«گزارشگر ویژه شرایط ایران را تغییر نمیدهد، تلطیف میکند»
۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبهایرج مصداقی متولد ۱۳۳۹ در تهران است. وی از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ به علت فعالیتهای سیاسی در زندانهای قزلحصار، اوین و گوهردشت زندانی بوده است.
او پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۷۳ مجبور به خروج از ایران میشود و در خارج از کشور بار دیگر فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خود را از سر میگیرد.
آقای مصداقی از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ در کمیسیونهای اصلی و جانبی حقوق بشر شرکت کرده و مشاهدات و تجربیاتش از ۱۰ سال زندان در جمهوری اسلامی را در اختیار گزارشگران ویژه سازمان ملل گذاشته است. وی همچنین با گزارشگران موضوعی شکنجه، زنان، اعدامهای فراقضایی، آزادی بیان و مذاهب نیز دیدار و گفتگو داشته و گزارشهایی در اختیار آنان قرار داده است.
آقای مصداقی همچنین از سال ۱۹۹۶ تا ۹۷ به عنوان شاهد در گروه کاری "ناپدیدشدگان قهری" سازمان ملل شرکت داشته و گزارشهایی از مفقودان سیاسی ایران در اختیار این گروه گذاشته است.
ایرج مصداقی کتاب "نه زیستن، نه مرگ" را که تلفیقی از خاطرات و گزارش از زندانهای جمهوری اسلامی است، در چهار جلد به نامهای "غروب سپیده"، "اندوه ققنوسها"، "تمشکهای ناآرام" و "تا طلوع انگور"، در سال ۲۰۰۴ میلادی در سوئد منتشر کرده است.
وی همچنین کتابی در دست انتشار دارد درباره تاریخچه کمیسیون و شورای حقوق بشر در سازمان ملل و نیز قطعنامههایی که پس از انقلاب به خاطر نقض حقوق بشر علیه ایران تصویب شده است.
بشنوید: گفت و گو با ایرج مصداقی
دویچهوله: آقای مصداقی! شورای حقوق بشر سازمان ملل تا ۱۷ ژوئن فرصت دارد یک گزارشگر ویژهی حقوق بشر برای ایران تعیین کند. از اواخر ماه مه جلسات شورای حقوق بشر شروع شده و گروههایی از فعالان ایرانی خارج از کشور در ژنو حضور دارند و گزارشهایی در زمینهی نقض حقوق بشر به این شورا ارائه میدهند. در شرایط کنونی اصلاً فکر میکنید تعیین این گزارشگر چه قدر میتواند به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمک کند؟
ایرج مصداقی: به نظر من خود انتخاب گزارشگر ویژه برای هر کشوری میتواند اقدام مثبتی برای قربانیان نقض حقوق بشر در آن کشور باشد و اتفاقاً این انتخاب گزارشگر ویژه نشاندهندهی وخامت وضع حقوق بشر در آن کشور است. چون میدانید که در بسیاری از کشورهای دنیا نقض حقوق بشر صورت میگیرد اما کشورهای محدودی هستند که این وضعیت در آنها به حدی از وخامت میرسد که انتخاب نمایندهی ویژه را مسجل میکند، یا نیاز به این انتخاب احساس میشود. به نظر من در ارتباط با نظام جمهوری اسلامی هم این میتواند کمک کند به بهبود وضعیت حقوق بشر یا فشار بیشتر روی مسئولان نظام، نیروهای امنیتی و قضایی و آنها را در سرکوب بیشتر محدود کند.
ولی این گزارشگر، سومین گزارشگر ویژهای است که در طول ۳۰ سال بعد از انقلاب ایران برای ایران تعیین میشود. برخی از منتقدین معتقدند که آن دو گزارشگر قبلی یعنی گالیندوپل و موریس کاپیتون نتوانستند مأموریتی را که داشتند به درستی انجام دهند و ما شاهد بهبود ملموسی در زمینهی حقوق بشر در ایران نبودیم. الان با توجه به دولتی که در ایران سر کار است، دولت آقای احمدینژاد، خیلی امید نیست که حتی اصلاً به این گزارشگر اجازه داده شود که به ایران رود. و اگرهم اجازه داده شود، امکان همکاری با او بسیار پایین است. پاسختان به این منتقدان چیست؟
ما تا کنون سه گزارشگر ویژه داشتیم و این چهارمین گزارشگر ویژه در ارتباط با ایران است. ایران از سال ۱۹۸۳ گزارشگر ویژه داشته و اتفاقاً اولین گزارشگر ویژه به خاطر عدم همکاری نظام جمهوری اسلامی استعفا داد و بعد آقای گالیندوپل آمد که ایشان توانست سه بار به ایران برود و از بعضی محلهای زندانها و با برخی مسئولین نظام دیدارهایی داشته باشد. آقای کاپیتون توانست تنها یک بار به ایران برود و در دولت خاتمی هیچ گاه نتوانست به ایران برود. آقای کاپیتون علیرغم همه تلاشی که کرد و با وجود همهی تعاملی که با دولت ایران به خرج داد، دولت آقای خاتمی هیچ گاه اجازه نداد به ایران برود. اما این یکطرف داستان است. طرف دیگر داستان این است که علیرغم آن که نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد که اهمیتی برای فشارهای بینالمللی قائل نیست، به نظر من این طور نیست. من اثرات آن را در زندان دیدم. من در سال ۶۸ زمانی که آقای گالیندوپل به ایران آمد و البته آن گزارش زشت و دروغ را راجع به نقض حقوق بشر داد که با مخالفت بسیاری در سطح بینالمللی روبهرو شد و حتی پسر خود او هم اعتراض کرد، من در زندان بودم. اما همان هم به وضعیت ما کمک کرد. همان هم در واقع کمک کرد به این که تعداد بیشتری از زندانیان آزاد شوند یا فشارها کمتر شود. در سالهای بعد هم این بوده و اصولاً نظارت بینالمللی به نفع مردم و به نفع قربانیان است و فشارها را کمتر میکند. بنابراین من این را به فال نیک میگیرم و این انتخاب را هرچند نظام جمهوری اسلامی با آن همکاری نکند، هرچند نظام جمهوری اسلامی اجازه ندهد که اینها به ایران بروند، به نفع مردم میبینم.
حتما در جریان هستید که عدهای از زندانیان سیاسی زندان رجاییشهر نامهای داده و خواستهاند که هرچه سریعتر گزارشگر ویژه به ایران بیآید. شما اشاره کردید که خودتان زمانی که گزارشگر ویژه برای ایران تعیین شده بود، زندانی بودید. برای یک زندانی واقعاً چه قدر امیدوارکننده است که یک گزارشگر بیآید، حتی اگر نتواند با او ملاقات کند. در جایی گفته شده بود آن زمانی که آقای کاپیتون یا گالیندوپل به ایران رفته بودند، حتی اجازه داده نشد که از بندهای امنیتی زندان اوین، مثل بند ۲۰۹، دیدار و بازدید کنند. با توجه به مجموعهی این شرایط واقعاً چرا یک زندانی فکر میکند که آمدن یک گزارشگر ویژه میتواند بهبودی در وضعیتش ایجاد کند؟
همان طور که خود شما به درستی گفتید، چه در دوران گالیندوپل و چه در دوران کاپیتون به آنها اجازه داده نشد که از بسیاری از جاها بهخصوص جاهای امنیتی دیدار کنند. حتی وقتی که آقای گالیندوپل خواستار دیدار از زندان کمیتهی مشترک شده بود، دولت رفسنجانی یا معاون زندانهای دولت ایشان به صراحت اعلام کرد که اصلاً این زندان از بین رفته، سوخته و حالا بهجایش کلانتری۲ تشکیل شده است. همانجایی که در دولت آقای خاتمی بهعنوان "موزه عبرت" آن را افتتاح کردند. یعنی حتی میگفتند که ساختمانش از بین رفته است و اجازه ندادند که به آنجا برود و دیدار کند. در گزارش ایشان و در گزارش رسمی سازمان ملل هم آمده است. بنابراین تصور من این است که با همهی این اوضاع و احوال این میتواند کمک کند به وضعیت زندانیها. میتواند امیدواری دهد به آنها. چون این تنها راه است و راه دیگری نداریم. نظام جمهوری اسلامی که خودش هیچ اهمیتی به موضوع نمیدهد. اما این فشار از بیرون میتواند کمک کند و میتواند اوضاع را تلطیف کند. نظام جمهوری اسلامی و مسئولین امنیتی و قضایی حتی آن موقع هم تبلیغ میکردند که ما از قبل معاملات خودمان را کردیم و قرار نیست همه جا نشان داده شود و قرار نیست اینها کاری را انجام دهند و بنابراین شما هم نباید در دلتان امیدواری ایجاد شود. این چیزی است که نظام تبلیغ میکند. بنابراین ما میبایستی در نقطهی مقابل آن امید را تبلیغ کنیم، میباید امید را در دلمان زنده نگه داریم که اینها میتواند کمک کند. کمااینکه تا الان هم بوده. شما ملاحظه کنید، دولت رفسنجانی و دولت آقای خاتمی در حدود ۱۴ سال تلاش کردند که گزارشگر ویژه را حذف کنند، مأموریت او را حذف کنند، خب اگر اهمیت نداشت که این همه تلاش نمیکردند، تا این که سرانجام در سال ۲۰۰۲ موفق به حذف گزارشگر ویژه در ارتباط با ایران شدند.
آقای مصداقی شما خودتان تا بهحال موفق شدهاید با گزارشگران ویژهی ایران بعد از دیدارشان از ایران یا قبل از آن ملاقات داشته باشید؟
من هشت بار با کاپیتون ملاقات کردم. هربار قبل از کمیسیون حقوق بشر و گاهی اوقات در خلال کمیسیون حقوق بشر، و کمیسیونهای فرعی حقوق بشر من با ایشان ملاقات کردم. بارها به ایشان اطلاعات دادم و حتی قبل از سفرشان به ایران من با ایشان ملاقات کردم. حتی از ایشان درخواست کردم دو نفر خاص را که ازدوستان من بودند، ملاقات کنند.آقای علیرضا شریعتپناه که فلج مادرزاد بود و در راه رفتن و در انجام کارهای شخصیاش مشکل داشت، حتی در نشست و برخاست مشکل داشت و نزدیک به ۱۴ سال زندانی این نظام بود. همچنین از ایشان خواستم که با مهرداد کلانی ملاقات کند که حکم اعدام گرفته بود. متأسفانه او حتی اسم اینها را در گزارش خودش نیآورد. بعدها که من به او اعتراض کردم و گفتم چرا این کار را نکردید و چرا نیآوردید، او به من گفت میترسیدم وضعیت مهرداد کلانی بدتر شود. وقتی راجع به علیرضا شریعتپناه پرسیدم، ایشان گفت که میترسیدم کسی دیگر را بیآورند و به جای او نشان دهند. و بعد من حتی به ایشان گفتم که وقتی نظامی به این شکل است که اگر شما بروید درخواست ملاقات کسی را کنید، وضعیتاش بدتر میشود و وقتی کسی دیگری را جای یک متهم میآورد و به شما نشان میدهد، پس چرا اینها را در گزارشتان منعکس نمیکنید. تنها اظهار تأسف کرد و تأکید میکرد که من عمیقاً اظهار تأسف میکنم و سعی میکنم جبران کنم. ولی خب چند ماه بعد مهرداد کلانی اعدام شد و فرصتی برای جبران نبود.
تفاوتی که الان وضعیت ایران با آن زمان کرده، این است که الان میشود گفت تقریباً یک اجماع بینالمللی در مورد نقض حقوق بشر در ایران وجود دارد ، بهخصوص بعد از وقایع انتخابات سال ۸۸. فکر میکنید این قضیه چه قدر تأثیر بگذارد روی این که گزارشگر ویژهی آیندهی ایران بتواند بهتر و راحتتر و واقعیتر گزارش خود را ارائه دهد؟
البته من امیدوارم. ببینید، امروز آنچه در زندانها میگذرد بیشتر در معرض دید عمومی است، مردم بیشتر با آن آشنا هستند، بیشتر میشنوند و اخبار زندان بیشتر به خارج از کشور منتقل میشود. به همین دلیل دست مسئولین نظام برای مخفیکردن زندانیان، برای انکار و تکذیب موضوعات بسیار بستهتر است. و از آن مهمتر، بخشی از خود حاکمیت امروز، قربانیان همین سیستم امنیتی و قضایی شدهاند. شما میدانید بسیاری از کسانی که در دولت آقای خاتمی تمام تلاششان را میکردند که گزارشگر ویژه و نظارت سازمان ملل بر وضعیت حقوق بشر در ایران را حذف کنند، امروز خود همانها هم خواهان این هستند، امروز خود همانها هم قربانی این نظام و سیستم امنیتی و قضایی هستند و به نظر من همهی اینها را وقتی مجموعاً در نظر بگیریم، انتخاب گزارشگر ویژه را باید به فال نیک گرفت.
آیا ما تجربهی موفقی در مورد کشورهای دیگر داریم، کشوری بوده که در اثر بازدیدها و گزارشهای مکرر گزارشگران ویژهی سازمان ملل، وضعیت حقوق بشر در آن بهتر شده باشد؟
در بسیاری از کشورهای دنیا، این فشارهای بینالمللی مؤثر واقع شده است. فشارهای بینالمللی باعث شده که در آنجاها عقبنشینیهایی شود یا حتی قدمهای مثبتی برداشته شود. در بسیاری از اوقات با انتخاب گزارشگر ویژه، نقض حقوق بشر حل نمیشود یا این موارد نقض از بین نمیرود، بلکه جلوی وخامت را میگیرد و شرایط را تلطیف میکند. گزارشگر ویژه نمیتواند شرایط ایران را تغییر دهد. شرایط ایران و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران قبل از هر چیز نیاز به اصلاح سیستم و نیاز به تغییر نظام دارد. وگرنه تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی هست، از نظر من نمیشود انتظار داشت که اعدام، سنگسار، شکنجه، نقض حقوق زنان، تبعیض، نقض حقوق کودکان، نقض حقوق کار در ایران از بین برود. چون اینها بخشی از قوانین ایران است، بخشی از قانون اساسیایران است یا قوانین مدنی و قوانین شریعت است. بنابراین من تصور نمیکنم که در وضعیت حقوق بشر در ایران بهبودی حاصل کند، اما میتواند جلوی وخامت را بگیرد و میتواند امیدواریهایی بهوجود آورد.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: علی امینی