کنفرانس پراگ؛ از انتخابات آزاد تا بحث قومیتها
۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه
در روز نخست از نشست پراگ – شنبه (۱۷ نوامبر/ ۲۷ آبان) – سه جلسه مختلف تشکیل شد و در پایان شرکتکنندگان در قالب کارگاههای مختلف به بحث و بررسی در مورد مسائل مربوط به سیاست، اقتصاد، رسانه، انتخابات، مسائل فرهنگی و هنری پرداختند. این سومین نشست دورهای گروههای اپوزیسیون ایران پس از کنفرانس استکهلم و بروکسل به شما میرود.
نخستین جلسه "چشمانداز تحولات سیاسی در ایران و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی" نام داشت که در آن محسن سازگارا، حسین علوی، شهران طبری و احمد عشقیار سخنرانی کردند و سپس جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد.
محسن سازگارا در سخنان خود گفت: «حکومت جمهوری اسلامی با دو جام زهر مواجه است که سعی دارد از آنها احتراز کند. نخستین موضوع برکناری محمود احمدینژاد از ریاست جمهوری و دومین آن سازش بر سر پرونده هستهای است».
به گفته سازگارا، جمهوری اسلامی برای جلوگیری از این دو اتفاق، چهار موضوع را در دستور کار خود دارد: «نخستین موضوع هر چه بالاتر بردن جایگاه آیتالله خامنهای به خصوص پس از جنبش سبز است. دومین دستورکار ایجاد این باور است که جمهوری اسلامی در پرونده هستهای به هیچ کس باج نمیدهد؛ ولی در عین حال این گونه نشان میدهد که کشورهای غربی خواستار امتیاز دادن به ایران هستند و در آخر این مسیر، حکومت است که بر جای خود باقی خواهد ماند. سومین موضوع تشدید سرکوب و خشونت است و چهارمین دستورکار شکستن اعتراضات مردمی و تبدیل تمامی اعتراضات و نارضایتیها از یک حالت جمعی به حالتهای فردی است».
سازگارا در پایان راهکارهایی را برای عبور از شرایط فعلی در ایران برشمرد. وی تاکید کرد که جلب حمایت بینالمللی از "جنبش دموکراتیک ایران"، لزوم سازماندهی تحرکات اپوزیسیون و ایجاد یک رسانهفراگیر و مستقل از ملزومات تغییر وضعیت در ایران هستند.
پرونده هستهای
حسین علوی، روزنامهنگار، پس از محسن سازگارا سخنرانی کرد. وی مناقشه هستهای جمهوری اسلامی ایران با غرب را "عامل تعیینکننده" در صحنه سیاسی حال حاضر ایران دانست: «من معتقدم که جمهوری اسلامی به دنبال حل این مشکل است، چون تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی به خصوص خطر قطع کامل شریان اقتصادی، منافع ملی و به خصوص موجودیت نظام را زیر سوال میبرد و منافع حکومت ایجاب میکند که پا در راه مصالحه بگذارد».
به اعتقاد علوی، «اگر موضوع مذاکره ایران و آمریکا صحت داشته باشد، ایران در چنین شرایطی در این مذاکرات دست پایین را خواهد داشت و شرایطی شبیه به وضعیت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ [پایان جنگ با عراق] پیش خواهد آمد».
علوی جنبشهای اجتماعی را بستر اصلی جنبشهای دموکراتیک دانست و تصریح کرد که "جنبش خارج از ایران" میتواند کمک زیادی به "تشکلیابی" و تأثیرگذاری حرکتهای داخل ایران بگذارد.
احمد عشقیار، دیگر سخنران روز نخست نشست پراگ، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، را در "ناپایدارترین لحظات رهبری خود" ارزیابی کرد. به اعتقاد این عضو هیئت موسس گروه "دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران"، «بهترین زمان برای ایجاد هرگونه تغییری در ایران» پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است.
"تاسیس شبکهای خبری شبیه شبکه الجزیره در ایران"، "اجرای پروژه اینترنت آزاد"، "تلاش برای انزوای دیپلماتیک ایران" و "رسیدن به توافقی با اعضای سپاه پاسداران" اقداماتی هستند که به اعتقاد عشقیار در این راه مؤثر هستند.
شهران طبری، روزنامهنگار، دیگر سخنران جلسه روز شنبه در این بخش بود. به زعم طبری «۳۴ سال پیش مردم ایران میدانستند که چی نمیخواهند ولی نمیدانستند که چه میخواهند. اکنون ما [شرکتکنندگان در نشست پراگ] و همه نیروهای سیاسی باید تلاش کنیم تا این مسئله را برای بقیه روشن کرده و خواستهها و مطالبات را مشخص کنیم».
گفتوگوی ملی و انتخابات آزاد
دومین پنل روز نخست از نشست پراگ با عنوان "دیالوگ ملی و انتخابات آزاد و همگرایی نیروهای اپوزیسیون" تشکیل شد. حسن شریعتمداری، شهریار آهی و فریدون احمدی سخنرانان این پنل بودند.
به گفته حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی، "انتخابات آزاد به عنوان یک جنبش مطالباتی" با "انتخابات آزاد به عنوان استراتژی گذار" متفاوت است: «انتخابات آزاد به عنوان جنبش مطالباتی به معنی تلاش برای دموکراتیزه کردن نظام درون خودش است؛ اما انتخابات آزاد به عنوان استراتژی، یکی از استراتژیهای جهانی برای گذار از نظامهای توتالیتر و استبدادی به دموکراسی است».
وی افزود: «همه خواستههای مدنی باید در استخدام یک استراتژی مرکزی قرار گیرد تا موثر باشد در غیر این صورت جامعه را تکه تکه میکند. جنبش زنان بسیار خوب است و آنها را آزاد میکند اما مقابل مردسالارانی قرار گرفته که این اجازه را به آنها نمیدهد. جنبش زنان زمانی میتواند موفق عمل کند که زنان بتوانند نامزد ریاست جمهوری زن معرفی کنند؛ جنبش ملی موقعی میتواند به خواستهای خود برسد که بتواند نماینده خود را به داخل پارلمان فرستاده و قوانین را تغییر دهد».
شهریار آهی، تحلیلگر سیاسی، به اهمیت شکلگیری "دیالوگ ملی" اشاره کرد: «انتخابات آزاد لزوما به معنای دموکراسی نیست. کم نبودند حکومتهایی که پس از انتخابات آزاد، مشروعیتی کمتر از حکومت پیش از انتخابات آزاد داشتند. از این رو اهمیت دیالوگ ملی و تقدم آن بر انتخابات آزاد، در آن است که باعث از میان بردن تنش در جامعه میشود».
به اعتقاد آهی، «نخبگان ایرانی سی سال پیش نتوانستند وظیفه خود را انجام دهند و به مردم نگفتند که حاکمیت الهی را نمیشود با حاکمیت مردم یکی کرد. امروز این کاری است که باید انجام داد». آهی در سخنان خود تصریح کرد که مهم "حاکمیت مردم" است و درباره نوع حکومت مبتنی بر آن میتوان بحث و گفتوگو کرد.
به گفته این تحلیلگر سیاسی «بعضی اختلافها تاریخی است، بعضی مغزها منجمد شدهاند و در گذشته ماندهاند. به طور مثال مایلاند به پیش از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بازگردند. بعضی از اشکالات دیگر هم ذهنی و ساختاری است و نکته مهم دیگر، برخی تفاوت نظرهاست. برخی آخر این فصل را انفجار میبینند؛ همانند بهمن ۱۳۵۷. این تفاوت میان اصلاحطلبها و انحلالطلبهاست. باید توجه کرد که اگر معتقد به دیالوگ ملی و انتخابات آزاد باشیم و این استراتژی را تعقیب کنیم، این دوگانهسازیها سترون است».
فریدون احمدی، دیگر سخنران پنل دوم نشست پراگ، معتقد است که بحث در مورد "دیالوگ ملی" باید حول محورهایی باشد که در حال حاضر سبب "شکاف اجتماعی در ایران" شده است: «نکته بعدی آن است که شاید بهتر باشد به برخی از سوالات مشخص درباره این جمع [نشست پراگ] پاسخ دهیم. هدف از برگزاری این کنفرانسها چیست. جمعشدن طیفی چنین بزرگ از اپوزیسیون گامی رو به جلو است. اما این جمع تا کنفرانس بعدی نمودی ندارد. برای حل این مشکل چه باید کرد؟».
احمدی همچنین به لزوم "تنظیم رابطه با داخل کشور" اشاره کرد: «ما نمیخواهیم یک جمع جدا از مردم داخل [ایران] باشیم، ضمن آنکه به دعوای مصنوعی داخل و خارج اعتقاد نداریم. نیاز به اطمینان داخل داریم و باید بتوانیم بر آنها تکیه کنیم».
موضوع قومیتها
سومین و آخرین پنل از سخنرانیهای روز نخست به موضوع قومیتها در ایران اختصاص داشت. عبدالله مهتدی، ماشاالله سلیمی، حسن شرفی و مهران براتی سخنرانان این بخش بودند.
عبدالله مهتدی، دبیرکل حزب "کومله" کردستان ایران، در سخنان خود گفت: «راه حل ما برای تبعیض قومیتی که در ایران وجود دارد، ایجاد نظامی سیاسی دموکراتیک، سکولار و در عین حال نا متمرکز است. تبدیلشدن این تبعیضها به یک نظام و فرهنگ مسلط که متاسفانه حتی فرهیختگان ما به آن معتاد شدهاند و عادت خود را تشخیص نمیدهند، با استفاده از ایجاد هراس در مورد تجزیه ایران و توسل به حربه تمامیت ارضی صورت گرفته و با توجه به آن توجیه شده است».
به زعم مهتدی «بخشهایی از جامعه ایران در بسیاری از موارد در دهههای گذشته با کشتارها، خشونتها، انکارها و تلاش برای امحای زبان و فرهنگهای گوناگون، محرومیت در آموزش و تحصیلات با عقبافتادگی تبعیضآمیز در امر سرمایهگذاری اقتصادی روبرو بودند، اما اینها فقط قربانیان مستقیم هستند. این نظام ستم و تبعیض همه جامعه را آلوده کرده و در ابعاد گوناگون زیانهای اساسی به سلامت و همبستگی جامعه ما وارد کرده است».
از نگاه دبیرکل حزب "کومله"، مسئله ملیتها فقط «مسئله آنها نیست؛ بلکه مسئله دموکراسی و [مسئله] تک تک ما شهروندان ایران است». مهتدی موضوع قومیتها در ایران را حاصل "تحکیم قوه قاهر" در قرن گذشته در ایران میداند که «مشارکت را برنتافته و مردم را از مشارکت در امور خود محروم کرده، حاکمیت غیر پاسخگو را تسهیل کرده و یکی از عوامل زمینهساز تحکیم استبداد در ایران بوده است».
این سیاست امنیتی، به زعم مهتدی، همبستگی و اعتماد را سلب یا حداقل تضعیف کرده و به جای آن بدگمانی را نشانده است: «این وضع امکان شکلگیری یک جنبش دموکراسیخواهی سراسری را تضعیف کرده و اختلاف فازهای سیاسی را دامن زده به این معنی که مقاومت همگانی مقابل استبداد تکه تکه شده و بخشی از جامعه در درون خود سرکوب شده بدون این که پشتیانی را جلب کند».
مهتدی "فدرالیسم" را نفیکننده قوانین بینالمللی یا خلاف عرفهای شناخته شده و حقوق بشر نمیداند و «تقسیم قدرت بین شهروندان و نزدیککردن انتخابکنندگان به انتخابشوندگان و ایجاد علقه و همبستگی میان همه مردم ایران» را نتیجه آن میداند.
حسن شرفی، عضو دفتر سیاسی حزب "دمکرات کردستان ایران" نیز در سخنان خود نظریه "ایرانی دموکراتیک و فدرال" را مطرح کرد: «این برنامه ما هست و سالهاست در این زمینه تلاش میکنیم. تنها چیزی که برای ما بیشتر از آحاد دیگر ملت ایران قائل شدند، سرکوب است حتی در نوع یک تخلف و جرم بین ملیتهای آحاد ایرانی فرق گذاشته میشود و مجازاتش برای ما سنگینتر از بقیه است. ما برای همه آحاد مردم ایران و وجب به وجب خاک ایران ارزش قائلیم و هر وجب را متعلق به همه میدانیم».
پس از وی مهران براتی، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان، در مورد موضوع قومیتها در ایران سخنرانی کرد. براتی از "ملتسازی و قومسازی" در ایران انتقاد کرد: «در گفتمان مربوط به احقاق حقوق اقوام، قوم یا ملتی به نام قوم یا ملت فارس تعبیه شده که وجود خارجی ندارد؛ اگر منظور افرادی هستند که در حکومت هخامنشی یا اشکانی، در منطقه پارس یا فارس وجود داشتند، این قوم تحلیل رفته است. اما به لحاظ مفهومی یک قوم و ملیت فارسی تعبیه شده که بیشتر جنبه تبلیغی دارد».
براتی "تشکیل یک فدراسیون یا ایالت یا فدرال کردستان از ایلام تا ارومیه و تنظیم قانون اساسی مختص چنین ایالتی" را راهحل تنشها در منطقه کردستان ایران میداند.
ماشاالله سلیمی معتقد است که جنبشهای سیاسی اقلیتهای ایران از سوی حکومتهای پیش از پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ سرکوب شدهاند. به نظر او، «در فراهمسازی شرایط سرکوب فقط حاکمان نقش ندارند، بلکه بخش یا طیفهایی از فعالان حقوق اقلیتها با طرح شعارهای افراطی، در عمل یار و یاور سرکوبگران شده و میشوند».
سلیمی "مناسبترین و قابل دسترسترین و کم هزینهترین راه حل در شرایط کنونی" را "حفظ گوناگونی برای مراقبت از تنوع در کشور و ایجاد فدرالیسم منطقهای" میداند.
در پایان پنلهای نشست روز شنبه در پراگ کارگاههایی با موضوعهای مختلف اقتصادی، سیاسی، هنری و ... تشکیل شدند. مقرر شد نتیجه جلسات یادشده در نشستهای بعدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.