1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مردی اسیر سرنوشت، در "خانه‌ی زیر آب" <br> مصاحبه با سپیده فارسی

۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

سپیده فارسی، در چهارمین فیلم سینمایی خود به زندگی مردی می‌پردازد که زیر بار فرازونشیب‌های زندگی از پا درآمده و راهی برای گریز از چنگال سرنوشت خود نمی‌یابد. این فیلم بر اساس داستان‌هایی از بیژن نجدی ساخته شده است.

https://p.dw.com/p/QPOc
سپیده فارسی، کارگردان فیلم "خانه‌ی زیر آب"عکس: DW

"خانه‌ی زیر آب"، جدیدترین فیلم سینمایی سپیده فارسی، کارگردان ایرانی مقیم فرانسه، در قالب داستانِ زندگیِ مردیِ قاچاقچی به نام مرتضی به پدیده‌ی "تقدیر‌گرایی" می‌پردازد. تماشاگر با مرتضی در سلول عمومی زندان آشنا می‌شود؛ مردی تکیده و سپید مو که روی تختی فنری دراز کشیده و در حال سیگار کشیدن به سقف چشم دوخته است. در گوشه‌ای از این سقف، بلندگویی نصب شده که وقتی دوربین آن را شکار می‌کند، با خش‌وخش به صدا در می‌آید: «مرتضی ... بساطش را جمع کند و بیاید دفتر...».

از قرار، روز آزادی مرتضی که سال‌ها به ‌جرم "قاچاق مواد مخدر" در زندان بسر برده، فرارسیده است. ولی او، پس از آن که دوربین مه انبوه دود سیگار را پس می‌زند و روی چهره‌ی مرتضی متمرکز می‌شود، از شنیدن این خبر خوشحال نمی‌‌شود. لحظات دردناک خداحافظی با هم‌بندان، رد و بدل کردن سفارشات، آدرس‌ها و شماره‌تلفن‌ها با شتاب می‌گذرد و مرتضی، ساک به‌دست، از در زندان بیرون می‌رود. کسی به اسقبالش نیامده است؟

سرنوشت محتوم

نه! این تنها سرنوشت است که در لحظه‌ی آزادی به استقبال مرتضی می‌آید؛ سرنوشتی تلخ که زندگی او را تیره‌تر می‌سازد: وقتی مرتضی به سراغ خانواده‌‌اش می‌رود، در می‌یابد که زن و دخترش بدون خبر و به‌جا گذاشتن ‌آدرسی به شهری دیگر کوچ کرده‌اند. خبر غرق‌شدن پسرش که در حال گذراندن دوره‌ی سربازی بوده، اندوه او را دو چندان می‌کند... و آخرین ضربه: مرتضی دوباره به اتهام "غرق کردن پسری افغانی" دستگیر می‌شود...

رقابت در جشنواره‌ی دبی

سپیده فارسی، "خانه‌ی زیر آب" را با اقتباس از داستان‌های کوتاه بیژن نجدی که در سال ۱۹۹۷ با زندگی وداع گفت، ساخته است: "یوزپلنگانی که با من دویدند"، "دوباره از همان خیابان‌ها"، "خواهران این تابستان"، از جمله‌ی این داستان‌ها هستند. بیژن امکانیان، مسعود رایگان، فریبا کامران، سروش صحت و شبنم مقدمی در این فیلم که در تهران، کرج و استان گلستان ساخته شده، بازی کرده‌اند. "خانه‌ی زیر آب"، برای نمایش در بخش مسابقه‌ی "فیلم‌های آسیا ـ آفریقا" هفتمین دوره‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم دبی که از ۱۲ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۱۰ در این شهر برگزار می‌شود، انتخاب شده است.

دویچه‌وله در رابطه با فیلم "خانه‌ی زیر آب" با او گفت‌وگو کرده است:

دویچه‌وله: شما در فیلم‌تان "خانه‌ی زیر آب" داستان یک قاچاقچی به نام مرتضی را بازگو می‌کنید که زندگی‌اش مجموعه‌ای از شکست‌های پی‌درپی است. علت این که این مرد قاچاقچی از آب درآمده است، در ابتدای فیلم مشخص می‌شود. ممکن است بگویید، برای این که تماشاگر را، پس از بازکردن این گره، بازهم به سرنوشت مرتضی علاقه‌مند نگه دارید، از چه عناصری استفاده کرده‌اید؟

سپیده فارسی:

اصولاً سرنوشت شخصیت‌‌های این فیلم، به آن‌معنا، منطق روزمره‌ای را دنبال نمی‌کند، بلکه بیشتر از تصادف‌های زندگی متأثر است. چیزی که بیش‌تر از همه فکر می‌کنم تماشاگر را به این نقش و به این کاراکتر علاقه‌مند می‌کند، بار سنگین هستی‌ای ‌ست که روی دوش او گذاشته شده است. فکر می‌کنم، تصادف‌های پی‌درپی و اتفاق‌هایی‌ که در دوران نوجوانی ‌و سی سال بعد برای او می‌افتد؛ مرتضی نمی‌تواند از زیر بار این رویدادها شانه خالی کند.... فکر می‌کنم این موضوع‌ است که تماشاگر را جذب می‌کند.

شما در پاسخ‌تان به تصادف اشاره کردید. این تصادف‌ها در پیش بردن داستان فیلم شما، نقش مهمی بازی می‌کنند. چرا این شیوه‌ی روایت را انتخاب کرده‌اید؟

ـ من فکر می‌کنم که تصادف اصولا در جهان و در هستی ما نقش مهمی دارد. منتهی ما همیشه این را نمی‌بینیم. ما در زندگی‌ روزمره‌مان، بیشتر وقت‌ها با این داستان‌ها درگیر هستیم. حالا در این فیلم به لحاظ بُعد خاصی که از فضای کارهای بیژن نجدی گرفته شده، (چون بخشی از فیلم‌نامه اقتباسی از چند داستان بیژن نجدی است)، این غیرمنطقی بودن پررنگ‌تر شده و کمی فضای "جادویی بودن" به داستان بخشیده و من روی بخش تصادفی بودن قضیه بیش‌تر تأکید کرده‌ام.

Das Haus unter dem Wasser Flash-Galerie
نمایی از فیلم "خانه‌ی زیر آب" (عکس: حمید مولوی)عکس: Reves dEau Productions

زن جناب سروان فیلم، (ملیحه) که خودش در آرزوی داشتن بچه می‌سوزد، از ابتدا سعی می‌کند، مرتضی را که مظنون به غرق کردن یک پسربچه افغانی شده، از این اتهام مبرا کند. انگیزه‌ی این زن برای این کار چیست؟

ـ ملیحه در واقع حس درونی همسرش "طاهر" را به نمایش می‌گذارد. "طاهر" در ابتدای فیلم وانمود می‌کند که به‌عنوان مأمور نیروی انتظامی، خیلی رسمی و حرفه‌ای برخورد می‌کند. اما ته دلش چون "مرتضی" را شناخته و می‌داند که او همان رفیق قدیمی‌اش است، دچار تردید می‌شود. این دودلی را در واقع "ملیحه" است که عیان و به اصطلاح عملی‌اش می‌کند؛ او احساس می‌کند آن مرد نمی‌تواند قاتل باشد؛ در صحنه‌هایی که او را در راهرو می‌بیند، به دستش هنگام سیگار کشیدن نگاه می‌کند. حس‌اش این است که این آدم نمی‌تواند کسی را کُشته باشد. بنابراین با آن حس زنانه‌ای که دارد، به طور غریزی، سعی می‌کند که این موضوع را ثابت کند.

شما اغلب در فیلم‌های سینمایی خود به "عوامل طبیعی" می‌پردازید: خاک، (مثلاً در فیلم خواب خاک ـ ۱۹۸۲)، آتش و آب... این عوامل در القای مفاهیم و تصاویر شما چه نقشی بازی می‌کنند.

این عناصر سوای آن اهمیت بدیهی‌ای که به هرصورت در طبیعت دارند، در واقع دو جور استفاده می‌شوند. یکی به‌صورت متافیزیکی و استعاره‌ای و یکی هم به عنوان همان عنصری که هستند. یعنی من سعی می‌کنم، این دو جنبه را در هم تلفیق کنم: یک بار به مثابه یک نماد، و دربعضی‌جاها در ایجاد فضای تصویری (مثل آب در صحنه‌ی غرق شدن).

Das Haus unter dem Wasser Flash-Galerie
نمایی از فیلم "خانه‌ی زیر آب" (عکس: حمید مولوی)عکس: Reves dEau Productions

یکی از ویژگی‌های کارهای سینمایی شما (غیر از مستندها)، استفاده از "شیوه‌ی روایتی ادبی" است. هر چند زبان تصویری بسیار قوی‌ای به‌کار می‌گیرید، ولی برای بازگویی داستان فیلم، ساختاری "ادبی" را انتخاب می‌کنید. این نکته را در فیلم "نگاه" هم می‌توان دید. این نوع ساختار روایتی چه جذابیتی برای شما دارد؟

این نکته‌‌ی جالبی‌ست که شما به آن اشاره کردید. نمی‌دانم، شاید جذابیتی که سینما برای من دارد، دقیقا به همین دلیل است. این که مدیومی‌ست که بین تصویر و ادبیات نشسته. این ساختار ادبی در این نوع کارها، می‌تواند یک بُعد دیگری به اثر بدهد. در "خانه‌ی زیر آب"، این ترکیب ُبعد دیگری به فیلم اضافه می‌کند.

شما در این فیلم، در ضمن خواسته‌اید به مسائل و مشکلات مهاجران افغانی در ایران هم اشاره کنید. تا چه اندازه این موضوع برای ایرانی‌ها محسوس و روزمره است؟

من فکر می‌کنم این مسائل برای ایرانی‌ها، اگر بخواهند و اگر چشم‌ها‌شان باز باشد، حتماً ملموس و قابل دیدن است. حالا اتفاقاً شاید استان گلستان جایی نباشد که حضور و تراکم افغانی‌ها خیلی چشم‌گیر باشد. طبعاً تعداد افغانی‌ها در خراسان و اصفهان و بعضی از استان‌های دیگر بیش‌تر است. به‌هر ترتیب! بله، من دوست داشتم و برایم مهم بود که اشاره‌ای، یعنی بیش از یک اشاره، یک تلنگر محسوس به این قضیه بزنم. چون مهاجران افغانی در ایران، مثل ما یا مهاجران در اروپا با مسائلی درگیرند. مشکلات افغانی‌ها در ایران بیشتر است و اغلب آن‌ها قربانی‌ می‌شوند. به این دلیل برای من خیلی مهم بود که این هم مطرح شود، کنار مسائل دیگری در فیلم.

این چهارمین فیلم سینمایی شماست. چه طور می‌توانید در خارج از کشورهم به عنوان یک کارگردان فعال باشید؟

سعی‌ام را می‌کنم. سخت است، بله. اینجا بودن و ایران فیلم ساختن کمی دشوار است. ولی سرنوشت این جوری بوده که من سال‌ها پیش از پاریس سردرآوردم و بعد هم ماندگار شدم و در ضمن عشق من و زندگی و کشورم و عشق به فیلم‌سازی‌ام در ایران است.

به هرصورت، این‌جا کارها را می‌نویسم و بعد برای فیلمبرداری می‌روم ایران و بعد برای کارهای نهایی... بعد برمی‌گردم دوباره سر خانه و زندگی‌ام و کار می‌کنم. یک مقدار سخت است، ولی سعی کردم تا به حال این کار را انجام دهم.

مصاحبه‌گر: بهجت امید

تحریریه: مصطفی ملکان

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه