامه خود دارند.
اما آنچه کشتار آبان ۹۸ را از سایر سرکوبها جدا میکند، ابعاد کمی و کیفی آن است. در سال ۸۸ اوج قساوت نیروهای نظامی آنجا متبلور شد که خودروی نیروی انتظامی از روی پیکر تظاهرکنندگان رد شد و معترضان را از روی پل عابر پیاده به پایین پرتاب کردند.
در آبان ۹۸ اما تا بدانجا پیش رفتند که با هلیکوپتر به مردم شلیک کردند و معترضانی را که از ترس تانکهای نظامی در نیزار پنهان شده بودند به گلوله بستند.
اگر در سال ۸۸ صحبت از چند تک تیرانداز بود و بیشتر کشتهشدگان در اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم و یا در زندان جانشان را از دست دادند، در آبان ۹۸ خانواده دهها کشتهشده در گفت و گو با رسانهها اعلام کردند که فرزندانشان با شلیک مستقیم گلوله به سر یا سینه کشته شدهاند. بسیاری از کشتهشدگان اصلا تظاهرکننده نبوده و تنها از محل شلوغیها رد میشدهاند.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی وقت قوه قضائیه، تعداد کشته شدگان اعتراضات خیابانی دی ماه ۹۶ را ۲۵ تن و جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس بعدها در یک سخنرانی تعداد کشته شدگان اعتراضات دی ماه را ۵۴ نفر اعلام کردند.
این در حالی است که مقامات رسمی جمهوری اسلامی از جمله مجتبی ذوالنوری رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس تعداد کشتهشدگان آبان ۹۸ را ۲۳۰ تن اعلام کردند. سازمان عفو بینالملل اما ۳۰۴ کشته را با سند و مدرک ثبت کرده و رویترز نیز در گزارش ویژه خود با اتکا به اطلاعاتی که از نهادهای مختلفی چون نیروهای امنیتی، غسالخانهها و سردخانهها، بیمارستانها و پزشکیهای قانونی جمعآوری شده، تعداد کشتهشدگان آبان ۹۸ را ۱۵۰۰ نفر عنوان کرده است.
بر اساس آخرین گزارشی که سازمان عفو بینالملل در روز ۲۶ آبان ۹۹ منتشر کرد، حداقل ۲۳ تن از کشتهشدگانی که توسط این نهاد نام و مشخصاتشان ثبت شده، کمتر از ۱۸ سال سن داشتهاند.
روز ۲۵ آبان به مناسبت سالگرد کشتار آبان ماه جمعی از کنشگران مدنی و سیاسی بیانیهای را منتشر کردند و در آن تعداد کشتهشدگان آبان ۹۸ را از مجموع کشتهشدگان در چهار اعتراض دوران حکومت شاه (قیام گوهر شاد ۱۳۱۴، قیام سی تیر۱۳۳۱، قیام خرداد ۱۳۴۲ و تظاهرات ۱۷ شهریور۱۳۵۷) بیشتر دانستند.
هاشم آغاجری، مصطفی تاجزاده، ابوالفضل قدیانی، صدیقه وسمقی، فاطمه گوارایی، علیرضا رجایی، فیروزه صابر و بهمن احمدی امویی از جمله امضاکنندگان این بیانیه هستند.
چرا خامنهای دستور سرکوب را صادر کرد؟
اما چرا خامنهای دستور کشتار را در چنین حد و اندازهای صادر کرد؟ شلیک مستقیم از کمر به بالا یعنی دستور قتل.
رضا علیجانی تحلیلگر سیاسی در گفت و گو با دویچهوله دلیل این مسئله را هشدارهایی میداند که به طور مشخص پس از اعتراضات دی ماه ۹۶ از سوی نهادهای امنیتی درباره احتمال شورشهای خیابانی داده شده است.
به عقیده آقای علیجانی این نگرانیها به حدی جدی است که حتی وزیر بهداشت که حوزه او امنیتی نیست هم درباره آن هشدار داده است.
سعید نمکی، وزیر بهداشت ایران روز چهارشنبه ۱۸ تیر در نشست اضطراری ستاد مبارزه با کرونا در تهران هشداری جدی به مسئولان و مقامهای دولتی داد. او گفت: «گزارشهای امنیتی برای ما میآید. این که دوستان از فقر و تهیدستی به سمت طغیان میروند، جدی است. رییس جمهور و نیروهای امنیتی باید به معیشت و عدم شکلگیری طغیان فکر کنند.»
یکی از دلایل تعطیل نکردن کسب و کارها در زمان شیوع کرونا نیز ترس از شورشهای خیابانی در اثر گرسنگی بود.
حسن روحانی رییس جمهوری ایران در جلسهشورای امنیت ملی به تاریخ ۱۹ فروردین ماه گفته بود: «اگر بین دو تا دو و نیم میلیون نفر جان خود را به علت ابتلا به کرونا از دست بدهند، ما به خاطر وضعیت اقتصادی و معیشت مردم نمیتوانیم کشور را تعطیل کنیم. اگر مشاغل و اصناف را تعطیل کنیم، چند وقت دیگر با اعتراضات خیابانی ۳۰ میلیون گرسنه روبهرو خواهیم شد.»
سخنان روحانی در این نشست را سایت ایران اینترنشنال در ۲۱ فروردین به صورت اختصاصی منتشر کرد.
اینها همه از نظر رضا علیجانی شواهدی است مبنی بر این که «این هراس از قبل در دل مسئولین حکومتی و شخص خامنهای نهادینه شده بود و همچنان هم هست.»
او نگرانیهای اصلی خامنهای را «آمریکا و حمله نظامی و جنگ اقتصادی» و نگرانی دیگرش را «اعتراضات مردمی» میداند.
«وظیفه بالاتر از هزینه»
اما آیا صدور حکم کشتار یا قتل عام معترضان هزینهای برای نظام جمهوری اسلامی نداشت؟ آیا خامنهای در زمان صدور این حکم به عواقب و هزینههای احتمالی آن فکر کرده است؟
رضا علیجانی به اصل «حفظ نظام از اوجب واجبات است» اشاره میکند که بارها از قول آیتالله خمینی در فرازهای گوناگون نقل شده و از سوی مقامات جمهوری اسلامی بدان استناد شده است. بر اساس این اصل و باز به نقل از خمینی «برای حفظ نظام حتی میتوان نماز را هم تعطیل کرد.»
علیجانی با اشاره به این موضوع میگوید: «نظام جمهوری اسلامی نظامی است که در آن همیشه وظیفه بر هزینه تقدم دارد یعنی آقایان در هر امری اول به وظیفهشان فکر میکنند که همان حفظ نظام است... حتی مصلحت مردم هم نه، بلکه مصلحت نظام را در نظر میگیرند. بنابراین هزینه زیاد مهم نیست. وظیفه، دفاع از نظام است، به هر قیمتی که باشد.»
آیا کشتارکنندگان به هدفشان رسیدند؟
اگر این تحلیل را بپذیریم که ترس از اعتراضات بعدی علت اصلی صدور حکم کشتار آبان بوده، بنابراین هدف آن نیز جلوگیری از اعتراضات بعدی بوده است. آیا نظام با این کشتار به هدفش رسیده است؟
رضا علیجانی میگوید در کوتاه مدت بله، اما این دستیابی به هدف از دید او موقت است: «تاریخ نشان داده که اینگونه سرکوبها باعث انباشت خشم و نفرت میشوند. جامعه ایران هم به لحاظ رفتارشناسی سیاسی در طول تاریخ همیشه به گونهای بوده که آرام به نظر میرسیده اما در زیر این آرامش نوعی تراکم خشم و نارضایتی وجود داشته، مثل فنری که جمع میشود و ناگهان می پرد.»
این فعال سیاسی به نمونههای تاریخی اعتراضات در ایران اشاره میکند که همگی پس از یک دوره طولانی سکون و آرامش ظاهری روی دادهاند و به علت این انباشت اعتراضات، در کوتاه مدت به انفجار رسیدهاند: «جنبش تنباکو در ۱۷ روز، مشروطیت در ۷ روز و انقلاب ۵۷ هم در ۱۳ ماه. این نشان میدهد که جامعه ایران یک جامعه هیجانی است که در حالاتی مایوس و سرد میشود و خشمش را جمع میکند ولی ناگهان هیجان میگیرد و فاصله سردی و گرمیش امری جهشی و ناگهانی است. بنابراین درست است که در کوتاه مدت این اعتراضات را خاموش کردند اما بر خشم و نفرت متراکم و بر فشردگی فنر در حال انفجار افزودهاند.»