1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مروری بر ادبیات فارسی در مهاجرت یا تبعید

۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

سینوهه را نخستین تبعیدی جهان در دو هزار سال پیش از میلاد، عنوان کرده‌اند. در همان زمان او گفته بود: «اقدام به تبعید بر قلب و ذهن من نوشته شده بود. من خودم را از خاکی که رویش ایستاده بودم به زور کندم.»

https://p.dw.com/p/13pA3
عکس: Fotolia/svedoliver

دو هزار و یازده سال پس از میلاد، آنچنان بر تعداد کسانی که خود را به زور از خاک میهن‌شان کنده و آواره ی سرزمین‌های دیگر شده‌اند، افزوده شده که رقم از صد میلیون گذشته است. در ایران نیز، تبعید سابقه ای بس دراز دارد. هجوم اعراب به سرزمین ما و حمله مغول سبب شد که بسیاری از مردم به سرزمین‌های دیگر بگریزند.

روی کار آمدن سلسله صفویه اما منجر به بزرگ ترین موج تبعیدیان سیاسی در تاریخ ایران شد. شاعران و نویسندگان گریزان اغلب به هند می‌رفتند.

شاعر ایرانی می‌سراید: روم به هند دلم زین جهان بسی تنگ است/ علاج درد دلم موی صندلی رنگ است/

دوست شاعر تبعیدی او در هند اما در پاسخ می گوید: میا به هند برو با خدای خویش بساز/ به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است/

پیوند با سرزمین بیگانه، به دلیل آداب و رسوم متفاوت و زبان ناآشنا، برای همه تبعیدیان در آغاز سخت و ناگوار است. با گذشت زمان اما تبعیدیان احتمالا به مهاجرینی بدل می‌شوند که به ناچار خود را با شرایط کشور میزبان وفق می‌دهند. مهاجرت در دراز مدت مجموعه‌ای از کنش‌ها و واکنش‌ها را در بر می‌گیرد که ویژگی‌هائی برای مهاجرین به وجود می‌آورد. همین ویژگی‌ها است که در ادبیات بازتاب می‌یابد و ادبیاتی از نوع دیگر پدید می‌آورد.

Symbolbild Leiter Buch Bücherleiter Büchertreppe Schritt für Schritt Buch Finger
عکس: Fotolia/Nikolai Sorokin

نگاه نویسنده مهاجر یا تبعیدی به جهان پیرامونی خود با نوع نگاه هنرمندی که در وطن می‌زید، متفاوت است. محیط تازه، زبان بیگانه، فرار از خانه، هویت از دست رفته، امکان بازنگری سیاسی، رویاروئی با علم و تکنولوژی مدرن در کشور میزبان، همه و همه بر جسم و روح تبعیدی تاثیر گذار است. ادبیات در مهاجرت را به دلیل همین تاثیرپذیری ها، باید جدا از ادبیات درون‌مرزی، اما در پیوند با آن نگریست.

مهاجر به جای تبعیدی

گریختگان از میهن را برخی "تبعیدی" و عده ای "مهاجر" می‌نامند. گروه‌های سیاسی چپ، همچنان بر کاربست واژه ی "تبعیدی" پافشاری می‌کنند و دست‌اندرکاران فرهنگی و جامعه‌شناختی از "مهاجرین" سخن می‌گویند. مجید روشنگر، مدیر و سردبیر مجله "بررسی کتاب" در ایران پیش از انقلاب و پس از آن در آمریکا با تاکید بر چند دلیل، واژه مهاجر را بر می‌گزیند.

مجید روشنگر، منتقد ادبی، ادبیات برون‌مرزی را در چهار بخش دسته‌بندی می‌کند: نخستین گروه از ادبیات را در محافل آکادمیک "ادبیات دیاسپورا" literature of diaspora می گویند. دیاسپورا کلمه‌ای است یونانی به معنای پاشیدن چیزی در دوردست. بیرون کردن یهودیان از شهر بابل در سال ششصد قبل از میلاد و آوارگی یهودیان، ادبیات ویژه‌ای ایجاد کرد که به‌ آن دیاسپورا اتلاق می‌شود. مجید روشنگر برگردان دیگری برای این واژه برگزیده است و به آن "ادبیات آوارگی" می‌گوید. کتاب "یهودی سرگردان" و کتاب‌های دیگری از این دست در این تقسیم بندی قرار می‌گیرند.

پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر در روسیه، اصطلاح دیگری در ادبیات باب شد که به آن "ادبیات در تبعید" literature of exile می‌گویند."توخولسکی" نویسنده‌ی تبعیدی روس را می‌توان در این گروه قرار داد.

اما همین نویسندگان تبعیدی در زمانی که وضعیت در کشورشان به گونه‌ی دیگری می‌شود، اغلب به میهن‌شان باز می‌گردند. در وطن این نویسندگان باز هم به آفرینش‌های تازه دست می‌زنند. مقایسه این نوع از ادبیات با نمونه‌ی کارهای تبعید، تفاوت‌هائی دارد که به آن "ادبیات بازگشت از تبعید" می‌گویند.

صدرالدین الهی روزنامه‌نگار
صدرالدین الهی، روزنامه‌نگارعکس: Tahieh

در سال‌های اخیر اما به‌دلیل مسائل اجتماعی، سیاسی و گاه به‌دلیل اتفاقات طبیعی، مثل سیل و یا شیوع بیماری‌هائی مانند وبا و یا جنگ داخلی، عده‌ای به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. مانند مردم یوگسلاوی سابق. در این‌جا دیگر سخن از کوچ جمعی است. ادبیاتی که نزدیک‌ترین زمان به ما و ملموس‌ترین آن است، ادبیات مهاجرت literature of migration نامیده می‌شود. ادبیات مهاجرت نوع جدیدی است که ما با آن روبرو هستیم و نویسندگان ایرانی هم از این امر مستثنی نیستند.

غمیادهای برونمرزی

در دیداری که با روانشاد "هوشنگ گلشیری" در دهه دوم انقلاب داشتیم، او داستان‌های مهاجرت را تنها "چس ناله"‌هائی از سوی مهاجرین نامید. گلشیری در بازگشت به ایران در مقاله‌ای با عنوان "ادبیات مهاجرت راه به جائی نمی‌برد"، خط بطلان بر همه کوشش‌های ادیبانه در این سوی آب‌ها کشید. کوتاه مدتی اما پس از این مقاله، او خود اقدام به درج داستان‌های مهاجرت در مجله کارنامه کرد.

سی و سه سال از انقلاب می‌گذرد و روز به‌روز بر تعداد نویسندگان و شاعران و دست اندرکاران هنری افزوده می‌شود. برخی از آمارگران حتی تعداد کتاب‌هائی را که در این‌سو منتشر می‌شود بیش از داخل ایران می‌دانند. ادبیاتی ویژه، که نیاز به یک بررسی ویژه نیز دارد.

برای نگاهی دوباره به این نوع ادبیات پرسش های مشترکی را با چند تن از دست اندرکاران فرهنگی در برونمرز در میان گذاشتیم. از دکتر صدرالدین الهی، روزنامه نگار با سابقه و نویسنده پرسیدیم: آیا ادبیات در مهاجرت سبب شکوفاتر شدن ادبیات ایران شده است؟ یا تنها می‌توان به عنوان کوششی کم اهمیت به‌آن نگریست؟

دکتر الهی اذعان می‌دارد: «من چون در داخل ایران نیستم از تاثیر این نوع ادبیات در داخل ایران آگاهی ندارم. اما به این شاخه‌ای که در ادبیات جدید ما پیدا شده، باید توجه خاص کرد. زیرا آنچه در خارج از کشور نوشته می‌شود، در حقیقت بازتاب روحیه‌ی ایرانیانی است که دور از وطن به سر می‌برند. پس از گذشت سال‌ها، دیگر آن حالت غمیادانه گذشته از این قصه‌ها و شعرها دور می‌شود و به حقیقت زمینی ایرانیان خارج از وطن نزدیک می‌شود.»

او می‌افزاید: «نکته دیگر این است که در کنار این ادبیات فارسی زبان، ادبیاتی هم به زبان بیگانه به وجود آمده که اثر نویسندگان و شاعران ایرانی است. این نویسندگان به زبان های محل خودشان، اغلب انگلیسی، شعر می‌گویند و داستان می‌نویسند. لطف این کار این است که در این نوشته‌ها شما یک عطر و رنگ و طعمی از فضای ایران بدون آن حال غصه خوردن، پیدا می‌کنید. البته هر چه این‌ها جوان‌تر باشند این فضا و عطر به رویاها یا به شنیده‌ها بیش‌تر نزدیک می‌شود. اما اگر سن و سالی از آن‌ها گذشته باشد و خودشان هم غربت را تجربه کرده باشند، این نوشته‌ها حتما چیز جالبی خواهد بود.»

مهشید امیرشاهی نویسنده
مهشید امیرشاهی، نویسنده

با مهشید امیر شاهی نویسنده مقیم فرانسه و از قصه‌نویسان به نام ایران هم همین پرسش را در میان گذاشتیم. او معتقد است:
«اگر برخورداری از آزادی از مشخصات ادبیات در تبعید باشد، که من تصور می‌کنم باید باشد، حتما این ادبیات کم اهمیت نیست و بدون تردید به شکوفائی نظم و نثر ما کمک خواهد کرد. نمونه‌ی بارز آن را می توان در دوران صفویه جست و جو کرد. در آن دوران که جز به مداحی و مرثیه‌خوانی برای ائمه توجهی نمی شد، شاعران ما به هندوستان کوچ کردند و سبک هندی را به‌وجود آوردند تا از عشق و عاشقی و دلبر و زلف‌ش حرف بزنند.»

بررسی ادبیات در مهاجرت، مجموعه نوشتارهائی را در بر می‌گیرد که در آینده می‌خوانید.

الهه خوشنام
تحریریه: جواد طالعی