کارناوال در دوران نازی؛ جشنهای ضدیهودی
۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه
در برخی از شهرهای کنار رود راین در آلمان، سال ۵ فصل دارد؛ فصل کارناوال، به چهار فصل متعارف دیگر اضافه میشود. این فصل که یک هفته بیشتر به طول نمیانجامد، با یورش زنانی که اغلب لباس دلقکها را به تن دارند به شهرداری شهرها و گرفتن کلید طلایی آنها آغاز میشود و با شروع دورهی ریاضت و روزهگیری در ماه فوریه پایان مییابد.
"فصل پنجم" در کلن که شهرت آن در قرن نوزدهم، مرزهای آلمان را هم درنوردید، در دوران حکومت نازیها (۱۹۳۳-۱۹۴۵) کارکرد متفاوتی پیدا کرد و به ابزاری در خدمت تبلیغ سیاستهای ضد یهودی و جنگجویانهی حزب "ناسیونال سوسیالیستی کارگری آلمان" (NSDAP) تبدیل شد.
آغاز سوءاستفادهی تبلیغاتی از کارناوال
ویلهم ابل، یکی از اعضای فعال این حزب در کمیتهی کارناوالیستها، در ابتدای سال ۱۹۳۵ به بهانهی "پاکسازی کارناوال از عوامل فاسد"، کوشید رتق و فتق امور این تشکیلات را به عهده بگیرد. ابل از آنجا که برپایی مراسم کارناوال در سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ به دلیل بحران فراگیر اقتصادی آغاز دههی سی میسر نشده بود، گردانندگان وقت برپایی مراسم کارناوال را به "بیلیاقتی" و "اختلاس" متهم کرد. هدف ابل، ولی، از بینبردن ساختار غیرمتمرکز انجمنهای کارناوالیستها و ادغام آن در سازمان ناسیونال سوسیالیستی "قدرت و نشاط" بود که برای اوقات فراغت نازیها برنامهریزی میکرد. این اقدام، بخشی از طرح تشکیل "مرکز اتحاد متمرکز" نازیها را تشکیل میداد که بر اساس آن تمامی فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی مردم میبایست از کانال این مرکز بگذرد و بر مبنای موازین آن اداره شود.
اعتراض "دلقکها"
انجمنهای کارناوالی کلن در پی این اقدام دست به اعتراض زدند و ویلهم ابل، ناگزیر در سال ۱۹۳۵ از ادغام شبکههای کارناوالیستی در سازمان "قدرت و نشاط" چشم پوشید. پیروزی این شبکه، در تاریخچهی جشنهای کارناوالی شهر کلن به عنوان "شورش دلقکها" ثبت شده است.
واقعیت ولی این بود که "دلقکها" در این نبرد، شکست خوردند. چون سردمدار این "شورش"، توماس لیسمن، خود از اعضای متعصب نازیها بود. لیسمن در واقع با نوشتن نامههای اعتراضی، گردآوری امضاهای "دلقک"ها و تهدید به برگزاری "نشست سراسری کارناوالیستها" که از سوی برخی از رسانهها هم هدایت و پشتیبانی میشد، ابل، رقیب حزبی خود را از میدان بدر کرد و خود بر مسند قدرت نشست. به گفتهی یورگن مولر، یکی از مسئولان "مرکز اسناد نازی" در کلن، هر دوی این نازی ـ دلقکها، میبایست از رییس بخش که یوزف گروهه نام داشت، فرمانبرداری میکردند. در واقع یوزف گروهه به توماس لیسمن "دستور داده بود که از ادامهی مبارزه دست بردارد."
پیروزی ظاهری
پیروزی ظاهری دلقکها، تنها به ادامهی اجرای مراسم متعارف و سنتی کارناوال که هر سال برپا میشد، انجامید. نازیها ولی در پشت پرده، دستبهکار آماده کردن زمینههای اجرای سیاستهای تبعیضآمیز و ضد یهودی حزب خود بودند.
در روز "دوشنبهی صورتی" سال ۱۹۳۴، این کوششها به نتیجه رسید و نخستین واگن ضد یهودی کاروانهای کارناوال در شهر کلن به راه افتاد. همراه این واگن، گروهی از کارناوالیستهای آلمانی با لباسهای مبدل خاخامها و افراط گرایان کیش یهود، پرچمهایی به دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: "آخریها در حال جیمشدن"، "سری به لیختناشتاین و یافا بزن". این واگن، در واقع در جهت تبلیغ برنامهی "مهاجرت اجباری" یهودیان که در آن دوره در حال اجرا بود، تنظیم شده بود. در این دوره، انجمنهای کارناوالیستهای شهر کلن، ناگزیر از اجرای "دستورات رییس بخش" بودند که پیش از آغاز کارناوال، حتی تعداد کاروانها، موضوعها و شکل و شمایل آدمکهایی که در آنها به نمایش گذاشته میشدند، بررسی میکرد. بدون اجازهی این "مرجع سانسور"، هیچ کاروانی به راه نمیافتاد.
گردشگران و افکار عمومی جهان
با اینحال نازیها، نمیتوانستند افکار عمومی جامعهی جهانی را که در آن دورهی حساس از تاریخ آلمان، با دقت مراسم و رویدادهای کارناوال را پیگیری میکرد، نادیده بگیرند. آنان همچنین به نیروی جاذبهی توریستی این مراسم هم واقف بودند. در واقع نمایش گرایشهای ضد یهودی دستاندرکاران نازی کارناوال، واکنش شدید نیروهای دموکراتیک جهان را برمیانگیخت و از نظر اقتصادی هم بر صنعت گردشگری آلمان تأثیر منفی برجای میگذاشت. از این رو، پرداخت هجوآمیز و تحقیرکنندهی یهودیها و یهودیت در سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۳۵، برای مدتی از برنامهی کارناوالیستها حذف شد.
قانون، حامی تبلیغات ضدیهودی
با تصویب "قانون تبعیضنژادی نورنبرگ" در سال ۱۹۳۵، ولی تبلیغات ضد یهودی گسترش یافت و به یکی از موضوعهای اصلی مراسم کارناوال هر سال بدل شد. از جمله در کاروان "روز دوشنبهی صورتی" سال ۱۹۳۶ که در آن کتاب قانون، کراوات مردی یهودی را زیر چکمههای افسری نازی نشان میداد.
در کاروان "روز دوشنبهی صورتی" سال ۱۹۳۸، نشانههایی از سیاست تهاجمی و جنگجویانهی آلمان نازی به نمایش گذاشته شده بود که در آن "برای گسترش فضای زندگی" آلمانیها، موضوع بازپس گرفتن مستعمرههای پیشین این کشور را دستمایه قرار داده بود. این موضوع در رابطه با "گسترش مرزهای آلمان در اروپای شرقی" هم تکرار شده است. در این واگن "میشل آلمانی" که یکی از شخصیتهای مردمی آلمان است، با کلاهخواب معروفش روی تختخوابی نشان داده میشود که از طرف دیگران "اشغال" شده و جای خوابی برای او باقی نگذاشته است. یکی دیگر از واگنهای این کاروان، حمله به فرانسه را تبلیغ میکند. در این نمایش، باز هم "میشل آلمانی" قهرمان اصلی است و از سوی یک افسر دریایی فرانسوی با افتخار حمل میشود.
افسانهی مبارزه کارناوالیستی
این شایعه که کارناوالیستها، در زمان جنگ دوم در برابر ناسیونال سوسیالیستها ایستادند، از آنجا سرچشمه میگیرد که پس از سرنگونی رایش سوم، باز هم همان افرادی که در دورهی هیتلر زمام امور برگزاری مراسم کارناوال را به عهده داشتند، به خدمت گرفته شدند؛ کسانی که سودی از نقد روابط حاکم بر جوامع کارناوالیستهای دورهی نازی نمیبردند و در نتیجه واقعیت امر را اصلاً مطرح نکردند.
در سال ۲۰۰۰ ، ولی ورق برگشت و کتابها و پژوهشهای جدیدی در این باره منتشر شد که بر اساس آن، برخورد انتقادی با تاریخچهی کارناوال و سوءاستفادههای تبلیغاتی نازیها را ممکن میساخت. مارکوس لایفلد، یکی از تاریخنگاران معاصر آلمان، نخستین کسی بود که با مراجعه به آرشیوهای متعدد انجمنهای کارناوالیستها، بررسی آلبومهای عکس و پروندههای مختلف فعالان کارناوالیست، این موضوع را در اولین کتاب خود مطرح کرد. نمایشگاهی که هماکنون در "مرکز اسناد نازیها" با عنوان "کارناوال شهر کلن زیر سایهی صلیب شکسته ـ جشنی بین خوشگذرانی و تبلیغات سیاسی" در این شهر برپاست، حاصل این کوششهاست. این نمایشگاه، تا ۴ مارس امسال دایر است.
FF/FW