گریس کلی، آتشفشانی زیر یخ از دریچه دوربین
گریس کلی که در سن ۲۷ سالگی سینما را وداع گفت و ملکه موناکو شد، در همان فعالیت سینمایی کوتاهاش به اوج شهرت و محبوبیت رسید و در فیلمهایی بهیادماندنی نقشآفرینی کرد. این روزها او خود سوژهی فیلمی سینمایی است.
بازیگر و ملکه
آلفرد هیچکاک، کارگردان پرآوازه بریتانیایی نسبتا سریع پی برد که چه شور و حرارتی در درون گریس کلی و ظاهر نسبتا سرد او نهفته است. هیچکاک برخلاف کارگردانان آمریکایی به گریس کلی نقشهایی دیگر داد و از او ستارهای جادوانی ساخت. این ستاره برجسته در ۲۷ سالگی و اوج موفقیت، کار در هالیوود را کنار گذاشت تا "ملکه موناکو" شود.
عضوی از طبقهی بالای جامعه
گریس کلی به قشر بالای و ثروتمند جامعه تعلق داشت. او سومین فرزد جان برندن کلی، میلیونر ایرلندیتبار بود. گریس در فیلادلفیا به دنیا آمد و بزرگ شد. پدرش بازرگانی بسیار موفق بود و مادرش نیز دختری مهاجر از آلمان. گریس کلی در حین فیلمبرداری "جامعه اعیان" در کنار لوئی آرمسترانگ. این فیلم که در سال ۱۹۵۶ به نمایش درآمد، آخرین فیلم کلی پیش از ازدواج با شاهزاده موناکو بود.
کارنامهای درخشان
گریس کلی در طول تنها پنج سال یعنی از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۶ با بازی در تنها ۱۱ فیلم سینمایی در اوج شهرت و افتخار قرار گرفت. کارنامه گریس کلی در سینما کوتاه اما درخشان بود. او در این دوره کوتاه با برخی از مهمترین کارگردانهای سینما کار کرد، از جان فورد (در فیلم موگامبو) تا فرد زینهمان (در فیلم ماجرای نیمروز). اما سینماگری که از او چهرهای بی همتا ساخت بیتردید آلفرد هیچکاک بود.
سه اثر فراموشنشدنی
گریس کلی در سه فیلم هیچکاک ظاهر شد: "ام را برای قتل بگیر!"، "پنجره عقبی" یا "پنجره رو به حیاط" و سرانجام فیلم "دستگیری یک دزد". هر سه فیلمی که حاصل همکاری آلفرد هیچکاک و گریس کلی بودهاند، از آثار فراموشنشدنی سینما به شمار میروند. گریس کلی در صحنهای از فیلم "ام را برای قتل بگیر!" که نخستین تجربه همکاری با هیچکاک بود.
پنجره عقبی
یکی دیگر از این سه فیلم "پنجره عقبی" است که گریس در آن در کنار جیمز استوارت ایفای نقش کرده. "پنجره عقبی" در سینماهای ایران با نام "پنجره رو به حیاط" به نمایش درآمد. بسیاری از منتقدان آن را از بهترین فیلمهای هیچکاک و بهترین فیلمهای دلهرهآور تاریخ سینما میدانند.این فیلم در سال ۱۹۵۵ به نمایش درآمد.
در کنار کری گرانت
فیلم "دستگیری یک دزد" نیز موفقیت زیادی کسب کرد. گریس کلی با موهای بلوند، نگاه سرد و رفتار باوقار اما بیتفاوت همان زن دلخواه هیچکاک بود، که ظاهری خاموش و آرام دارد، اما در درون او جوشش و نیرویی هست که او را به بیباکترین کارها توانا میسازد. گریس کلی، در کنار کری گرانت در صحنهای از فیلم "دستگیری یک دزد» که کار فیلمبرداری آن در جنوب فرانسه انجام گرفت. کلی پس از تهیه فیلم در اروپا ماند.
وداع با سینما
گریس کلی در سال ۱۹۵۶ به تقاضای خواستگاری شاهزاده رنیه سوم، حکمران موناکو، پاسخ مثبت داد و ملکه دربار افسانهای "سواحل لاجوردی" شد. وداع او با سینما، دوستدارانش را به اندوه فرو برد و تا مدتها سوژه داغی برای رسانهها بود.
عروسی رویایی
در روز ۱۸ آوریل ۱۹۵۶ مراسم ازدواج گریس کلی و شاهزاده رنیه سوم برگزار شد. ۳۰ میلیون نفر این مراسم را از طریق پخش تلویزیونی دنبال کردند.
زندگی در قفس طلایی
درباره گریس کلی حرف و حدیث فراوان است. گفتهاند که زندگی او با ثروت و شکوه همراه شد، اما از شور و محبت خالی بود. او "شهبانو" شد، اما خوشبخت نشد. روزنامههای پرتیراژ بارها و بارها از زندگی "این پرنده غمگین در قفس طلایی" داستانهای سوزناک سرهم کردهاند.
الگوی مد و آرایش
گریس کلی پس از آغاز زندگی شاهانه باید همواره به شیوه برخورد و رفتار خود توجهی دقیق میکرد؛ امری که او را گاه زیر فشار قرار میداد. تنها در حین خرید و گردشگری بود که او میتوانست نفسی بکشد. او از لحاظ زیبایی، آرایش و مد لباس الگوی بسیاری از زنان آن دوره بود. تصویر: گریس کلی با کیفی از شرکت "ارمس" که تولیدکنندهی محصولات لوکس به ویژه کیف و لوازم چرمی است. این کیف به "کیف کلی" (Kelly Bag) شهرت یافت.
زندگی کلی بر پردهی سینما
تهیه فیلمی از سرگذشت گریس کلی امری طبیعی است، چون زندگی این ستاره به افسانه پریان بیشباهت نیست و سینما همیشه به افسانهگویی نزدیک بوده است. دوره امسال جشنواره سینمایی کن با نمایش فیلم "گریس موناکو" گشایش یافت، که برداشتی از زندگی ستاره مشهور سینماست. در این فیلم نیکول کیدمن در نقش "پرنسس گریس" ظاهر شده است.
زنی باتدبیر و مادری فداکار
داستان فیلم درباره روزهای بحرانی در زناشویی گریس است، یعنی همان دوراهی و پرسش همیشگی که تصمیم او مبنی بر کنار گذاشتن سینما و ازدواج با حکمران موناکو تا چه حد درست بوده. فیلم به همان تصویر "رسمی" تکیه دارد؛ به این معنی که گریس را زنی باتدبیر و تیزهوش نشان میدهد که نه از روی هوا و هوس، بلکه آگاهانه به دربار موناکو میرود، همسری باوفا و مادری فداکار میشود و با سرنوشت خود به خوبی کنار میآید.
خردهگیری منتقدان
فیلم روی هم رفته تصویری سطحی و سادهنگرانه از دربار موناکو و سرگذشت گریس کلی ارائه میدهد و از ژرفنگری در جوانب تیره و تار آن باز میماند. بیشتر منتقدان سینمایی فیلم را تکرار کلیشههای بازاری رایج ارزیابی کردند. منتقدان از فیلم خرده میگیرند که تصویری سادهلوحانه از مناسبات درونی دربار موناکو ارائه میدهد و تماشاگر ناآگاه را با القای جلال و شکوه "دودمان پادشاهی" گیج میکند.
تحریم فیلم
شاهزادگان کنونی موناکو، یعنی فرزندان شاهزاده گریس کلی، گفتند که در مراسم جشنواره کن شرکت نمیکنند، زیرا به نظر آنها زندگی گریس کلی "به خاطر منافع صرفا مالی" تحریف شده است. بهانهای که البته زیاد موجه نیست، آن هم از سلطنتی که یکپارچه به خاطر "منافع مالی" شکل گرفته و تا امروز سرپا مانده است.
ستارهای جاودانی
گریس کلی جوش و خروشای درونیای خود را معمولا پنهان نگاه میداشت. رفتار او در دیدارها و مناسبتهای غیررسمی متفاوت بود و به حاضران میگفت: «گریس صدایم کنید!». گریس کلی در روز ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۸۲ در ۵۲ سالگی در تصادف اتومبیل درگذشت. تا به امروز از معمای این سانحه بطور کامل پرده برداشته نشده است؛ سرنوشتی که دایانا، شاهدخت ولز (چپ در تصویر در کنار گریس کلی) نیز به آن دچار شد.