کودکان افغان همنیمکتیهای تازه در مدارس ایران
۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبهایران پس از گذشت بیش از سه دهه از مهاجرت افغانها به خانه دوم آنها تبدیل شده است.
به گزارش اطلس جهانی، افغانستان پیش از جنگ داخلی سوریه در ۳۲ سال گذشته اولین کشور در تولید مهاجر بود. به گزارش خبرگزاری رها در حال حاضر بیش از دو میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند که یک میلیون و ۴۰۰ هزارنفر از این مهاجران دارای اسناد مهاجرت میباشند و بقیه به شکل غیرقانونی هستند.
سرانجام پس از حضور سی و چند ساله مهاجران افغان در ایران دراردیبهشت ۱۳۹۴ رهبر ایران، علی خامنهای، در دستوری مجوز آموزش برای همه مهاجران را صادر کرد. خبرگزاری تسنیم دستور رهبر ایران را چنین نقل میکند: «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که بهصورت غیرقانونی و بیمدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل باز بمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبتنام شوند».
یک فعال حقوق کودک در گفتوگویی به دویچه وله گفت: «بنا بر تحقیقی که توسط جمعی از محققان حوزه کودک بهعمل آمده است، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل هماکنون حدود یک میلیون نفر تخمین زده میشود.»
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
به علت در اختیار نبودن منابع کافی آمار دقیقی از کودکان بازمانده از تحصیل مهاجر درایران در دست نیست.
تا دو سال پیش که منع قانونی برای ثبتنام مهاجران غیرقانونی وجود داشت، مدارس خودگردان در سراسر کشور جور سوادآموزی به این کودکان را میکشیدند.
مدارس خودگردان مدارسی هستند که توسط مهاجران و برای کودکان مهاجر راهاندازی شدند. این مدارس عمدتا در خانهها برپا میشدند و زیر نظر هیچ سازمانی نبودند. هزینه این مدارس بهصورت شهریه اندکی از دانشآموزان و بعضا از محل کمکهای مردمی تامین میشد.
مدرسههای خودگردان تا دو سال پیش بدون مجوز کار میکردند ودر صورتی که شناسایی میشدند، توسط دولت بسته میشدند. مدیران برخی از این مدارس خودگردان نقش کمکهای مردمی ایرانیان در چرخاندن این مدارس را ارزنده توصیف کردهاند.
کودکان افغان بازمانده از تحصیل
نادر موسوی، جامعهشناس در گفتوگو با دویچهوله کودکان بازمانده از تحصیل افغان را به ۴ گروه تقسیم میکند. به گفته وی گروه اول اساسا فاقد هرگونه مدرک هویتی هستند وحضورشان در ایران غیرقانونی است. گروه دیگر دارای کارتهای اقامتی صادرشده از استانهایی غیر از محل سکونتشان هستند. چون کارتهای اقامتی فقط در استان صادره معتبر است، در استانهای دیگر دانشآموزان نمیتوانستند در مدارس ثبتنام کنند. مهاجران افغان بعضا مجبور هستند در جستجوی کار به کلانشهرها مهاجرت کنند.
موسوی گروه سوم را دانشآموزانی میداند که در آزمون تعیین سطح، سواد آنها در پایههای پایینتری ارزیابی میشود و از آنجا که هر پایه تحصیلی در سیستم آموزشی ایران محدودیت سنی خاصی دارد و سن آنها از این محدوه مجاز عبور کرده است، به آنها اجازه داده نمیشود دراین پایه با همشاگردیهای کوچکتر خود همدرس شوند.
سومین طیف از کودکان بازمانده از تحصیل را به عقیده موسوی کودکانی تشکیل میدهد که در حاشیه شهرها و در مناطق پرجمعیت زندگی میکنند.
در چنین شرایطی امکان ثبتنامی برای هر دانشآموزی محدود است. بقیه کودکان به دلیل سهلانگاری یا نداشتن سرپرست شایسته از تحصیل بازماندهاند.
فعالان مدنی به رغم سیاستهای دولتی برای جذب کودکان بازمانده از تحصیل به مدرسه، گاه از خودرایی مدیران مدارس دولتی و مانعتراشی آنها برای ثبتنام این کودکان شکایت کردهاند.
موانع ثبتنام کودکان بدون مدرک
نادر موسوی که از ۱۹ سال پیش مدرسه خودگردانی را در تهران اداره میکند و خود تبعه افغان است میگوید: «در سال ۹۵ حدود ۷۰ درصد این کودکان بازمانده از تحصیل جذب مدارس دولتی شدند. تعداد آنها را به طور تقریبی میتوان ۴۵ هزارنفر تخمین زد ولی آمار دقیقی نمیتوان در این خصوص ارائه کرد. امسال به مراتب برای دریافت کارت حمایت تحصیلی به خانوادهها زمان بیشتری داده شده بود و شرایط بسیار تسهیل شده بود و دانشآموزان بیشتری شانس ثبت نام شدن پیدا کردند.»
سید علی حسینی، سرپرست معاونت امور بینالملل مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور ایران، در گفتوگو با خبرگزاری فارس گفت: « ثبتنام دانشآموزان اتباع رایگان است و شهریهای نباید بپردازند.»
وی افزود: «البته مدارس میتوانند همان کمک هزینهای که از دانشآموزان ایرانی دریافت میکنند را از اتباع بیگانه بگیرند، بنابراین اگر انجمن اولیا و مربیان تشخیص دهد که این دانشآموزان هم باید کمکهای مالی داشته باشند، آنها باید مبلغی بپردازند.»
این فعال حقوق کودکان به دویچهوله میگوید: «مدارس برای ثبتنام کودکان مهاجرغیرقانونی از آنها برگه ولادت میخواهند و یا حضور پدر و مادر را در ثبتنام اجباری میدانند. علاوه بر این مهاجرین غیرقانونی برای ثبتنام باید شهریه بپردازند که در توانشان نیست.»
در این میان اما نادر موسوی، نظری متفاوت دارد. او اعتقاد دارد در این دو سال اگر کوچکترین روزنه امیدی وجود داشت، مسؤلان آموزش و پرورش و مدیران مدرسهها تلاش میکردند که این کودکان را در مدارس دولتی ثبتنام کنند.
موسوی میگوید: «مدارس دولتی برای ثبتنام از دانشآموزان افغان هیچ شهریهای دریافت نکردهاند و به من تاکنون هیچ گونه سنگاندازی ازطرف مسئولان آموزش و پرورش گزارش نشده است. در مراجعات حضوری به ادارات مختلف شخصا شاهد صبوری و همکاری در زمینه ثبتنام مهاجرین غیرقانونی بودهام. درمورد مدارسی که به صورت هیئت امنایی اداره میشوند دریافت شهریه معمول است که این شهریه به طور یکسان از دانشآموزان ایرانی و افغانستانی دریافت میشود. در موارد بسیاری خانوادههای کمدرآمد گزارش کردهاند که این شهریه برای آنها قسطبندی شده است و خانوادههایی که بیش از یک دانشآموز داشتهاند از پرداخت یک شهریه معاف شدهاند.»
لزوم برنامههای فرهنگی برای پذیرش مهاجران در جامعه
فعالان مدنی هرچند از اقدامات دو سال اخیر برای آموزش کودکان فاقد مدرک ابراز خشنودی میکنند ولی هنوز بستر اجتماعی ایران را برای پذیرش این کودکان آماده نمیبینند و از این موضوع نگران هستند.
به گزارش انصاف نیوز، جمعی از شهروندان یزدی در مقابل یک مدرسه مخصوص کودکان افغان به فعالیت آن اعتراض کردند و آن را در آغاز سال تحصیلی ۹۶ به تعطیلی کشاندند. این خبرگزاری در گزارشهای بعدی خود از بازگشایی این مدرسه خبر داد.
موارد دیگری هم از جمله نصب پلاکاردهایی بر سردر برخی از مدارس توسط والدین مشاهده شده بود که خواستار عدمحضور کودکان مهاجر در کنار فرزندان خود در کلاسهای درس بودهاند.
موسوی از شکلگیری نگرشی مثبت به مهاجران در جامعه ایران در چند سال اخیر خبر میدهد وآن را مرهون تغییر رویکرد رسانههای جمعی ایران و همچنین فعالیت شبکههای اجتماعی میداند.
او میگوید: «نگرش منفی که بیش از سی سال بهوجود آ مده را نمیتوان در دو یا سه سال کمرنگ کرد ولی شرایط به طور کلی برای تحصیل و پذیرش مهاجرین در جامعه خیلی بهتر شده ولی هنوز به شکل مطلوب نرسیده است. نسل جدید در ایران به شدت مدافع مهاجرین شدهاند.»
بسیاری بر این باورند که عزم دولتی برای آموزش همگانی مهاجرین نخستین گام است برای ایجاد تغییر در نگرش عمومی به جایگاه مهاجران. در این میان فعالان مدنی خواستار حذف رفتارهای تبعیضآمیز علیه کودکان مهاجر از سوی آموزگاران، مدیران و دانشآموزان ایرانی هستند.
موسوی کوکان مهاجر را در مدارس ایرانی به "غریبههای آشنا" تعبیر کرد که سالهاست در کنار شهروندان ایرانی زندگی میکنند ولی به کناری رانده شدهاند و جامعه از رنج آنها بیخبر مانده است.
نتایج منفی رفتارهای تبعیض آمیز علیه کودکان مهاجر
موسوی در ادامه میگوید: «برخی از کودکان مهاجر در مدارس ایرانی با رفتارهای تحقیرآمیز پنهانی از سوی همشاگردیها وآموزگاران خود مواجه هستند که در آنها برای ادامه تحصیل دلسردی ایجاد میکند و بعضا منجربه افت تحصیلی و یا ترک تحصیل آنها میشود. به نظر من سیستم آموزشی که به بچه یاد ندهد که چطور یک انسان آسیبدیده را در کنار خودش بپذیرد و با او رفتارکند، یک سیستم اموزشی ناقص است.»
کارشناسان بر ضرورت برنامههای آموزشی وفرهنگی برای پذیرش و همگونسازی مهاجرین افغان در سطوح مختلف جامعه تأکید میکنند.
با وجود رفع موانع تحصیلی برای آموزش کودکان مهاجر در مدرسههای دولتی و حضور بیشتر آنها در این مدارس، فرهنگسازی در نسل آینده باید از روی نیمکت دبستان شروع شود.