1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

۱۳ آبان تلویزیون ملی ایران <br> و ۱۳ آبان سیمای جمهوری اسلامی

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

پخش قطعه فیلمی از آرشیو تلویزیون ملی ایران در یوتیوب مربوط به ۱۳ آبان ۱۳۵۷ بسیاری را به فکر فرو برد. این فیلم گزارشی است از حمله نیروهای گارد به دانشگاه تهران که از تلویزیون ملی ایران پخش شده است.

https://p.dw.com/p/KLpP
دانشگاه تهران، ۱۳ آبان ۱۳۵۷
دانشگاه تهران، ۱۳ آبان ۱۳۵۷عکس: asre-nou

۱۳ آبان یکی از آن روزهای سال ۱۳۵۷ بود که از صبح، فضا غیرعادی و متشنج بود. انقلاب به روزهای اوج خود می‌رسید. واقعه ۱۷ شهریور میدان ژاله تهران، آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان و اعلام حکومت نظامی در برخی شهرها مثل اصفهان، آتش خشم مردم را شعله‌ورتر کرده بود. شریف امامی با تشکیل دولت آشتی ملی و دادن برخی آزادی‌ها به مطبوعات و رادیو تلویزیون، تغییر تقویم شاهنشاهی به شمسی، انحلال حزب رستاخیز و بستن کاباره‌ها و عشرت‌کده‌ها سعی در کنترل خشم مردم داشت. اما واقعه ۱۳ آبان او را نیز چون نخست‌وزیر سلفش جمشید آموزگار وادار به استعفا کرد.

تعدادی از دانشجویان و دانش‌آموزان معترض همچون روزهای قبل از آن در دانشگاه تهران جمع شدند. بنا بر سخنرانی نبود و تنها یکی از دانشجویان پشت بلندگو شعار می‌داد و دیگران تکرار می‌کردند.

همکار ما اسکندر آبادی همان روز در دانشگاه تهران بوده. او ۱۳ آبان ۵۷ را اینگونه توصیف می‌کند:«من صبح ساعت ۹ از اصفهان رسیده بودم به تهران که حتما در این تجمعی که می‌دانستم امروز می‌خواستیم برگزار کنیم شرکت کنم. البته من دانش‌آموز بودم و در جو شلوغی که آن روزها بود همه منتظر این بودند که بگویند امروز برویم در خیابان شلوغ کنیم تا همه بروند. حدود ساعت ۱۰ به دانشگاه رسیدیم. همانجا من یادم است که در خیابان ۱۶ آذر کنونی هم یک درگیری شد چون سفارت امریکا هم در همان حوالی بود و گویا یک حمله‌ای به آنجا شده بود. به هر حال ما رفتیم به دانشگاه و شروع کردیم به شعار دادن. از بیرون به درون دانشگاه تیر شلیک شد. وقتی که تیر شلیک شد و گفتند گاردیها دارند می‌آیند ما هم از در غربی دانشگاه که همان خیابان ۱۶ آذر بود فرار کردیم و رفتیم یعنی من دیگر نفهمیدم گاردی ها کی آمدند داخل ولی میدانم که ساعت حدود ۱۰ و نیم یا یازده بود که ما از آنجا رفتیم و بعد گفتند که گاردی‌ها آمدند داخل».

اما این پایان ماجرا نبود. محوطه دانشگاه تا حوالی بعدازظهر آن روز در محاصره نیروهای گارد بود و دکتر شیبانی رئیس وقت دانشگاه تهران در تمام این مدت مشغول مذاکره با مقامات برای حل این ماجرا بود. حتی گفته شد که وی اعلام کرده بود که اگر نیروهای نظامی وارد دانشگاه شوند از سمتش استعفا خواهد داد.

ظاهرا پایداری رئیس دانشگاه تهران نیز نتیجه نداد و بالاخره نیروهای گارد وارد محوطه دانشگاه شده و به سوی دانش‌آموزان و دانشجویان تیراندازی کردند و در جریان این تیراندازی تعدادی کشته شدند.

تلویزیون ملی ایران که در آن زمان مهندس قطبی ریاست آن را برعهده داشت، در بخش خبری شبانگاهی خود گزارشی از واقعه آن روز دانشگاه تهران پخش کرد. این اولین بار بود که تلویزیون به انعکاس آنچه واقعا روی داده بود پرداخت.

اسکندر آبادی در مورد گزارش تلویزیونی آن شب چنین می‌گوید: «شب، تلویزیون که معمولا این تظاهرات را انعکاس نمی‌داد و همیشه می‌گفت چند اخلالگر بودند که در گوشه و کنار شهر شلوغ کردند، گزارش داده بود که در دانشگاه شلوغ شده و گزارش این که آقای شیبانی هم اعتراض کرده، آمد».

فیلم این گزارش اخیرا در سایت یوتیوب قرار داده شده و در توضیح آن نیز آمده که تلوزیون زمان شاه را با تلویزیون کنونی مقایسه کنید.

بعد از وقایع انتخابات ریاست جمهوری و اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات، عملکرد سیمای جمهوری اسلامی به گونه‌ای بود که حتی انتقاد برخی از اصول‌گرایان را نیز برانگیخت. در تمام این دوران حتی یک گزارش بی‌طرفانه و حرفه‌ای از اتفاقاتی که در خیابان‌های تهران می‌افتاد از تلویزیون پخش نشد.

دانشجویان پیرو خط امام روی دیوار سفارت امریکا در تهران، ۱۳ آبان ۱۳۵۸
دانشجویان پیرو خط امام روی دیوار سفارت امریکا در تهران، ۱۳ آبان ۱۳۵۸عکس: Fararu

مهدی جامی کارشناس رسانه علت این تفاوت عملکرد را در چندین مورد می‌بیند. به نظر وی مهمترین این موارد تفاوت ساختاری دو رسانه در این دو زمان است: «از نظر ساختاری، بدنه‌ی تلویزیون ملی ایران، بدنه‌ی آگاه و ترقیخواهی بود و با انقلاب و آنچه داشت در جامعه اتفاق می‌افتاد همدلی داشت. سازمان رادیو و تلویزیون پر بود از بچه‌های تحصیلکرده، آدمهای فرنگ رفته، آدمهای ترقیخواه و بسیاری از نیروهای چپ در آن زمان در رادیو تلویزیون کار می‌کردند. در سطح مدیریت هم مدیریت روشنی داشت. مهندس قطبی کسی بود که در پلی‌تکنیک فرانسه درس خوانده بود. شما او را مقایسه بکنید مثلاً با آقای ضرغامی که هنرش این است که جزو اشغالگران سفارت آمریکا بوده یا در خدمت پلیس و سپاه بوده است. این دو نوع مدیریت و این دو نوع بدنه‌ی رسانه‌ای که گفتم، طبعاً رفتار رسانه را متفاوت می‌کند و این چیزی است که ما در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ دیده‌ایم».

البته جامی معتقد است فضای باز سیاسی که شعار شریف‌امامی، نخست‌وزیر وقت بود هم در این رویداد موثر بود. ضمن اینکه به نظر مهدی جامی، رویکرد رژیم شاه در آن زمان با رویکرد کنونی جمهوری اسلامی تفاوت داشت. او می‌گوید: «آن رژیم دست‌کم در آن اواخر می‌خواست یک مقدار آغوش خودش را به روی مردم باز بکند تا مردم را در چارچوب نظام به خواسته‌های سیاسی‌شان برساند. اما این رژیم کاملاً می‌داند که اگر آغوش خودش را باز کند، تغییرات بزرگی رخ خواهد داد که احتمالاً کل دستگاه تبلیغی و سیاسی را می‌شوید و می‌برد».

۱۳ آبان ۱۳۵۸

یک سال پس از این واقعه، جامعه ایران بسیار تغییر کرده بود. انقلاب به پیروزی رسیده بود و در یک رفراندوم، ۹۸ درصد مردم بین دو سوال «جمهوری اسلامی آری یا نه» پاسخ آری را انتخاب کرده بودند.

محمدرضا شاه پس از ۹ ماه سرگردانی، بالاخره از سوی دولت امریکا اجازه ورود به خاک این کشور را گرفت. جمهوری اسلامی رسما خواهان استرداد شاه به ایران و واگذاری کلیه اموال خاندان پهلوی در امریکا به دولت ایران شده بود.

روز ۱۳ آبان که به یادبود دانش‌آموزان کشته شده در دانشگاه تهران روز دانش‌آموز نامیده شده بود، تعدادی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به سفارت امریکا در تهران حمله کرده و ۵۲ کارمند آنجا را برای ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند.

عباس عبدی یکی از آن دانشجویان بود. او می‌گوید این اتفاق بدون تردید پیامد رفتارهای قبلی امریکا بود. عبدی در گفت و گویی که سال گذشته با دویچه وله داشت علل حمله به سفارت امریکا را اینگونه شرح داد: «امریکایی‌ها بعد از انقلاب بهتر بود که در رفتارشان با ایران یک تغییر راهبردی ایجاد می‌کردند. ولی امریکا این مسئله را نپذیرفت یعنی زیر بار قضیه نرفت. اگر شاه را به امریکا نمی‌برد، به احتمال قریب به یقین این اتفاق رخ نمی‌داد. اما با آن تجربه بدی که مردم داشتند و ذهنیتی که نسبت به ۲۸ مرداد داشتند و بعد در طول آن مدت ۹ ماه طول کشیده بود و هنوز امریکایی‌ها جرات نکرد‌ه‌بودند شاه را به ایالات متحده راه دهند، بنابراین بهتر بود که این روش ادامه پیدا می‌کرد. اما با بردن شاه تقریبا تمام اوضاع به هم خورد. بردن شاه با آن پس‌زمینه چیزی نبود که از طرف مردم نادیده گرفته شود. فراموش نکنیم گروگان‌های امریکایی و به طور مشخص شخص «لینگن» در گزارشی که قبل از اشغال سفارت و بعد از بردن شاه به امریکا به وزارت خارجه امریکا می‌نویسد اعتراضش این است که اگر شما شاه را به امریکا می‌برید، دیگر برای چه سفارتتان را باز نگه می‌دارید؟ او هم دقیقا می‌دانست که این عمل به نحوی مغایر با بازبودن سفارت امریکا در ایران تعبیر خواهدشد».

تراکت‌های دعوت از مردم برای شرکت در تظاهرات ۱۳ آبان از سوی سبزها
تراکت‌های دعوت از مردم برای شرکت در تظاهرات ۱۳ آبان از سوی سبزهاعکس: mowjcamp.com

عبدی می‌گوید مردم ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد احساس خفت و حقارت می‌کردند. اشغال سفارت امریکا این احساس را پس از ۲۶ سال از بین برد: «ملت ایران به دلیل ۲۸ مرداد همیشه خودش را از امریکا طلبکار می‌دانست، یک جور احساس حقارت آن قضیه همیشه در ذهن ما بوده و آن احساس حقارت با این اتفاق برطرف شده. من بارها هم گفته‌ام یک، یک مساوی. قبلا یک، هیچ بود، حالا شده یک، یک. بنابراین دیگر ما برای بهبود رابطه در بند آن گذشته‌ی حقارت‌باری که امریکا با ما رفتار کرد، نخواهیم بود».

در همان هنگام نیز کم شمار نبودند کسانی که مخالف اشغال سفارت آمریکا بودند و آن را یک خطای جدی سیاسی به حساب می‌آوردند. اما حتی کسانی که به گونه‌ای از حمله به سفارت آمریکا دفاع می‌کردند نیز در جمهوری اسلامی ایران عاقبت به خیر نشدند.

عباس عبدی هم‌اکنون ممنوع‌المصاحبه است. محسن میردامادی یکی دیگر از دانشجویان حمله‌کننده به سفارت امریکا در زندان است، حمیدرضا جلایی‌پور، عضو دیگر دانشجویان پیرو خط امام، پس از انتخابات به همراه پسرش بازداشت و پس از مدت کوتاهی آزاد شد اما پسرش بیش از سه ماه در زندان ماند.

واقعه اشغال سفارت امریکا در تهران از سوی آیت‌الله خمینی نام «انقلاب دوم» گرفت. روز ۱۳ آبان نیز روز مبارزه با استکبار جهانی نامیده شد. فیلم‌هایی که دانشجویان از حمله به سفارت و بالارفتن از دیوار آن گرفته بودند به کرات از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده و از سال ۱۳۵۸ تا کنون همه ساله در روز ۱۳ آبان بسیج دانشجویی و دانش‌آموزی راهپیمایی گسترده‌ای را در سراسر ایران برنامه‌ریزی می‌کند. رسم پایدار این راهپیمایی آتش زدن پرچم امریکا و عروسک عموسام است. گزارش کامل این مراسم نیز هر سال از سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود.

اما مخاطب تلویزیونی گزارش کامل این راهپیمایی و مراسم چه کسانی هستند؟ مهدی جامی می‌گوید: «راستش را بخواهید من فکر نمی‌کنم که تلویزیون ایران دنبال تأثیرگذاری بر مخاطب باشد. تلویزیون ایران عمدتاً هدفش این است که گروه‌های وابسته و علاقمند به نظام یا برخوردار از نظام را با سلاحی رسانه‌ای در مقابل مخالفان توجیه بکند. یعنی هدف اصلی‌اش را کسانی می‌داند که حاضرند از نظام دفاع بکنند. هدف دومش هم بی‌تفاوت کردن عامه‌ی مردم است و این که به آنها بگوید هر نوع فعالیتی علیه این نظام به نتیجه نمی‌رسد. آن بخش بعدی مخاطبان هم که اصلاً مورد توجه‌اش نیست و در واقع فکر می‌کند یا طوری تبلیغ می‌کند که انگار آن‌ها بیگانگانی هستند در کشور ما که ارزش خطاب و تبلیغ کردن ندارند. بنابراین من فکر می‌کنم که مسئله‌ی اصلی تلویزیون نگهداشتن گروه‌های کوچک و اقلیت طرفدار نظام است و در بخش بعدی عامه‌ی مردم را می‌خواهد بی‌تفاوت بکند و از پیوستن به اردوی مخالفان بازدارد. این کاری است که تلویزیون دارد می‌کند».

امسال حامیان جنبش سبز اعلام کرده‌اند که از روز ۱۳ آبان برای بیان اعتراضشان استفاده خواهند کرد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز از مردم دعوت کرده‌اند که در این روز به خیایان‌ها بیایند. فرمانده سپاه هم اعلام کرده که ۳ میلیون دانش‌آموز بسیجی در این روز راهپیمایی خواهند کرد. باید منتظر ماند و دید چهارشنبه شب ۱۳ آبان چه گزارشی از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد.

میترا شجاعی

پرش از قسمت در همین زمینه