«جنبش در تونس کثرتگراست نه اسلامگرا»
۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبهسعید پیوندی، استاد دانشگاه پاریس، بارها به تونس سفر کرده و از نزدیک با مسایل این کشور درگیر بوده است. به نظر او سازمان نیافته بودن نیروهای مختلف و تکثر این نیروها در تونس نکته مثبتی است که راه رسیدن به دمکراسی را باز گذاشته است.
دویچهوله: آقای پیوندی، فکر میکنید چه احزابی میتوانند در آیندهی تونس نقش اصلی را بازی کنند؟
سعید پیوندی: پاسخ به این سئوال بسیار مشکل است، برای اینکه ۲۳ سال حکومت بنعلی با نظامی تقریباً تکحزبی، ممنوع کردن خیلی از احزاب و یا محدود کردن فعالیتشان در عمل، باعث شده که جامعهی تونس با احزابی به معنای واقعی کلمه روبرو نباشد و احزابی که الان وجود دارند، چه احزاب چپ، چه احزاب دمکرات و لیبرال میانهرو و چه احزاب اسلامگرا، همه حزبهای کوچکی باشند که هنوز معلوم نیست تا چه حد در افکار عمومی نفوذ واقعی داشته باشند. آنها در هیچ آزمون انتخاباتی و سیاسی مهمی طی ۲۳ سال گذشته شرکت نکردهاند.
حتی اسلامگراها که گفته میشد نفوذ زیادی دارند و بسیار شبیه موضع اخوانالمسلمین در مصر را دارند، هیچ معلوم نیست از چه میزان نفوذی برخوردارند و تظاهرات چند هفتهی گذشته هم به هیچوجه نشان نمیداد که بالاخره چه حزبی بیشتر نفوذ دارد.
اما همزمان معلوم است که سندیکاها و اتحادیههای حرفهای و کارگری از نفوذ خیلی بیشتری از احزاب برخوردارند و تاثیرگذاریشان روی افکار عمومی زیاد است. بنابراین باید منتظر بود و دید که در ماههای آینده چگونه احزاب جدید میتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند و در افکار عمومی مطرح شوند.
ولی بههرحال جامعهی مدنی تونس توسعهای داشته و تاریخچهای دارد. با توجه به این تاریخچه، چه پیشبینیای میتوان برای آیندهی تونس داشت؟
در حقیقت، آنچه امروز در تونس خیلی چشمگیر است، این است که یک جامعهی جدید مدنی ظهور کرده که در این جامعهی جدید، دو نیرو خیلی وزن دارند؛ اول نیروهای دانشجویی و جوانان هستند. برای اینکه تونس هم مانند خیلی از کشورهای دیگر منطقه، با یک آموزش عالی با رشد شتابان روبرو بوده و نسبت به جمعیتاش، یکی از بالاترین نسبتهای دانشجویی را در منطقهی شمال آفریقا و خاورمیانه دارد. بنابراین میشود گفت که دانشجویان و جوانان نیروی خیلی بزرگی را تشکیل میدهند و نقش مهمی هم در تظاهرات هفتههای پیش بازی کردهاند.
در کنار دانشجویان و جوانان، باید از جامعهی مدنی و جامعهی مجازی صحبت کنیم که توانست خیلی سریع در این چند هفته، قابلیت خود را نشان بدهد.
جامعهی مدنی تونس بهخاطر همهی شرایط تاریخی، بهخاطر بهخصوص وجود اتحادیهها و سازمانهای حرفهای و کارگری و یا حقوقبگیران، زمینهی تشکلیابی را دارد و این نکتهی مثبتی است، اگر بخواهیم تونس را با کشوری مانند الجزایر، مصر و… مقایسه کنیم که جامعهی مدنی آنها خیلی کم سازمانیافته است. بهنظر من، این بختی است برای آیندهی تونس و یک گذار مسالمتآمیز بهطرف دمکراسی.
اینروزها اوضاع تونس با ایران خیلی مقایسه میشود. البته بیشتر از این جنبه که شرایط تونس چقدر میتواند شبیه جنبش سبز باشد و یا جنبش سبز چقدر میتوانسته سرانجامی شبیه تونس را پیدا کند. ولی وضعیت تونس چقدر با سال ۱۹۷۹ ایران شباهت دارد و این احتمال که با رفتن یک دیکتاتور، یک حکومت ایدئولوژیک بر سر کار بیاید؟
سئوالتان خیلی مهم است. برای اینکه در روزهای اخیر، همانطور که گفتید، این مسئله خیلی مطرح شده و خیلی تلاش میشود که یک شبیهسازی بین جنبش سبز و جنبش کنونی تونس بشود. در حالیکه همانطوری که بهدرستی اشاره کردید، ما باید بیشتر تونس را با دوران قبل از انقلاب ایران مقایسه کنیم تا با جنبش سبز، به دلایل مختلف.
جنبش اجتماعی تونس، جنبشی است که نیروهای مختلف اجتماعی در آن شرکت دارند و اسلامگراها در آن نسبت به بقیهی نیروها، در مقایسه با ایران، بسیار ضعیف هستند. بنابراین این نهضت و این حرکت، اساساً اسلامی نیست، بلکه بسیار اجتماعی، خودجوش، کثرتگرا و گونهگون است و این نکتهی خیلی مهمی است.
نکتهی دوم در این مقایسه، این است که جامعهی تونس مانند خیلی از کشورهای دیگر، تجربهی انقلاب ایران و جنبشهای افراطی را در مقابل خودش دارد. بنابراین همانطوری که در حرکات این چند روزه هم دیده شده، بسیار هوشمندتر و عاقلانهتر نسبت به مسائل خودش برخورد میکند و آن حالت انقلابی و تندروانه، به آن شدتی که در ایران بود، وجود نداشت. هردوتای اینها باعث میشود که این جنبش شباهتهایی همزمان با ایران قبل از انقلاب داشته باشد، ولی همزمان تفاوتهای خیلی مهمی در فرایند کنونی و آیندهاش با آن داشته باشد.
اما اگر بخواهیم آن را با جنبش سبز مقایسه کنیم، به نظر من نقطه شروع جنبش اعتراضی در تونس مسایل اقتصادی و فقربود و خیلی سریع متوجه شد که مانع اصلی دولت و وضعیت سیاسی کشور است. در ایران نقطه حرکت جنبش سبز یک مسئله سیاسی و دمکراتیک بود و از این نظر میتوان گفت که جامعه ایران از این نظر بسیار توسعه یافتهتر از تونس بود. جامعه ایران هم ساختار سیاسی پیچیدهتری دارد و هم جامعه مدنی دارد که امروز در مورد خواستههایش بسیار آگاهتر است و تجربه بیشتری دارد.
بنابراین بیش از آن که جنبش تونس بر جنبش سبز تاثیر داشته باشد، جنبش سبز در منطقه تاثیر داشته است و باید از این زاویه نگاه کرد تا برعکس! ولی این که چرا آنها اینقدر سریع به نتیجه رسیدند، این هم برمیگردد به ساختار سیاسی آن جا و هم نقشی که ارتش در کنار گذاشتن بنعلی بازی کرد. در حالیکه ساختار سیاسی در ایران اصلا اجازه چنین حرکاتی را نمیداد. یعنی اگر ارتش این کار را نکرده بود معلوم نبود بن علی به این سرعت دست از حکومت بکشد و به این راحتی و فاصله کوتاه مسئله حل شود.
ولی آیا این تناقض نیست که در ایران جامعه مدنی جلوتر از تونس است ولی در تونس راه رسیدن به دمکراسی بازتر؟ اینکه هیچ نیرویی در میان مردم نفوذ ندارد، چگونه میتواند به نقطه قوت یک جنبش تبدیل شود؟
حرکتی که الان در تونس شروع شده است، نشان میدهد که نیروهای سیاسی موجود تونس با همه ضعفی که دارند، با همه نفوذی که در حقیقت ندارند در جامعه، ولی با همان درجه از سازمان نیافتگیشان موفق شدند برخورد عاقلانهتری بکنند ولی نکتهی مثبتی که در حرکت تونس وجود دارد، ضعف عمومی نیروهای اسلامگرا است که در سالهای گذشته قویتر بودند و در سالهای اخیر ضعیف شدهاند و نتوانستهاند آن نقش رهبری را در جنبش داشته باشند.
بنابراین با توجه به اینکه در تونس هیچ نیرویی نقش رهبری واقعی را ندارد و قدرت خیلی تقسیم شده است، این بخت وجود دارد که این نیروها بتوانند واقعاً با نوعی تعادل و هوشمندی بین خودشان، راه را برای تحولات دمکراتیک آینده باز کنند. همینکه اینها به طرف یک دولت ملی دارند میروند، به طرف یک دولت آشتی ملی و انتخابات آزاد میروند، همه نکات بسیار مثبتی هستند که میشود گفت تا حدودی برگرفته از تجربیات کل منطقه است و نرفتن به طرف راهحلهای افراطی.
اگر بنعلی دست به سرکوب میزد و به این سرعت تسلیم نمیشد، چه اتفاقی ممکن بود بیافتد؟
اگر بنعلی مانده بود و اگر مقاومت در مقابل جنبش مردمی و کشت و کشتار بیش از این میشد، در چنین شرایطی، آن وقت میشود گفت که نیروهای افراطی بخت واقعی را داشتند برای اینکه بتوانند سوار بر موج جنبش بشوند و ارادهی خود را بر جامعه تحمیل کنند. خوشبختانه نکتهی مثبت و نیمهی پر لیوان این جنبش این است که با پیروزی سریع آن، تلفات جنبش کمتر بود و در نتیجه، بخت حرکتاش به سمت افراطیگری خیلی کمتر است.
ولی همچنان باید بسیار هوشیار ماند در ماههای آینده و دید که چگونه این تحولات میتوانند به سرانجام برسند و کشوری که هیچوقت یک انتخابات دمکراتیک را تجربه نکرده است، به سمت یک انتخابات دمکراتیک خواهد رفت.
مریم انصاری
تحریریه: مهیندخت مصباح